شوشان ـ لفته منصوری :
صبح پنجشنبه یازدهم اردیبهشتماه ۱۴۰۴، در حالیکه اهواز در گرمای نخستین روزهای تابستان زودرس میسوخت و آسمانش نفس تنگی میکشید، ما دل به راهی بستیم که پایانش را شنیده بودیم: آبشار شیوند دزپارت. مقصدی که در دل خوزستان داغ، چونان رؤیایی آبی و خنک در میان کوههای سرسبز زاگرس میدرخشد.
از اهواز به باغملک و ایذه رفتیم و از آنجا به سمت دهدز یا دزپارت روانه شدیم. جادهها در پیچوتاب کوهها و در دل درهها ما را به جایی میبردند که بیشتر به خیال میماند تا واقعیت. جایی در جنوب غربی سد کارون ۳، جایی پشت دشت سوسن؛ جایی که طبیعت هنوز از هجوم آهن و پلاستیک در امان مانده و آب و درخت و صخره همسفرانی آرام و بیادعا هستند.
شیوند، روستایی است میان دریاچه و کوه. از سه بخش تشکیل شده: شیوند، نوشیوند و پشت آسیاب. رودخانهای زلال از میانشان میگذرد که روح را میشوید. آبشار از دل کوه میجهد، از ۵۰ متر بلندی فرو میریزد و درختان بلوط و گردو و انار و توت و جنگلهای منگشت آن را در آغوش گرفتهاند. نسیمی که در اطراف آبشار میوزد، بوی خاک مرطوب و برگ خیس دارد و موسیقی آن، همنوا با قلبی است که از هیاهو گریخته است.
در اقامتگاه تاجمحمد کیوانی شیوندی در پشت آسیاب مستقر شدیم؛ نزدیکترین خانه به آبشار. جایی که طبیعت تا در آستانهی پنجرهها آمده است. شبها صدای شرشر آب، لالایی کودکانهای برای آرامش بود و روزها پرتو خورشید از لابهلای درختان میتابید بر خندهی ما و کودکانمان.
این سفر برای ما فقط یک گریز از گرما نبود؛ تجربهای از پارادوکس خوزستان بود: در سرزمینی که همزمان هم سوز دارد و هم سبز، هم تشنه است و هم لبریز آب، هم آه میکشد و هم آواز.
در همین خوزستانِ تشنهی توسعه، شیوند در عین زیبایی، با کمبودهای جدی روبهروست.
*شیوند راه میخواهد؛ راهی امن و آسفالتشده برای مادرانی که فرزندانشان را در جادهی خاکی به درمانگاه میبرند.
شیوند درمانگاه میخواهد؛ تا مردم در دل کوه، برای سادهترین دردها به شهر آواره نشوند.*
آنچه امروز شیوند را از یک «مقصد دائمی گردشگری» بازمیدارد، نبود همین زیرساختهای ساده اما حیاتی است.
راههای دسترسی به روستای شیوند:
۱- راه آبی: از اسکلههای «شهپیر» یا «رکعت» میتوانید با قایق موتوری یا بارج (کرجی بزرگ) حدود ۲۰ تا ۳۰ دقیقه روی دریاچه کارون ۳ حرکت کنید تا به اسکله روستای شیوند برسید. این مسیر هم خوشمنظره است و هم خاطرهانگیز.
۲- راه زمینی: اگر با خودرو شخصی میروید، از جادهی ایذه به دهدز، تابلو سادات حسینی و زراس را دنبال کنید. بعد از عبور از پل روی دریاچه سد کارون ۳، و تونلی کوتاه، به سمت کوه رانندگی کنید تا به روستای غریبیها برسید. از آنجا تا شیوند حدود ۷ کیلومتر جاده خاکی است. با اینکه جاده زیرسازی شده، اما برای خودروهای سواری ممکن است در بخشهایی دشوار باشد. با پیاده کردن سرنشینان یا رانندگی محتاطانه قابل عبور است. خودروهایی مثل پژو 405 من و پراید، تیبا و دیگر خودروهای وطنی را نیز در مقصد به سلامتی دیدیم.
آری، در دل خوزستانِ خاکخورده، خسته و ترکخورده، و در عین حال پر از فرصت و امکان و فقر و غنی، شیوند چون نگینی سبز میدرخشد. هم خاطره ساختیم و هم آرام گرفتیم. شاید بشود گفت که این سفر نه فقط به مقصد آبشار، که به مقصد آرامش بود.
و اکنون که ۲۸ روز است که بازگشتهایم، هنوز بوی برگ های تازه و پونه و نعناع و تره ی کوهی، در حافظهی مشاممان مانده و نوای آبشار در حافظهی گوشمان. کاش خوزستان را چنین میدیدند: اقلیم دوگانهای میان اشتیاق و فراموشی، میان فریاد و فرح.
و در پایان باید گفت: اگر در خوزستان میمانی، برو شیوند؛ اگر خستهای، برو شیوند؛ اگر دلت میخواهد هنوز چیزی از این خاک را باور کنی، برو شیوند