از ابتدای خلقت جهان حق و باطل همیشه در نزاع بودند و در این بین ممکن است برای مدتی حق زیر نقاب ستم و خفقان حکومت های جور مخفی مانده باشد اما گذشت ایام و لیالی پیروزی حق را نمایان کرده و می کند .
برای اثبات این مدعا می توان به قیام امام حسین (ع) علیه حکومت اموی در 14 قرن گذشته اشاره کرد .
از آن زمان تاکنون حقانیت امام (ع) و قیامش روز به روز برای دوست و دشمن پرفروغ تر جلوه گری می کند و عشق به ابی عبدالله (ع) و یاران باوفایش برای دلدادگان معنایی ورای آنچه گمان می شود دارد و تجمع ملیونی دوستداران خاندان رسالت در روز عاشورا و اربعین حسینی بهترین گواه بشمار می آید .
کربلا یادآور حماسه ای ست بس عظیم و مصیبتی بزرگ برای تاریخ بشریت که توصیف آن در قالب کلمات و واژه ها نمی گنجد .
از زمان شهادت سید و سالار شهیدان (ع) و البته همه ساله کربلا شاهد حضور عزاداران مسلمان و حتی غیر مسلمان بوده که بر امام (ع) و خاندان پاکش نوحه سر داده و بر سر و سینه زده اند اما در این میان حکایت " رَکْضَة طُوَیرِیج " در پاسخ به ندای " هل من ناصر " ابی عبدالله (ع) حکایتی دیگر است.
واژه «طویریج» اسم مصغر از عبارت «طریج» یا «طریق» به معنای " جاده و راه " است.
" طویریج " یا " هندیه " نام شهری است کوچک که حدود 25 کیلومتری در مسیر حله به کربلا قرار دارد و هر سال در صبح روز عاشورا خیل عظیمی از اهالی آن هروله کنان (حالتی بین دویدن و راهرفتن) به طرف کربلا حرکت می کنند و بر سر و سینه زنان بر امام خود گریه می کنند .
این افراد پس از اقامه نماز ظهر و عصر به سمت حرم حسینی حرکت کرده و با پای برهنه و هروله کنان گویی عزیزترین فرد خانواده را از دست داده باشند و با شعارهای (وا حسین) ، (لبیک یا حسین) ، ( یا لثارات الحسین) ، (أبد والله ما ننسى حسینا) از باب القبله و باب الرجا وارد حرم شده و پس از طی مسیر بین الحرمین به سمت حرم حضرت عباس (ع) می روند و به عزاداری می پردازند.
پس از ایشان زنان با حالت خاص عزاداری وارد حرم می شوند و این مراسم بعد از نماز ظهر و عصر شروع و تا حدود ساعت 4 بعد از ظهر به طول می کشد .
این حالت نشان دهنده تعجیل عزاداران در رسیدن به عتبات مقدس کربلا جهت لبیک به ندای امام خویش است . این عزاداری را می توان یكی از سادهترین و در عین حال شورانگیزترین عزاداریهای شیعه به شمار آورد .
از این حرکت بی همانند و منحصر به فرد که سال هاست توجه شیعیان را به خود جلب نموده است و به یک فرهنگ تبدیل شده است با توجه به حالت خاص عزاداری شرکت کنندگان و تعداد میلیونی آن می توان به " بزرگترین هیئت عزاداران حسینی دنیای اسلام " یاد کرد .
بنا به گفته های سالمندان شهر طویریج، پیدایش این عزاداریِ منحصر به فرد ، به روز عاشورای سال ۱۳۰۳هـ . ق مصادف با سال ۱۸۸۵م باز میگردد.
در عاشورای آن سال تعداد زیادی از اهالی به سنت همه ساله در منزل سیدصالح قزوینی از علمای شهر طویریج برای گوش دادن به مقتل خوانی او تجمع کرده بودند . سیدصالح در میان مقتلخوانی آنچنان متأثر شد که از منبر فرود آمد و بیاختیار به سوی شهر کربلا دوید. جمعیت چندین هزار نفری حاضر نیز به شدت محزون و منقلب شده با فریاد (یا حسین ) در حالی که به سر و سینه می زدند به دنبالش حرکت کردند. این جمعیت از طویریج خارج شدند و به سرعت به سمت کربلا حرکت کردند و هنگام اذان ظهر به منطقه «قنطرالسلام» در ۲ کیلومتری کربلا رسیدند.
به دستور سیدصالح قزوینی در صحرا متوقف شدند و نماز جماعت را به امامت او برگزار کردند. بعد از نماز مجدداً «هروله کنان» به راه خود ادامه دادند و پس از ورود به شهر کربلا از یک در به حرم امام حسین(ع) وارد و از در دیگر خارج شده و پس از گذر از بینالحرمین به حرم حضرت عباس(ع) نیز وارد و از درِ دیگر آن خارج شدند.
اهالی طویریج در سالهای بعد نیز این حرکت را ادامه دادند و کم کم بر جمعیت آنان افزوده شد . صدها هزار نفر از عزاداران شهرهای عراق در روز عاشورا با مردم طویریج همگام و همراه شدند به طوری که آمار 4 میلیونی در برگزاری این مراسم به ثبت رسیده است و بعضاً حضور مسوولین بلند پایه عراقی نیز در این مراسم مشهود است .
عزاداران بعد از برگزاری نماز ظهر و عصر و پس از خاموش كردن خيمههاي آتش گرفته نزدیک خیمه گاه ، خود را دوان دوان و هروله كنان به حرم امام حسين (ع) و پس از آن حرم ابا الفضل (ع) ميرسانند و پس از زيارتي کوتاه مدت که چند دقيقه اي بيشتر طول نمي کشد و با شعار " الی الوداع سَیّدی " محل را ترک مي کنند.
نقل شده که در یکی از سالها مرحوم علامه سید مهدی بحر العلوم - یکی از برجسته ترین علمای شیعه در قرنهای اخیر که خدمت امام زمان (عج) تشرف پیدا نموده اند - روز عاشورا به همراه تعدادی از طلاب و خواص خویش برای استقبال از عزاداران طویریج به دروازه شهر رفت.
علامه بحر العلوم به محض مشاهده این عزاداران عمامه از سر انداخته پیراهن از تن به درآورده و با صورتی برافروخته ، با آنان به سمت کربلا همراهی کرده در حالی که فریاد " واحسیناه واحسیناه " سر می داد.
اطرافیان علامه که نگران آسیب رسیدن به ایشان بودند، او را احاطه نموده پس از اتمام مراسم علت این رفتار ناگهانی را از ایشان جویا شدند . علامه فرمود:
" هنگامی که دسته های عزاداری به من نزدیک شدند امام زمان (عج) را دیدم که با سر و پای برهنه بهمراه عزاداران و سینه زنان اشک می ریزند. با دیدن این صحنه اختیارم از دست رفت و وارد دسته ها شدم تا به همراه امام زمان (عج) عزاداری و سینه زنی نمایم."
هر چند حکومتها و سلاطین جور تلاش کرده اند تا این نوع حرکت ها را از بین ببرند یا حداقل کم رنگ و کم اثر کنند اما اراده خداوند فوق اراده آنان است و چه زیبا ملاباسم کربلایی می خواند:
رکضة اطویریج من یمحیها و الامام الزمان یحضر فیها.
چه کسی رکضة طویریج را محو می کند در حالی که امام زمان (عج) در آن حاضر است .