شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۶۳۳۷۹
تاریخ انتشار: ۲۵ دی ۱۳۹۵ - ۱۰:۵۵

احسان انصاري: «هركجا محرم شدي چشم از خيانت بازدار- ‌اي بسا محرم كه با يك نقطه مجرم مي‌شود». اين شعر را قاب كرده و در دفتر پر از كتاب خود قرار داده است. دفتر كارش سايه روشن‌هاي قهوه‌اي دارد كه اگر به پايين نگاه كني مردمي را در خيابان مشاهده مي‌كني كه هر كدام به دنبال دغدغه‌هاي روزمره خويش هستند و اگر به بالا نگاه كني افق‌هاي دور دست را مشاهده مي‌كني كه فردا يا فرداهايي بهتر را به انسان نشان مي‌دهد. كلامش سرشار از استعاره‌هاي ادبي است و گفتارش بيشتر به پوسته‌زيرين«سياست» و«اجتماع» پهلو مي‌زند. بدون شك او بيش از آنكه به دنبال تئوري و تئوري‌پردازي باشد به دنبال معنا دادن به جهان پيرامون خود است. با دكتر محمد رضا تاجيك تئوريسين برجسته جريان اصلاحات براي ساعاتي درباره انتخابات رياست‌جمهوري۹۶ هم كلام شديم. رئيس مركز بررسي‌هاي استراتژيك رياست‌جمهوري در دولت اصلاحات معتقد است:«اصولگرايان در دور اول انتخابات روي يك گزينه اجماع نخواهند كرد و با گزينه‌هاي متعدد و با پايگاه‌هاي اجتماعي متفاوت در انتخابات حضور پيدا خواهند كرد. اصولگرايان به دنبال اين هستند كه در بين آراي انتخاباتي كثرت ايجاد كنند تا آراي انتخاباتي شكسته شود و انتخابات به دور دوم كشيده شود. در نتيجه در دور دوم انتخابات همگي روي يك گزينه واحد اجماع مي‌كنند و تلاش مي‌كنند آقاي روحاني را خانه‌نشين كنند. اصولگرايان به اين مساله آگاهي دارند كه در انتخابات رياست‌جمهوري سال۹۲ آقاي روحاني تنها با درصد آراي خفيفي موفق شد در دور اول انتخابات به پيروزي دست پيدا كند و در نتيجه اصولگرايان در انتخابات ۹۶ تمام تمركز خود را روي همان چند درصد خواهند گذاشت تا اين چند درصد را از آن خود كنند». در ادامه متن گفت‌وگوي «آرمان امروز» با دكترمحمدرضا تاجيك را مي‌خوانيد.

جريان اصلاحات پس از عبور از اختلاف سليقه‌هاي دروني به اين نتيجه رسيده كه در انتخابات رياست‌جمهوري سال۹۶ بايد از حسن روحاني حمايت كند. به نظر شما حسن روحاني براي جريان اصلاحات به چه ميزان مطلوبيت دارد؟آيا اصلاح‌طلبان براي حمايت از روحاني دچار يك جبر تاريخي شده اند؟

در شرايط كنوني اغلب اصلاح‌طلبان روي آقاي روحاني متمركز شده‌اند و تلاش مي‌كنند از ايشان در انتخابات رياست‌جمهوري حمايت كنند. با اين وجود بنده در شرايط كنوني تمركز بر يك گزينه را عقلايي نمي‌دانم. به نظر من ممكن است شرايطي در انتخابات به وجود بيايد كه اصلاح‌طلبان نتوانند مانند سال۹۲ با كارت آقاي روحاني بازي كنند. به همين دليل اصلاح‌طلبان در انتخابات رياست‌جمهوري سال۹۶ بايد كارت‌هاي مختلفي براي بازي در اختيار داشته باشند. البته منظور من اين نيست كه با اين كارت‌ها در هر شرايطي بازي شود. اصلاح‌طلبان بايد زماني از كارت‌هاي ديگر خود استفاده كنند كه امكان بازي كردن با كارت اصلي وجود نداشته باشد. بدون شك آستانه تحليلي انتخابات۹۶ در لايه‌ها و سطوح مختلف با انتخابات۹۲ متفاوت است. شرايط ذهني و رواني مردم و اصلاح‌طلبان از انتخابات۹۲ تاكنون دچار تغييرات جدي شده است. آمار و ارقام نيز نشان مي‌دهد در انتخابات رياست‌جمهوري سال۹۶ نمي‌توان به راحتي از پيروزي يك گزينه انتخاباتي سخن گفت. از سوي ديگر اين احتمال وجود دارد كه اصولگرايان در مرحله اول انتخابات با چند گزينه در انتخابات حضور پيدا كنند تا آراي انتخاباتي شكسته شود و سپس در مرحله دوم روي يك گزينه خاص اجماع كنند. به همين دليل اصلاح‌طلبان نبايد از هم‌اكنون گمان كنند كه فقدان گزينه راي آور در جريان اصولگرايي به معناي پيروزي زودرس گزينه اصلاح‌طلبان است. به نظر من اصولگرايان با كارت‌هاي متعدد خود در انتخابات بازي خواهند كرد و براي هر شرايطي از استراتژي خاص همان شرايط استفاده مي‌كنند. به همين دليل اصلاح‌طلبان نيز بايد براي هر شرايطي آمادگي داشته باشند و با كارت‌هاي متعدد در انتخابات شركت كنند. البته منظور من اين نيست كه اصلاح‌طلبان از كارت‌هاي خود براي رقابت با آقاي روحاني استفاده كنند. در شرايط كنوني برخي از اصلاح‌طلبان دچار نوعي «خود كم بيني» شده‌اند و احساس مي‌كنند بايد در زير سايه ديگران در فضاي سياسي زيست كنند. اين افراد گمان مي‌كنند براي ادامه حيات خود بايد با كارت ديگران بازي كنند. اين در حالي است كه من چنين باوري ندارم و معتقدم جريان اصلاحات از استعداد شگرف و بزرگي براي بازي كردن در قاعده هرم جامعه برخوردار است. جريان اصلاحات پتانسيل بزرگي براي بازي كردن در «ميكروفيزيك» و «ميكرو پلیتيك» جامعه دارد و ضرورتا حضور خود را در «ماكرو فيزيك» و «ماكرو پلیتيك» جامعه خلاصه نمي‌كند. جريان اصلاحات نبايد سرنوشت خود را به حيات كساني گره بزند كه در سياست اجرايي به ويژه در زمينه مسائل داخلي موفقيت چنداني نداشته و در مسائل خارجي نيز با مشكل اجرايي شدن برنامه‌هاي خود مواجه شده‌اند. به همين دليل اصلاح‌طلبان نبايد وارد بازي‌ای شوند كه از فوايدش كمترين بهره را ببرند و از مضرات آن بيشترين سهم نصيب آنها شود. عقل سياسي حكم مي‌كند اصلاح‌طلبان وارد بازي شوند كه سودش بيشتر از زيانش باشد. اين در حالي است كه اصلاح‌طلبان در حال وارد شدن در بازي هستند كه ضررش بيشتر از سود آن است. اين اتفاق در چهار سال اول دولت آقاي روحاني براي اصلاح‌طلبان رخ داده است. به نظر من اين اتفاق در چهار سال دوم به دليل اينكه دولت نيازي به پشتوانه اصلاح‌طلبي خود ندارد ممكن است به صورت عميق‌تر و جدي‌تر ي براي اصلاح‌طلبان رخ بدهد. البته سخن من به معناي «عبور از روحاني» نيست. منظور من اين است كه ما نبايد هزينه توقف در روحاني را با عبور از گفتمان اصلاح‌طلبي تامين كنيم. سرمايه تاريخي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي اصلاح‌طلبان به راحتي و «يك شبه» به دست نيامده كه ما آن را به راحتي و «يك‌شبه» از دست بدهيم. جريان اصلاحات نبايد در پاي قدرت ذبح شود. به نظر من انتخابات رياست‌جمهوري بايد در ذيل گفتمان اصلاحات قرار بگيرد و نه اينكه جريان اصلاحات در ذيل انتخابات رياست‌جمهوري قرار داشته باشد.

چرا احساس مي‌كنيد جريان اصلاحات بايد خود را براي شرايط استفاده از كارت‌هاي متعدد آماده كند؟ چه ‌مولفه‌هايي در چهار سال گذشته مشاهده كرده‌ايد كه احساس مي‌كنيد اصلاح‌طلبان بايد در حالت «آماده‌باش» قرار داشته باشند تا بتوانند در هر شرايطي از كارت بازي همان شرايط استفاده كنند؟

«احتياط شرط عقل است». ما در جامعه‌اي زندگي مي‌كنيم كه سياست در آن از قواعد مشخصي پيروي نمي‌كند. «سياست» در ايران براي رسيدن به قدرت به هر «حشيشي» متوسل مي‌شود و به يك باره به رنگ ديگري در مي‌آيد. در شرايط كنوني چندين عامل وجود دارد كه اصلاح‌طلبان را مجبور مي‌كند خود را براي هر شرايطي آماده كنند. نخست كاركرد دولت آقاي روحاني است. بدون شك در چهار سال گذشته دولت آقاي روحاني كاركرد‌هاي زيبا، مثبت و ايجابي فراواني داشته است. با اين وجود دولت آقاي روحاني در زمينه اقتصادي عملكرد قابل قبولي نداشته و به همين دليل مردم با «فقر فزاينده» مواجه شده‌اند و زندگي آنها به سختي مي‌گذرد. از سوي ديگر برخي از شعارهاي مهم آقاي روحاني كه به مسائل داخلي مربوط مي‌شد تاكنون محقق نشده و بيشتر تمركز دولت روي مسائل سياست خارجي و برجام قرار گرفت. دولت تدبير و اميد تلاش كرد افكار عمومي را از طريق برجام به خود معطوف كند. اين در حالي است كه مردم بيش از آنكه برجام را به صورت تئوريك و فيلسوفانه فهم و درك كنند به صورت انضمامي تاثير برجام را بر زندگي معيشتي خود فهم و درك مي‌كنند. حتي اگر مفروض بگيريم كه برجام مواهب زيادي براي جامعه امروز ايران داشت بدون شك موفق نشده در زندگي روزمره مردم جامعه تاثيرگذار باشد. به همين دليل نوعي «واخوردگي» و «واگرايي» در سطحي از مردم نسبت به دولت به وجود آمده است. مساله دوم به اصلاح‌طلبان مربوط مي‌شود كه در انتخابات رياست‌جمهوري سال۹۲ تمام سرمايه خود را براي اجماع روي آقاي روحاني به ميدان آوردند. اصلاح‌طلبان مانند هر جامعه دموكراتيكي انتظار داشتند در صورت ائتلاف با يك كانديداي انتخاباتي به همان اندازه كه در انتخابات سرمايه گذاي كرده‌اند به همان اندازه نيز در قدرت سهم داشته باشند. با اين وجود در چهار سال اول دولت آقاي روحاني اين مساله در عمل محقق نشد و سهم اصلاح‌طلبان به ميزان سرمايه‌گذاري در انتخابات نبود. اين در حالي است كه برداشت فضاي سياسي از گفتمان اعتدال اين بود كه گفتمان اعتدال تلاش مي‌كند به صورت همزمان چپ و راست را با خود همراه داشته باشند ودر عين حال نه چپ باشد و نه راست. شرايط به گونه‌اي پيش رفت كه خيلي زود اين مساله فراموش شد كه جريان اصلاحات در يك «گرانيگاه» مهم تاريخي همه سرمايه‌هاي مهم خود را به ميدان آورد تا اين پيروزي بزرگ حاصل شد. به همين دليل نبايد از اصلاح‌طلبان انتظار داشت كه همان رفتاري كه در آستانه انتخابات رياست‌جمهوري۹۲ از خود نشان دادند در انتخابات ۹۶ نيز از خود نشان بدهند. در شرايط كنوني وضعيت به گونه‌اي است كه اگر اصلاح‌طلبان دوباره به سخنان رهبران خود در حمايت از آقاي روحاني گوش كنند و در پاي صندوق‌هاي راي حاضر شوند ديگر حاضر نخواهند بود ديگران را نيز با خود همراه كنند و به تحرك و فعاليت اجتماعي جدي در اين زمينه دامن بزنند. مساله سوم به تحركات اصولگرايان و چگونگي بازي آنها با كارت‌هاي موجود باز مي‌گردد. مفروض من اين است كه اصولگرايان به دنبال اين هستند كه آقاي روحاني به صورت طبيعي نتواند در انتخابات به پيروزي دست پيدا كند. اصولگرايان به دنبال تغيير رياست‌جمهوري از آقاي روحاني به فرد ديگري هستند و به همين دليل چالش‌هاي پيش روي آقاي روحاني در انتخابات را تشديد خواهند كرد. اصولگرايان به دنبال اين هستند كه شكاف‌ها و چالش‌هاي پيش روي آقاي روحاني را به اندازه‌اي عميق و گسترده كنند كه بتوانند از آن عبور كنند و به اهداف از پيش تعيين شده خود دست پيدا كنند. اين در حالي است كه تيم رسانه‌اي دولت نيز از چنان توانمندي برخوردار نيست كه بتواند با اين جريان‌سازي‌ها مقابله كند و افكار عمومي را به سود آقاي روحاني جهتدهي كند. به نظر من اصولگرايان در دور اول انتخابات روي يك گزينه اجماع نخواهند كرد و با گزينه‌هاي متعدد و با پايگاه‌هاي اجتماعي متفاوت در انتخابات حضور پيدا خواهند كرد. اصولگرايان به دنبال اين هستند كه در بين آراي انتخاباتي كثرت ايجاد كنند تا آراي انتخاباتي شكسته شود و انتخابات به دور دوم كشيده شود. در نتيجه در دور دوم انتخابات همگي روي يك گزينه واحد اجماع مي‌كنند و تلاش مي‌كنند آقاي روحاني را خانه‌نشين كنند. اصولگرايان به اين مساله آگاهي دارند كه در انتخابات رياست‌جمهوري سال۹۲ آقاي روحاني تنها با درصد آراي خفيفي موفق شد در دور اول انتخابات به پيروزي دست پيدا كند و در نتيجه اصولگرايان در انتخابات ۹۶ تمام تمركز خود را روي همان چند درصد خواهد گذاشت تا اين چند درصد را از آن خود كند.

اگر اصولگرايان در دور اول انتخابات با تعدد كانديدا حضور پيدا كنند و تلاش كنند كه انتخابات را به دور دوم بكشانند اصلاح‌طلبان چه واكنشي نشان خواهند داد؟آيا اصلاح‌طلبان نيز در كنار آقاي روحاني گزينه‌ای معرفي مي‌كنند؟

برخي از دوستان اصلاح‌طلب عنوان مي‌كنند كه تنها گزينه اصلاح‌طلبان در انتخابات آقاي روحاني است و به هيچ عنوان به صلاح نيست در كنار ايشان گزينه ديگري در انتخابات حضور داشته باشد. اين دوستان هيچ گونه تمهيدي براي شرايط ديگر انتخابات نمي‌انديشند و تنها به دنبال اين هستند كه با كارت آقاي روحاني در انتخابات بازي كنند. اين در حالي است كه انتخابات نيازمند دورانديشي و در نظر گرفتن هر شرايطي است و هر جريان سياسي بايد كارت‌هاي متعددي براي بازي هوشمندانه در انتخابات در اختيار داشته باشد. اصلاح‌طلبان بايد كارت‌هاي متعددي در انتخابات۹۶ در اختيار داشته باشند و در زمان لازم از آن استفاده كنند. اينكه اصلاح‌طلبان چه زماني از كارت‌هاي خود استفاده مي‌كند نيز داراي اهميت است. ممكن است كاركرد يك كارت براي دوران قبل از انتخابات باشد و از سوي ديگر يك كارت ممكن است در زمان انتخابات يا در دور دوم كاركرد داشته باشد. با اين وجود به نظر مي‌رسد اصلاح‌طلبان در حال بررسي شرايط هستند كه در انتخابات ۹۶با کدام استراتژي در انتخابات حضور پيدا كنند.

چه كساني قصد دارند با توقف در آقاي روحاني از گفتمان اصلاحات عبور كنند؟ عبور از گفتمان اصلاحات چه پيامدهايي به همراه خواهد داشت؟

در اين زمينه من يك مثال مي‌زنم. شما يك گروه سوسياليستي را در نظر بگيريد كه در يك انتخابات قصد دارد از يك كانديداي سوسيال دموكرات حمايت كند. اين مساله به اين معناست كه كانديداي سوسيال‌دموكرات در برخي مسائل با شما اشتراك نظر دارد و در برخي مسائل نيز اختلافاتي وجود دارد. در چنين شرايطي گروه سوساليست بايد اين شرايط را در نظر داشته باشد كه به صورت طبيعي از رفتار و اقدامات آينده كانديدايي كه از آن حمايت كرده مصونيت ندارد و در آن شريك است. هنگامي كه يك گروه سياسي هويت خود را به قول گرامشي در يك «بلوك تاريخي» قرار مي‌دهد و هويت خود را با آن ممزوج مي‌كند به صورت ناخودآگاه از اقدامات منفي و مثبت آن مصونيت ندارد و شريك است. در شرايط كنوني اين اتفاق براي جريان اصلاحات رخ داده است. جريان اصلاحات در يك مقطع تاريخي همه دارايي‌ها و سرمايه‌هاي نمادين، جنبشي، فرهنگي، اجتماعي و سياسي خود را براي حمايت از يك گفتمان ديگر به ميدان آورده است. اين در حالي است كه در برخي مسائل با آن گفتمان اشتراك نظر دارد و در برخي مسائل ندارد و راهشان از هم جدا مي‌شود. بدون شك گفتمان اعتدال «كپي» و«پيست» جريان اصلاحات نيست. اگر گفتمان اعتدال نتواند به مطالبات عمومي جامعه عمل كند بدون شك در بين هواداران جريان اصلاحات ترديد به وجود خواهد آمد. جريان اصلاحات نخبه ساز، سياست ساز، جريان ساز، جنبش‌ساز، مكتب و نظريه‌ساز و افكار عمومي‌ساز است. به همين دليل بايد مراقب سرمايه‌هاي خود باشد كه وقتی وارد بازي مي‌شود چه ميزان از دارايي‌ها خود را روي ميز قرار داده است. در برخي مقاطع تاريخي نياز است كه جريان اصلاحات اندكي از سرمايه خود را به ميدان بياورد و در مقابل در برخي مقاطع تاريخي نياز است كه همه سرمايه خود را به ميدان بياورد. جريان اصلاحات بايد با توجه به كارت‌هايي كه در اختيار دارد وشرايطي كه مي‌تواند با اين كارت‌ها بازي كند سرمايه‌هاي خود را به ميدان بياورد تا در پشت سر خود ويرانه‌هايي را در افكار عمومي مشاهده نكند و هواداران خود را سرخورده نكند.

در آستانه انتخابات رياست‌جمهوري به صورت طبيعي دولت و جريان اصلاحات به هم نزديك خواهند شد. با اين وجود پس از انتخابات و در شرايطي كه آقاي روحاني به رياست‌جمهوري دست پيدا كند ايشان با فراغ‌بال بيشتري برنامه‌هاي خود را دنبال خواهند كرد. چه تضميني وجود دارد كه رابطه اصلاح‌طلبان و آقاي روحاني پس از انتخابات رياست‌جمهوري و در حالي كه ايشان ديگر به حمايت اصلاح‌طلبان نياز ندارد همچنان به صورت دو طرفه باقي بماند و ايشان گردش به راست كه خاستگاه سياسي ايشان است نداشته باشد؟

از نظر عقلايي و تحليلي اين مساله امكان پذير است. اين در حالي است كه پس از پايان انتخابات رياست‌جمهوري نياز دولت به جريان اصلاحات نيز كمتر مي‌شود و همين مساله احتمال تغيير را بيشتر مي‌كند. با اين وجود در شرايط كنوني اصلاح‌طلبان با بازيگران سياسي مواجه هستند كه به آداب بازي جوانمردانه آگاهي دارند و به اخلاقمداري در سياست اعتقاد دارند. با اين وجود جريان اصلاحات بايد در آستانه انتخابات به اين مساله توجه داشته باشد كه چه تركيبي از گروه‌هاي سياسي در حال شكل‌گيري است و وزن نيروهاي سياسي در اين تركيب به چه صورت است. از سوي ديگر بايد به اين نكته توجه كرد كه نيروهاي سياسي چند كارت بازي در اختيار دارند و چند كارت روي ميز بازي قرار مي‌دهند تا هم افزايي سياسي شكل بگيرد. جريان اصلاحات بايد پيش‌بيني اين شرايط را انجام بدهد كه با توجه به كارت‌هايي كه روي ميز بازي قرار داده در آينده چه سهمي از پازل قدرت خواهد داشت. متاسفانه برخي از اصلاح‌طلبان نقش پطرس فداكار را براي دولت بازي و عنوان مي‌كنند ما تنها براي فداكاري در صحنه حاضر شديم و به دنبال سهم خواهي نيستيم. البته منظور من از سهم خواهي حضور افراد و شخصيت‌ها در مناصب دولتي و قدرت نيست. جريان اصلاحات به هيچ عنوان حاضر نيست براي رسيدن به قدرت و حضور در مناصب دولتي به هر حشيشي متوسل شود. منظور من سهم گفتمان و جريان اصلاحات در قدرت آينده كشور است. جريان اصلاحات«پطرس فداكار» آقاي روحاني نيست كه همه سرمايه‌هاي خود را براي حمايت از ايشان به ميدان بياورد، اما سهم اندكي از قدرت آينده كشور داشته باشد يا اينكه اصلا سهمي به آن تعلق نگيرد. قرار نيست جريان اصلاحات خود را خم كند تا آقاي روحاني روي دوش آن قرار بگيرد و وارد پاستور شود و بعد دو طرف با هم خداحافظي كنند و ارتباط خود را قطع كنند. به همين دليل چشم‌انداز همكاري جريان اصلاحات و آقاي روحاني بايد معطوف به آينده‌اي بهتر و لطيف‌تر براي جامعه باشد.


نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار