سروش کیانی قلعهسرد
دانشجوی دکترای اقتصاد
در جام ملتهای 2004 تیم ملی ایران پس از پیروزی در مقابل کره جنوبی در مرحله نیمه نهایی به مصاف چین رفت که این بازی پس از تساوی به پنالتی کشیده شد و یحیی گلمحمدی به عنوان آخرین پنالتی زن پشت توپ قرار گرفت و بی هیچ استرسی توپ را به صورت «چیپ» به دروازهبان چین تقدیم کرد تا فوتبال ایران ببازد و بار دیگر آرزوی رسیدن به فینال به دل میلیونها ایرانی بماند.
و از آن زمان بود که جملهای تاریخی از عادل فردوسیپور گزارشگر بازی تاکنون به یادگار مانده است:«چه وقت چیپ زدن بود آقای گلمحمدی؟!». شاید خود فردوسیپور هم فکر نمیکرد این جمله تا مدتها و حتی با عنوان یک ضربالمثل بین مردم باقی بماند. چرا که ظاهرا عدم موقعیتشناسی و زمانشناسی در برخورد با مسائل مختلف و عدم رفتار مبتنی بر شرایط موجود و نگاه به آینده به بخشی از فرهنگ رفتاری ما ایرانیان مبدل شده است.
اینکه ما گاهی و حتی نه تعمدا فراموش میکنیم در کجای جهان و در چه شرایطی قرار داریم، نشات گرفته از همین موضوع است. و همین میشود که به یکباره و در حساسترین شرایط «چیپ»گونه توپ را به حریف تقدیم میکنیم!
شرایط حساس منطقهای، جنگها و نزاعهای گسترده قومی و مذهبی در کشورهای پیرامون ما، نژادپرستی و نژادگرایی افراطی و دمیدن بر طبل منِ قومی و منِ مذهبی در این کشورها نیاز به توضیح بیشتری ندارد، اما اینکه در این شرایط چه میشود که نمایندگان مجلس که خود بهتر و بیشتر از همه در جریان این امور هستند، این شرایط را فراموش میکنند و این گونه عمل میکنند، نیاز به درنگ و تامل بیشتری دارد.
شکی نیست در شرایطی که تب قومگرایی و مسائل قومی و نژادی نفوذ بسیاری به جامعه ما داشته است و اینگونه مسائل خریداران و متقاضیان زیادی دارد، ایجاد یک محبوبیت و مقبولیت بیشتر در بین عامه مردم در این میان بیتاثیر نبوده است و در این عرضه قومگرایی نقش بهسزایی داشته است. در واقع اینگونه حرکتها در حوزههای انتخاباتی میتواند به محبوبیت و مقبولیت بیشتری در میان تودههای مردم منتج شود. اما این دلیل یا هر دلیل دیگری که بیشک منجر به ضربه وارد شدن به اتحاد ملی و شکلگیری فراکسیونها و دستههای مختلف قومی و نژادی آن هم در مجلس شورای اسلامی که باید پایگاه وحدت ملی باشد بشود، فاقد توجیه است.
از سوی دیگر حضور پررنگ نمایندگان مورد حمایت اصلاحطلبان نیز در بین اعضای این فراکسیونهای شکل گرفته یا در حال تشکیل قابل توجه است. اینکه چه میشود نمایندگان اصلاحطلبی که همواره نقد پوپولیسم و عوامگرایی را به جناح رقیب وارد میکردند و تفاوت خود را با آنها در نگاه منطقی و تخصصی میدانستند، امروز نه تنها در راه مغایر با گفتمان خود قدم بر میدارند، بلکه گوی سبقت را از طیفی که برچسب عوامگرایی به آن میزدند را نیز ربودهاند، جای تعجب بسیار دارد.