آرمان امروز: شايد براي برخي حضور نداشتن در مجلس دهم از يك سو و نابسامان بودن اردوگاه سياسي كه در آن فعال هستند از سوي ديگر سبب شده است كه به اظهاراتي بپردازند كه حتي براي نزديكترين همفكران خودشان هم ناآشنا باشد. جالب آنجاست كه آنها وقتي بيكار ميشوند و سوژهاي براي تخريب يا تضعيف رقيب ندارند، آنچه چند روز قبل براي اجرا عليه رقيب برنامهريزي كرده بودند، با تغيير فعل به سوژه جديد تبديل كنند ،مانند آنچه حميد رسايي در كانال تلگرامي خود نوشته و مدعي شده است اصلاحطلبان پروژه ردصلاحيت روحاني را دنبال ميكنند. البته نبايد ساده به اين نوشتار رسايي نگاه كرد، چنانكه با كمي دقت به خوبي ميتوان دريافت كه طيف دلواپس از اجماع اصولگرايان براي حمايت از روحاني واهمه دارند. پس از هر شیوه ای براي محقق نشدن اين موضوع استفاده ميكنند.
حكم صادر ميكنيم؛ پس هستيم!
قابل كتمان نيست مردان دولت قبل و حاميان آنها براي بازگشت به پاستور تلاش زيادي دارند، اما به خوبي هم به اين مهم واقف هستند که محبوبيت زيادي در جامعه ندارند، پس بايد از مسيري براي رسيدن به هدف خود تلاش كنند كه بتوانند در وهله نخست اعتمادها را به سوي خود جلب كنند كه يك نمونه آن نشان دادن پويايي اين جريان است و آن را با اخباري مانند صدور حكم از سوي احمدينژاد براي افراد نشان ميدهند، مانند حكمي كه براي سيد عادل حيدري به عنوان رياست گروه حقوقي دفتر رئيسجمهوري دوره نهم و دهم از سوي احمدينژاد در روز گذشته صادر شد.
تشكيك ناموفق در ترديد راي اصلاحات به روحاني
از سوي ديگر حميد رسايي با آب و تاب فراوان در كانال تلگرامي خود مينويسد كه « اصلاحطلبان مدتي است احتمال ردصلاحيت آقاي روحاني در انتخابات ۹۶ را زمزمه ميكنند. چرا؟ آيا مقامي رسمي در شوراي نگهبان چنين حرفي زده است؟ خير! البته در صلاحيت روحاني براي رياستجمهوري حرف هست. عبدا... رمضانزاده سخنگوي دولت اصلاحات همين چند ماه پيش، درباره علت ناكارآمدي برخي وزرا گفت: «روحاني حتي سابقه يك روز كار اجرايي نداشته و بنابراين شناخت از افراد هم ندارد». به اين معنا رئيس دولت اصلاحات صلاحيت رياستجمهوري نداشت. رياستجمهوري ذاتا كار اجرايي است نه تئوريپردازي.» اين شتابزدگي در طيف دلواپسان در نوشتار رسايي مشهود است، چرا كه به يكباره فراموش كرد مشغول تايپ كردن مطلبي در اثبات ردصلاحيت روحاني است و به رئيس دولت اصلاحات اشاره كرد كه ارتباطي با موضوع نداشت. از سوي ديگر دلواپسان ظاهرا براي هجمه به روحاني و هراس از اجماع اصولگرايان بر حمايت از او حتي خواب شبانه هم ندارند و بسياري از مسائل را فراموش كردند، مانند اينكه آنها خودشان بر طبل ردصلاحيت روحاني كوبيدند و جريان اصلاحات جز تاكيد بر حمايت از روحاني در انتخابات ۹۶ كلامي بر زبان نياورده است.
آلزايمر دلواپسانه!
خشم آنها در نوشتارهاي ديروز در سايت هاي دلواپسان بيشتر هويدا بود، به عنوان مثال يكي از اين سايتها نوشته است: « اصلاحطلبان ۱۵ سال است كه در هيچ انتخاباتي نتوانستهاند رأي اكثريت مردم را از آنِ خود كنند.» شايد واقعا دلواپسان دچار الزايمر حاد شدهاند كه انتخابات رياستجمهوري سال ۹۲ و انتخابات مجلس سال ۹۴ را فراموش كردند كه در هر دو انتخابات كانديداهاي مورد حمايت اصلاحات پيروزي رقابت بودند. البته اينچنين ادعاهاي كذبي از سوي آنها شايد با اين هدف صورت ميگيرد كه فكر ميكنند مردم در سال ۹۶ به آنها گرايش خواهند داشت كه اين ادعا باطل و غيرقابل پذيرش است، چنانكه اگر اينگونه بود بايد به اين سوال پاسخ دهند چرا صندليهاي دلواپسان در مجلس دهم خالي است و چرا بسياري از اصولگرايان حمايت خود را از روحاني كه كانديداي جريان اصلاحات در سال ۹۲ بود از هماكنون براي انتخابات ۹۶ اعلام كرده اند؟