شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۱۸۸۲۹
تعداد نظرات: ۵ نظر
تاریخ انتشار: ۰۹ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۴:۳۱
پاسخ اکبر ظریفی به یادداشت نیک سرشت
بهترین حرکتی که از دوم خرداد به بعد در سنت سیاسی ایران به تجربه در آمد تحول در جریان رای و رای گیری بوده که از سیر ایدلوژیک و پیرومنشانه ی دو دهه قبل خود خارج گشته و به روندی جناحی و فرد محورانه تبدیل گشت. به این سویه ازگفته ی برادرم کیانوش راد موافقم که تجربه ی خوب از اصلاحات توانسته این دستاورد را نهادینه سازد که در ادامه ی همین نوشتار جزئیات مربوط به آن را توضیح می دهم.»
مصاحبه ی دوّم خرداد جناب کیانوش راد همانگونه که درنوشته ی پیشینم باعنوان «سود و آسیب کنش سیاسی جناحی حزبی درقلمرو قومی»گفتم،دارای مباحث مختلف است که دریک مجموعه جمع آوری شده و به همین جهت امکان آن نبوده که  به همه ی موضوع  هابه صورت دقیق وجزئی بپردازد.بعضی هم که درمقام نقد وپاسخ برآمده اند همان راه رارفته اند ،یعنی به مجموعه ای ازایده هاپرداخته اند وتلاش کرده اند تا نقدی صورت دهندودراین راستاسخنان ایشان نیز بخش های فراموش شده زیادی به همراه داردکه خواننده فرض می کند که نویسنده این مطلب واضح وبدیهی راچرا نیاورده تاسخنش کامل به نظرآید.

یکی ازنوشته هایی راکه به عنوان نقدسخنان کیانوش راد، شوشان آورده نوشته ی جناب نیک سرشت است،بنده سخن هردورادیدم ودر جهت همان آرزویی که هردودرنوشته هایشان برای بازشدن فضای سخن آورده اند،پاسخ جناب نیک سرشت رادیدم ودرراستای همان بخش ازسخنان دکترکیانوش راد که لزوم فعالیت حزبی بود وسخن گفتم؛این بخش ازنقدجناب نیک سرشت رانیز تنهابررسی میکنم وبایادآوری این نکته که ازاین نوشته ها،خودکسب دانش می کنم چندکلمه ای بیان می دارم.

نخست تمام آن بخش ازنوشته ی جناب نیک سرشت راکه می خواهم درباره اش سخن بگویم می آورم:
«با این برداشت برادرم کیانوش راد که می گوید فعالیت های سیاسی – جناحی باید در استان های قومی تشدید شود اصلا موافق نیستم زیرا که استان خوزستان با توجه به این که از تنوع قومی بر خوردار است اما یک استان بشدت مذهبی و فاقد گرایشات قوم گرایانه ی اجتماعی است. هر چند گه گاهی عرفی قومی معرفی می شود. اما نفوذ پر قدرت سادات موسوی و حسینی، علمای شیعی صاحب حوزه و نیز وجود مراکز مذهبی شیعی، از حیث سیاسی ساختی قدسی به مقوله ی قدرت سیاسی بخشیده است.
 با این تحلیل پسامدرن از خوزستان است که مخالفان استقلال و تمامیت ارضی ایران سعی دارند با تبلیغ مذهب وهابیت در شکاف هایی از لایه ای که در آن یک اندیشه ای سیاسی خاص تلاشی به  بر هم زدن این وضعیت نمایند. برای مثال آرای بسیار بالای آقایان سید شریف حسینی و سید شکرخدا موسوی بیانگر غیر قومی بودن عرصه ی سیاسی مرکز استان یعنی کلانشهر اهواز است. خوزستان از دیرباز با توجه به تنوع قومیتی بی تردید استان غیرسیاسی و غیر قوم گرا بوده انقلاب که شده مباحث رای و رای گیری این فکر را از حیث سیاسی تقویت بخشیده ولی از لحاظ اجتماعی قوم گرایی نمودی نداشته  شد .

بهترین حرکتی که از دوم خرداد به بعد در سنت سیاسی ایران به تجربه در آمد  تحول در جریان رای و رای گیری بوده که از سیر ایدلوژیک و پیرومنشانه ی دو دهه قبل خود خارج گشته و به روندی جناحی و فرد محورانه تبدیل گشت. به این سویه ازگفته ی برادرم کیانوش راد موافقم که تجربه ی خوب از اصلاحات توانسته این دستاورد را نهادینه سازد که در ادامه ی همین نوشتار جزئیات مربوط به آن را توضیح می دهم.» 

تکه نخست:
اینکه نویسنده گفته است استان خوزستان«یک استان به شدّت مذهبی و فاقد گرایشات قوم گرایانه ی اجتماعی است»، سخنی آسان و هم زمان دشوار است! اگر ایشان شناساندنش از «شدّت مذهبی» و «گرایشات قوم گرایانه ی اجتماعی» را برای خواننده روشن می کرد، می شد ساده تر درباره ی آن سخن گفت. به هر روی،یا کسی گرایش مذهبی دارد یا ندارد! آنچه کم و زیاد می شود اندازه ی به کار گرفتن و درونی کردن گرایشات دینی و مذهبی در رفتارهاست. اگر نویسنده ی گرامی همین شناخت را در نگاه داشته است پس باید با ایشان به پیش برویم که مردم گرایشات شان را در رفتارشان نشان خواهند داد، آیا در استان ما مردم در رفتارشان گرایشات قومی را نشان نمی دهند؟
انتخابات یکی از عرصه های مشارکت اجتماعی است و پیرو آن گسترده ترین همگرایی است. دیگر رفتارها چه؟ در بخش دیوانی استان چگونه است این رفتار؟ در رفتارهای درون همسایگی چگونه؟ در برپایی جشن ها و...
«تبلیغ مذهبی مخالفان» در استان از چه راه هایی انجام می شود؟ در کجاهای استان «مخالفان استقلال و تمامیت ارضی ایران» سرمایه می گذاشته اند؟ پاسخ را همه روشن می دانیم. اگر پاسخی برای این پرسش که: چرا اهریمنان ازراه «قومیت» در استان ما «تلاش  مذهبی»می کنند!؟ داشته باشیم، آن وقت روشن خواهد شد که برای جلوگیری از کنش های پسین دشمن که اکنون آغازیده باید پدیده های کمکی به بنیان های پیشین آورد تا قوم هارا در سازماندهی ای «شدنی تر»باپی آمدهای «زودتربازده» گرد آورد-احزاب.

تکّه دیگر:
آرای بسیار بالای دو نماینده از نماینده های اهواز را «بیانگر غیرقومی بودن عرصه ی سیاسی مرکز استان»دانسته اند، این برداشت نویسنده را از روی پاکی نهاد اندیشه سیاسی ایشان می دانم نه از دیدگاه کسانی که آرزوهای پنهان و آشکارخود را به جای«آنچه هست» می گذارند وبعد ارزیابی می کنند. بسیار خوب،این ویژه که سخن خود نویسنده را با چالش روبه رومی کند! برگزیدن نمایندگان مجلس یک کنش سیاسی اس است که تنها در هر چند سال یک بار برای مردم فراهم می شود، در این کنش سیاسی هرگونه ای که بیندیشیم و هر تیره سخنی که درون آن جاداشته باشد به جاست،چه تیره ی ایدئولوژیکی باشد- آنگونه که نویسنده برای گزینش ها در استان در نظر آورده به نظرمن- و چه هر چیز دیگر مانند قومیت و...اساس این است که این رفتارها درون گروه  کنش های سیاسی حزبی باشد.

نمونه ای که نویسنده آورده است درست این سخن را بایسته می داردکه برای گردآوردن مردم و یکپارچه کردن آنان باید تلاش کرد. چه چیزی این نقش را می تواند بازی کند؟ آنگونه که در بالا گفته شد هر سخنی از هر تیره و ساختاری باید در یک چارچوب ویژه ای به کنش درآید. در کنش های اجتماعی هم باید یک چارچوبی-مکانیزمی- شناسانده شود تا بر اساس آن همه بروند و همه گیرترین این ساختارها کنش سیاسی حزبی است، این کنش هوای ایدئولوژیک هم می تواند داشته باشد.

تکّه ی سوّم:
در این تکّه ، نویسنده سخن را به هم نزدیک کرده است،اگرپی بگیریمش از«روند جناحی فردمحورانه»خواهیم گذشت وبه جنبش همراه باروند«گروه محورانه»خواهیم رسید.زیراپرروشن است که افراداگرمحورقرارگرفتندبه عنوان خود فرد،وبه عنوان عنصری پررنگ وهمیشگی ماندگارشدند،بی آنکه درروندزندگی سیاسی گروهی سرزندگی خودراازمسیرتولید اندیشه هاوایده هانگه داشته باشند،زمانی که این ویژگی راازدست بدهند کنش های سیاسی چه سرنوشتی خواهندداشت؟

نیروهای جایگزین پرورش نیافته اند،زیرافردی ویژه برجسته بوده است،دیگران نمی توانسته اند زیرآفتاب باشند...همیشه در سایه بوده اند وبه روشنی دیده نشده اند! اندیشه ی حزبی باید محور جنبش های اجتماعی سیاسی باشدتااز برجسته سازی بیش ازاندازه سیاسی افرادبدون نگرش به توانایی اندیشه های آنان جلوگیری کرد. اگر اینگونه نشود آسیبی که بر سر جنبش های گروهی سیاسی دردهه های پیشین آمده است خواهد آمد. و این همان «حلقه ی گم شده»ی بی سرانجام ماندن جنبش های حزبی درایران است،که وابسته به افراد بوده اند و پس ازتکان هاولرزش های پیرامون افراد-که از آن گریزی نیست،زیرا انسان پایان یافتنی است- همه ی جنبش دچار آسیب شده است.  
اکبر ظریفی ، مدرس دانشگاه 

comment
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۱
انتشار یافته: ۵
comment
comment
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۹
comment
0
1
comment هرچه جزئی تر به مطالب پرداخته شودنتایج بهتری به دست خواهدآمد...نباید کلی گویی کرد...دراین نوشته به یک بخش ازسخنان پرداخته شده وبهترمی توان به نتیجه گیری رسید...ازهمه تشکرمی کنم
comment
یک دوست اصلاح طلب
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۶:۰۹ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۹
comment
0
0
comment آقای کیانوش راد پس از چند سال غیبت در فضای سیاسی علنی بالاخره دیدگاه هایش را عنوان کرد. به نظرم چیزی به لحاظ علمی به ایشان اضافه نشده است. مباحث سیاسی وی همان گفتمان قدیمی دوم خردادی ها و اصلاح طلبان و چکیده کمیسیون امنیتی ملی دوره ششم مجلس است که در آن عضویت داشته و نگاه خوزستان شناسانه که در بنیاد توسعه خوزستان ادامه کار می دهد و بسیاری جاها به جاده خاکی می زند هم به شدت تحت تاثیر گفتمان آقای امید حلالی نویسنده و روشنفکر خوزستانی است و به عاریت گرفته از ایشان که سرمنشاش به بنیاد خوزستان شناسی - در دوره نمایندگی ایشان - می رسد و البته آقای کربلایی در تک روی معروف شان دیگر همراهان را جا گذاشته و شانی دائم العمر برای خود در این بنیاد دست و پا کرده اند در صورتی که یک تشکیلات غیر دولتی تابع ضوابطی است و باید افراد هیات مدیره بر اساس انتخابات دوره ای تعیین شوند. اقای کربلایی همیشه دنبال حواری و مرید می گشته است و طبیعی است که از مشرب فکری امثال آقای حلالی بهره برداری کرده و آن تفکر پوینده را که مقوم همگرایی است تبدیل به مشربی سیاسی نماید که در بحبوحه انتخابات ها یا انتصابات مهم نمود می یابد
اگر آقای کربلایی اعتقادی به کار غیر دولتی دارد بسم الله بیان بفرمایند از همین تریبون که چرا انتخابات برای تشکیلات بنیاد توسعه نمی گذارند؟
در مجموع دیدگاه های سیاسی حزبی ایشان فاقد حرف نو و نوع نگره شان به مسائل استان تحت تاثیر و عاریتی از نظرات آقای امید حلالی است که البته به کج راه سیاست رفته است و در دوره نمایندگی مجلس شان نیز به لحاظ سیاسی به شدت تحت تاثیر نظرات تئوریک اقای عبدالله سلامی بودند.
ایشان یک عنصر سیاسی است و نه یک متفکر سیاسی و به همین دلیل نمی تواند ایدئولوگ باشد
comment
طرفدار اصلاحات
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۳۶ - ۱۳۹۳/۰۳/۰۹
comment
0
1
comment احسنت بر آقای ظریفی !
comment
مرادی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۰۹ - ۱۳۹۳/۰۳/۱۳
comment
0
1
comment لطفا مختصر تر تحلیل کنید
comment
اصول گرا
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۳/۲۰
comment
0
0
comment کیانوش راد پس از سال ها از نو پیدایش شده تا کار انتخاباتی کند. بابا خبری نیست. دیگر کسی به شما و مشارکتی جماعت رای نمی دهد. بی خود خودتان را به زحمت نیاندازید
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار