شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۴۳۰۰۳
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۰۲ مرداد ۱۳۹۵ - ۲۲:۲۳
عباس مدحجی

بی شک بشریت در هیچ عصر و دوره و تاریخی به اندازه ی زمان حال درگیر آزادی فکر و بیان و تعدد نظرات و تفکرات نبوده. در عصر انفجار اطلاعات به مدد حضور اینترنت، جهان ، در حال گذراندن مرحله ی پسامدرنیسم با سرعتی فراتر از تصور است و چه بسا مکاتب و عقاید فراوانی از این قطار سریع السیر جامانده و فراموش می شوند و در عوض در ایستگاهای بعدی جای خود را به اندیشه های جدید میدهند.

جالب این که این عقاید و علوم آنقدر متنوع و متفاوت اند که بشر عجول امروز را یارای بررسی همه ی آنها نیست . لابلای همه ی این ایده ها و مکاتب و تفکرات اخیر،  مکتب ناخداباوری یا آتٸیسم {atheism}  اما داستان دیگری دارد. 

دوستانی که به فضای مجازی  فیسبوک، یوتیوب،اینستاگرام ، تلگرام ،تویتر و... آشنایی بیشتری دارند یا اصطلاحا وبگردی می کنند حتما به صفحه هایی با این موضوع برخورده اند. خدا ناباوری همانطور که از نامش پیداست عدم اعتقاد به خالقی یکتاست که جهان را خلق کرده باشد.

اینکه این مکتب از کجا ریشه گرفته و پایه گذاران آن چه کسانی بوده اند مورد بحث این مقاله نیست که البته براحتی با جستجویی ساده قابل گزارش است. چیزی که باید نظر جامعه شناسان اسلامی را بخودش معطوف کرده باشد گرایش بیش از پیش و به سرعت جوانان و نوجوانان ایرانی به این مکتب یا مکاتب مشابه آن است. کودکی که در یک خانواده ی مسلمان زاده می شود و از کودکی پیوندی ناگسستنی با مذهب و دین دارد و شبانه روز عبادت پروردگار را در منزل ،مدرسه، تلویزیون ،مسجد و... توسط افراد جامعه می بیند چگونه و چرا در نوجوانی و جوانی آنچنان از خدا پرستی رویگردان میشوند که گرایش به انکار خداوند پیدا میکنند؟ 

فضای اینترنت پراست از صفحات شخصی که صاحبان یا گردانندگان آن بی محابا خود را خداناباور معرفی می کنند و حتی پارافراتر گذاشته ،خدا باوران را متعصب ، فریب خورده و فاقد دلایل عقلانی میدانند. 

صفحاتشان پر است از سخنان برتراند راسل و زیگموند فروید، صادق هدایت، احمد کسروی، داروین و امثالهم . دایما به فرگشت اشاره می کنند و انسان را حاصل تکامل گونه های قبلی می دانند. 

بنظر میرسد تمایل به این خداناباوری بیشر تابع مُد روز است تا مکاشفات شخصی. براهین بی‌خدایی گسترده‌اند و گستره ی گسترده‌ای از استدلال‌های فلسفی، اجتماعی و تاریخی را در بر می‌گیرند. 

با وجود اینکه بسیاری بی‌خدایان فلسفه‌های سکولار را برگزیده‌اند، برای بی‌خدایی هیچ ایدئولوژی یا مسلک فکری و رفتاری واحدی وجود ندارد. 

کاش جامعه شناسان و دین مداران پیش از آنکه دیر شود نوجوانانی را دریابند که در این دنیای هزار فرقه و هزار نیرنگ سرگردانند و بدنبال انتخاب شیوه ی آینده شان ممکن است به هر تفکر خوش رنگ و لعابی دلباخته شوند.

کسی چه میداند شاید فرزندان ، برادران یا خواهران ما هم آتٸیست های بالقوه ی ای باشند که در اینترنت بالفعل شوند.بیاید قبل از انکه اینترنت فرزندانمان را در خود حل کند خودمان بهترین دوست فرزندانمان باشیم.

جهان چو آبگینه ی شکسته ای ست که سرو راست هم دراو شکسته مینمایدش

چنان نشسته کوه در کمین دره های این غروب تنگ که راه بسته مینمایدش*


برچسب ها: عباس مدحجی
comment
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۱
انتشار یافته: ۱
comment
comment
محسن بچاچریان
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۵۹ - ۱۳۹۵/۰۵/۰۲
comment
0
0
comment درود بر جناب مدحجی
جملات بسیار پخته ای ارائه کرده اید.
مرحبا
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار