شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۱۲۲۵۸
تاریخ انتشار: ۰۳ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۳:۴۰
برای مظلومیت روزبه و عزیز و عزیزان دیگری که قربانی موبایل قاپی شدند و شوک پس از حادثه، برای امیرمحمد خالقی دانشجوی نخبه 19 ساله که جانش را برای مقاومت مقابل دزدی لب تابش داد و شهرام که این تم بحث عصرگاهی را خوش داشت، برای ترومای اجتماعی که سیر دیوانه وار فقر را تجربه می کند
شوشان ـ امید حلالی :

۱) مشهور است که در کوبا، قفسه هايي براي فروش کتاب بدون فروشنده هست که رویش نوشته شده : "مطالعه کنندگان نمي دزدند و دزدان کتاب نمی خوانند!"
در بازار کتاب عراق همه فروشنده ها، شب ها کتاب های شان را بیرون از انبار در خیابان می گذارند زیرا آنها هم معتقدند: کسی که کتاب می خواند دزدی نمی کند!
از کوبا تا همین عراق خودمان این معادله صادق است و واقعا برای من هم سخت است که یادداشتی بنویسم و مخاطب را دزدان و بزهکاران و خلافکاران قرار دهم که احتمالن شاید حاضر نباشند مقاله ای یا خاصتا این نوشته را خطاب به خود بخوانند! حال آنکه معمولن مخاطب نوشتار نخبگان و دانشجویان یا حاکمان و شهروندان و افراد نصیحت پذیر هستند از باب آسیب شناسی و اصلاح اما شاید خالی از لطف نباشد یکبار نیز سخن کردن با کسانی که به عمد قصد اضرار به غیر را دارند.

۲) خبر تکان دهنده و شوک آور است: ۲۴ بهمن ۱۴۰۳، حوالی ساعت ۲۱، در محدوده بزرگراه جلال آل‌ احمد، یک دانشجو مورد حمله دو سارق موتور سوار قرار گرفت. حمله این سارقان در نهایت منجر به فوت این دانشجوی ۱۹ ساله شد. قتل دلخراش «امیر محمد خالقی» موجی از نگرانی و اعتراض را در میان دانشجویان و شهروندان برانگیخته است. این دانشجو در حمله دو سارق موتور سوار با ضربه جسمی تیز مجروح شد و پس از انتقال به بیمارستان جان خود را از دست داد. دانشجوی جوان نخبه ای که از سرآمدان و امیدهای «هوش مصنوعی» بود و در مقابل سرقت لب تابش مقاومت کرد زیرا با خود می اندیشید در صورت از دست دادن لبتابش دیگر توان خرید یکی دیگر را ندارد و بر سر این مقاومت جان خود را از دست داد و جامعه ایرانی را متاثر و خشمگین کرد! سرقت از دانشجو و در مسیر خوابگاه های دانشجویی به پدیده ای تبدیل شده است. به یاد می آورم حدود دهه قبل که استفاده از کارت بانکی به این حد فراگیر نشده بود اوایل ماه می بایست منتظر می ماندیم که با آمدن بازنشستگان به شعبه بانکی همسایه محل روزنامه و گرفتن نقدینگی بازنشستگی دزدان به آنها حمله ور شوند و ... این سریالی دنباله دار بود که هر ماهه تکرار می شد.

اینکه جامعه ایرانی چه سیکلی را طی کرده که دزدانش به بازنشسته ها و دانشجویان و خانم ها و نوجوانان حمله ور شوند و زورگیری کنند و با تیزبر به قصد کشتار بزنند نیازمند دقت نظر و موشکافی است که به این منظور و مقایسه روایتی را از سال ها قبل یا دقیق تر حدودای ۷ دهه قبل تقدیم می کنم :

۳) دوست معمر و دنیا دیده و جنتلمن و متشخص و متدین فقید ما حاج عبدالرحیم نمکی شوشتری که سابقا نیز عضو انجمن شهر اهواز بود و خانواده خادم و خیرشان واقف بهشت آباد فعلی اهواز و اتفاقن دارای ذهنی پویا و بی خدشه به حیث خاطرات بود برای مان تعریف می کرد که در محدوده روایتی ۷۰ سال قبل شهر شوشتر کلا دو نفر دزد رسمی داشت که معرف حضور اهالی قدیم شوشتر بوده اند و هنوز هم بعضی ها از مهارت آنها در طراری قصه هایی نقل می کنند.
حاج رحیم می گفت که شبی این دو دزد به خانه عموی ایشان می روند و حین جمع آوری وسایل پسر عموی خردسال ایشان دکتر سینا که بعدها جزو مدیران دانشگاهی خوزستان شدند بیدار می شود و دزدان را می بیند. یکی از دزدان معروف طفل خردسال را درون خمره بزرگ خانه قرار می دهد و از ترس لو رفتن قصد جان کودک را می کند تا با کشتن او ردی باقی نماند. دزد همکار که متوجه قصد شوم رفیق خود شده مخالفت می کند و مرافعه بالا می گیرد که ما دزدیم نه قاتل! آمده ایم دزدی کنیم نه اینکه کودک صاحبخانه را بکشیم تا جایی که کار دو رفیق و همکار قدیمی به دشنه کشیدن علیه هم می رسد که صاحبخانه و خانواده کودک بیدار شده و دزدان دستگیر می شوند و الیافی قضایا. دزد با شرف و حرفه ای که بعدها فرزندی نامی از او پا می گیرد زیر بار قتل طفل صاحبخانه نمی رود ولو به بهای گیر افتادن و تاوان دادن و بعدها آن طفل فرد نامدار و خدومی در جامعه شد و از آن دزد هم فرزند صالحی به یادگار ماند.

۴) دزدی، بزهکاری، قاچاق، فحشا، اعتیاد و شراب خوری و ... همه برای خود قواعدی داشته و دارند به مثابه مرام نامه که نمونه های فراوانی قابل ارایه است برای شاهد مثال :

الف) دزدان و طراران و عیاران اهل معرفت در ایران به قدرت می رسند و سلسله ای خدوم و موفق تشکیل می دهند به نام صفاریان به سرکردگی یعقوب لیث که ابتدای کار از ثروتمندان می دزدیدند و به فقرا می بخشیدند که برای تقریب ذهن رابین‌هود در آن کارتون معروف همان کارکرد را داشته است.

ب) دون کورلیونه در فیلم مشهور «پدر خوانده» مقابل سایر خانواده های مافیایی می ایسند چرا که مخالف است خانواده وارد قاچاق و کسب و کار مبتنی بر مواد مخدر شوند و جان در این راه می دهد خود و خانواده اش.

پ) کسانی که با پدیده اجتماعی «شهرنو» و فاحشه خانه ها مواجه بوده و تجربیاتی داشته و نقل کرده یا مطالعاتی را به رشته تحریر درآورده اند به کرات گفته اند که در مناسبت های شاخص مذهبی چون ایام محرم و ماه رمضان و ... کرکره فحشا به صورت شخصی یا نهادی و داوطلبانه پایین کشیده می شده و اهل فحشا نیز رعایت حرمت برخی ایام را  بجا می آورده اند و تا کنون نیز گزارش های انتظامی حاکی از کاهش آمار بزه و سرقت در ماه مبارک رمضان است.

ث) «می خواری» که سنتی غیر مجاز و گناه آلود و در عین حال ریشه دار در پستو های غیر رسمی تاریخ جوامع اسلامی و ایران دارد برای خود دارای قواعدی ست شآکله مند چنان که حافظ می گوید :
‏ماه شعبان منه از دست قدح کاین خورشید
از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد...
فارغ از معانی تأویلی به لحاظ لفظی شاعر صراحتا اشاره دارد که می خواری در ماه رمضان انجام شدنی نیست تا پس از عید فطر پس ماه شعبان را غنیمت بشمارید !
یا می گوید :
اگر شراب خوری جرعه ای فشان بر خاک
از آن گناه که نفعی رسد به غیر چه باک !
یعنی پیر فرزانه رند خراباتی ملامتی ما که رکنی از ارکان هویت ایرانی ست می گوید که از گناهی که خیری و منفعتی به دیگران برسد باکی نیست ( باز هم نامید می شود که تفسیر منهای سطوح تأویلی ست البته )

ج) به دوره خود ما دیده ایم و فراوان شنیده تیم که اهالی با مرام بساط و منقل با هم مسلکان رسمی خود پای دود و دم نشسته و بسیار مقاومت می کنند که فردی غیر معتاد یا غیر مصرف کننده را در جمع خود بپذیرند یا بدو برای استعمال و مصرف تعارف نمی کنند! که این رسم حتا بین اهل تدخین و سیگار هم هست و البته که رسم خوبی ست.

چ) جاهل ها و لوطی ها و مطربان آن قدر سرگذشت جالب توجه دارند خاصه در بازگشت و توبه الی الله و تغییر مسیر که بعضاً رشک زهاد و عباد زمان را برمی انگیخته اند که بخش وسیعی از «فیلم فارسی» قبل از انقلاب برگرفته از همین حکایت هاست و راوی و بیانگر آن. در مقطع پیروزی انقلاب و بلافاصله وقوع جنگ تحمیلی اولین فیلم دفاع مقدس «برزخی ها»ست با حضور تمامی ستاره های سینمای آن عصر یعنی فردین، ناصر ملک مطیعی، ایرج قادری، سعید راد، محمدعلی کشاورز و ... شرح زندانیان خلافکاری که در  ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ از زندان می‌گریزند. آن‌ها که قصد دارند از کشور خارج شوند، در دهکده‌ای مرزی با پیرمردی عرب به نام سید یعقوب و دخترش آشنا می‌شوند. سید می‌کوشد با اعمال و گفتارش زندانیان را از فرار بازدارد. آن‌ها ابتدا موعظه‌های سید یعقوب را به ریشخند می‌گیرند، اما به مرور پس از تجاوز ارتش بیگانه به خاک میهن، تحت تأثیر فداکاری سید یعقوب و اهالی دهکده قرار گرفته، منقلب و غیرتی شده و از روستا و آب و خاک و ناموس ایرانی دفاع می‌کنند و جان خود را از دست می‌دهند و «اخراجی ها» ساخته ده نمکی دیگر فیلم موفق ژانر دفاع مقدس نیز نیم نگاهی اقتباس مانند از شمای کلی این فیلم دارد.

ح) دوست عارف و دانشمند ما روزی می گفت که مافیا و باندهای قاتل اجاره ای نیز برای خود دارای قاعده و خطوط قرمز اند و مثلاً متعرض خانواده هم نمی شوند یا رقیب را وقتی همراه دوست دخترش است حتا نمی کشند!

۵) قصد برداشتن فاز نصیحت گری نیست و بر منبر رفتن و دادن فکت از سخن بزرگان و آیات و روایات. مثال های دم دستی قابل لمس زده شد برای آن دسته از دزدانی که ممکن است این نوشته را بخوانند تا بدانند هر خلاف و بزهی نیز برای خود دارای چارچوب و قاعده ای ست که عبور از آن اند بی مرامی و بی معرفتی و چارچوب شکنی ست. دزدی و طراری شجاعانه و با مهارت ممکن است در صنف دزدان برای فاعل آن اعتباری را به همراه بیاورد و اثبات کننده جنم او باشد اما دزدیدن لب تاب از دانشجویی شهرستانی و کارد آجین کردن آن فرزند شریف و مظلوم و چشم و چراغ خانواده ای ظرف ۳۰ ثانیه از هرگونه مراسم و مسلک خارج است و لایق قاطع ترین برخوردها.

۶) جملات پایانی و پیام : اگر نمی توانیم خوب باشیم و بدیم، اگر دزدید و قاچاقچی و ساقی و رانت خوار و خیانتکار باز هم حدود را نگه دارید و سعی کنید اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید و دارای استاندارد. پل های پشت سر خود با جامعه و انسانیت را خراب نکنید تا روی تان باشد در آینه به خودتان نگاه کنید.

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار