امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
نماینده اصلاح طلب مجلس شورای اسلامی در دوره های ششم و هفتم از تبریز، در دوره هشتم مجلس شورای اسلامی و انتخابات ریاست جمهوری دهم از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شد.
*وضعیت آقای روحانی را در انتخابات ۹۶ چگونه می بینید؟
- به نظرم سه عامل در تعیین موقعیت روحانی موثر است:
اول: وزن سیاسی - اجتماعی شخصی وی، مستقل از عقبه سیاسی و اشخاص حقیقی و حقوقی حامی او؛
از این منظر باتوجه به جایگاهی که بهعنوان رئیس جمهور داشته و به این اعتبار شهرتی کسب کرده است و همچنین نظر به برخی عملکرد و مواضع نسبتا متفاوت وی در دوران ریاست جمهوری، خصوصا در بعد سیاست خارجی، مطمئنا وزن سیاسی - اجتماعی او در نزد رای دهندگان، در مقایسه با قبل از انتخابات سال 92 که از 3-2 درصد تجاوز نمی کرده به شکل قابل توجهی رشد یافته و گمان می کنم که از این حیث به 20-15 درصد رسیده است.
یعنی اگر در انتخابات 96، عقبه سیاسی او مرکب از اشخاص حقیقی و حقوقی وابسته به جریانات سیاسی تحول خواه که در سال 92 از او حمایت کردند، این بار از او حمایت نکنند، رای خالص او به اعتبار وزن سیاسی خودش بین 6-4 میلیون نفر در نوسان خواهد بود که عمدتا مربوط به تکنوکرات ها و قشر متوسط و شهرنشین جامعه است.
دوم: وزنی که رقبایش به صورت سلبی برای او ایجاد می کنند؛
یکی از عوامل مهمی که در موفقیت دوباره روحانی تاثیرگذار خواهد بود، آرای سلبی رای دهندگانی است که برای عدم موفقیت رقبای روحانی از روی اکراه به صندوق ها واریز خواهد شد. در دوره قبل نیز همین بخش از آرای جامعه در پیروزی روحانی بیشترین نقش را عهده دار بود.
این عامل تا 50 درصد هم می تواند بر وزن روحانی در مقایسه با وزن رقبای اقتدارگرا و افراطی اش بیفزاید و این بستگی به دافعه افرادی دارد که از فیلتر شورای نگهبان عبور خواهند کرد.
به این اعتبار هرچه دافعه رقبا کمتر باشد از این بخش از آرای روحانی کاسته خواهد شد و بالعکس. مثلا اگر امثال آقایان حسین شریعتمداری، جلیلی، حداد عادل پا به عرصه رقابت های انتخاباتی سال 96 بگذارند و رقبای خوشنام و دارای جاذبه اجتماعی وجود نداشته باشد، بیشترین رای روحانی سلبی خواهد بود که توسط همین گروه به صندوق ها ریخته خواهد شد.
از آنجا که اقتدارگرایان و جناح معتدل و افراطی اصولگرا کاندیدای شناخته شده مقبولی ندارند و اغلب آنها از دافعه بیشتری برخوردارند تا جاذبه، تنها درصورتی می توانند سبب کاهش این بخش از آرای روحانی شوند، که فرد معتدلی که دافعه کمتری داشته و حضورش در انتخابات سبب ایجاد وحشت بین مردم نمی شود را نامزد و همه حول او جمع شوند. امثال جلیلی ها در رقابت های انتخاباتی موقعیت روحانی را بیش از دو عامل دیگر تقویت و شانس پیروزی مجدد روحانی را افزایش خواهد داد.
سوم: وزن روحانی به اعتبار عقبه و پشتوانه سیاسی اشخاص و جریاناتی که در سال 92 از او حمایت کردند؛ این عامل با آرای سلبی روحانی در ارتباط مستقیم است و هرچه زمینه و شرایط لازم برای افزایش آرای سلبی وی بیشتر مهیا شود، تاثیر این عامل هم بیشتر خواهد شد و بالعکس.
با این وصف اگر این عامل بصورت منسجم مانند سال 92 به حمایت از روحانی برخیزد، خود به تنهایی و بصورت مستقل می تواند تا 25-20 درصد بر وزن و موقعیت او بیافزاید.
وانگهی از آنجا که طیف گسترده ای از جامعه که غالباً جزء طیف خاموش محسوب می شود، در انتخابات و غیره احساسی عمل می کنند، درگذشت آقای هاشمی رفسنجانی بعنوان حامی دوره اول روحانی، فضا را احساسی تر کرده و باعث بهبود سبد رأی او می شود.
باتوجه به شناختی که از آقای روحانی و حامیان او در استفاده از فرصت ها دارم، یقین دارم که از این رویداد هم که برای وی یک فرصت ایجاد کرده، حداکثر استفاده را خواهند کرد.
*با این تفاسیر روحانی را بدون رقیب جدی در این دوره ارزیابی می کنید، احتمال اینکه با آراء کمتری پیروز شوند، را می دهید؟
- در فضای بسته و انحصاری که در انتخابات ایجاد و افراد شایسته از حق انتخاب شدن محروم و مانند سنوات گذشته و بویژه انتخابات 92، تایید صلاحیت شده ها به چند نامزد خاص مشابه نامزدهای سال 92 محدود می شود، روحانی بی رقیب محسوب می شود، اما اگر اجازه داده شود که اصلاح طلبان واقعی و شایسته نیز در میدان رقابت ها شرکت کنند، روحانی از شانس کمتری برای پیروزی برخوردار خواهد شد که البته باتوجه به فیلتر بسیار تنگی که در انتخابات تعبیه شده، بعید می دانم چنین شود.
در مجموع می توان گفت باتوجه به اینکه دولت روحانی در ابعاد اقتصادی، معیشتی، عدالتخواهی و فسادستیزی؛ عملکرد مثبت چشمگیر و ملموسی نداشته و برخی وزرا، مدیران و استانداران مساله دار و ویژه خوار هم در کابینه او حضور دارند و روحانی نسبت به اعتراضات به عمل آمده بی اعتناست، به نظر می رسد که دستکم در روستاها و شهرهای کوچک، آرای او با ریزش قابل توجهی در مقایسه با دوره قبلی مواجه شود. با این همه، معدل عملکرد وی نسبت به دولت قبلی، نمره بالاتری است.
عامل دو قطبی و رقابتی شدن انتخابات هم در این مورد بسیار تاثیرگذار است. اگر رقیب جدی در میدان رقابت ها وجود نداشته باشد، که شواهد گویای این واقعیت است، بخش قابل توجهی از مردم به دلیل یاس و سرخوردگی و بی تفاوتی ناشی از عملکرد دولت روحانی، در انتخابات شرکت نخواهند کرد و همین امر می تواند سبب ریزش آرای روحانی شود.
با این همه در این دور از انتخابات هم برگ برنده روحانی در دست "ترس" و "افراد مهیب"؛ یعنی کاندیداهای تندروئی است که وارد رقابت های انتخاباتی می شوند. به عبارت دیگر ریزش یا عدم ریزش آرای روحانی به میزان جاذبه و دافعه رقبایش و پس از آن به حمایت عقبه سیاسی روحانی که در انتخابات 92 از او حمایت کردند بستگی دارد.
*رابطه اصلاح طلبان و دولت روحانی را با نظر به عملکرد ۴ ساله آن چگونه دیدید؟
- شخصا در محافل سنتی وابسته به طیف موسوم به اصلاح طلبان که متاسفانه در اعلام مواضع شان خود را نماینده انحصاری جریان اصلاحات تلقی و بعضا نیز به نماد تبدیل شده اند، حضور ندارم، لذا از ناحیه این گروه نمی توانم اعلام موضع نمایم، اما باتوجه به اهل معامله بودن این گروه که معمولا بصورت باندی و قبیله ای عمل می کنند و بیشتر هم اهل معامله و بده و بستان هستند می توان حدس زد که آنها کماکان از روحانی حمایت کرده و البته این بار در ازای حمایتشان سهم بیشتری را مطالبه خواهند کرد.
لیکن باتوجه به اینکه متاسفانه روحانی کارنامه قابل قبول و درخشانی از خود ارائه نکرده است، گمان می کنم که بدنه تحول خواه و اصلاح طلب جامعه چندان دل خوشی از او و دولتش ندارند و اگر هم به سمت او غش کنند مطمئنا از بغض معاویه است نه حب علی!
*گفتمان های اصولگرایی متعددی که برای شرکت در انتخابات شکل گرفته است، وضعیت شان به چه شکل پیش خواهد رفت؟
- سال ها، خصوصا طی سال های 92-84 که مقارن با حاکمیت یکپارچه اصولگرایان بر مقدرات مردم و کشور بوده است، مردم با گوشت و پوست و استخوان خود، انواع عملکرد و گفتمان اصولگرائی به شیوه رایج آن را آزموده و اطمینان یافته اند که آنها چیز جدیدی برای عرضه ندارند و لذا بجز 10-8 میلیون حامی سنتی اصولگرایان که بخش قابل توجهی از آنها شرکت در انتخابات را وظیفه و تکلیف شرعی می دانند نه یک حق اجتماعی و بعنوان مقلد خود را مکلف به استقبال از کاندیدای خاص مورد حمایت برخی اشخاص و محافل می دانند، بقیه مردم به این نتیجه رسیده اند که با گفتمان رایج اصولگرائی، یک کشور و ملت را نمی توان به قله های رشد و توسعه و پیشرفت و رفاه رساند و با این گفتمان همواره ناگزیریم در مرحله امنیت درجا زده و در حسرت دستیابی به پیشرفت و توسعه ای که استحقاقش را داریم، بسوزیم و بسازیم.
*اما اصولگرایان معتقدند چنانچه بر حضور یک شخص ائتلاف کنند، پیروز انتخابات خواهند بود، شما این تحلیل رو صحیح می دانید؟
- در این دوره مطمئنا بدون تاثیر نیست و اگر افراد وابسته به جریان موسوم به اصولگرا که به صورت سنتی رای می دهند و معمولا هم 10-8 میلیون نفر از جمعیت رای دهندگان را شامل می شوند، منحصرا حول یک نفر ائتلاف کنند و میزان مشارکت مردم در انتخابات نسبت به دوره قبل به میزان قابل توجهی کم شود، این بار شانس پیروزی آنها بیش از دوره قبل است، مشروط بر اینکه فقط یک کاندیدای موجه را معرفی کنند. اگر مثلا کسی مانند توکلی و یا سردار سلیمانی کاندیدای آنها باشد شانس پیروزی آنها نسبت به دوره قبل بیشتر خواهد شد. بیماری توکلی و اعلام عدم حضور سلیمانی در انتخابات، کاندیداتوری این دو را سالبه به انتفاع موضوع کرده است.
*بنابراین در بین آنها این تک نامزد وجود ندارد؟
- خیر، هرکدام از افراد مطرح آنها که برای انتخابات ریاست جمهوری اعلام کاندیداتوری کرده اند بر سرکار آید وضع مردم و کشور بدتر از این خواهد شد.
* در رابطه با فقدان آقای هاشمی و نظری مبنی بر اینکه اصلاحات و اعتدال فردی را از دست داده که در گرفتن مطالبات حداقلی و سهم خواهی های معمول تاثیر گذار بود نظرتان چیست؟ آیا فقدان ایشان باعث آسیب به جبهه مقابل راستی ها خواهد شد؟ جانشینی برای ایشان وجود دارد ؟
- اولاً میان هاشمی حاضر در متن قدرت و هاشمی در حاشیه قدرت باید تفاوت قائل شد. مادامی که آن مرحوم در متن و در اوج قدرت و بسیار تاثیرگذار بود، حداقل بنده به یاد ندارم که در گرفتن مطالبات و سهم خواهی بنفع اصلاحات و حقوق و آزادی های سیاسی مردم گام موثر و چشمگیری برداشته باشند اما هاشمی رانده شده به حاشیه قدرت که سبب نزدیک شدن ایشان به مردم شد، دستکم وانمود می شد که در مقام تامین مطالبات حداقلی مردم و حقوق اساسی و سیاسی آنهاست و بر این اساس به نسبت قدرت چانه زنی و جایگاهی که در نظام داشت، تا حدودی تاثیرگذار بود.
بر این اساس می توان گفت کارگزاران، اصولگرایان و متولیان نظام و همفکران آنها بیش از اصلاح طلبان درون قدرت از فقدان وی متضرر شده اند.
در عین حال، هاشمی پس از سال 88، در مواردی هم صدای بخشی از معترضین جامعه نسبت به وضع موجود بوده و از این حیث هم می توان گفت که مردم، فقدان او را در درون قدرت کم و بیش حس خواهند کرد.
اما اینکه آیا برای او جانشینی وجود دارد یا خیر، می توان گفت برای اشخاص حقیقی و حقوقی و طیفی که به برکت حضور ایشان در قدرت منتفع می شدند، هاشمی باتوجه به سوابق قبل و بعد از انقلاب و نزدیکی اش به رهبران جمهوری اسلامی و ارتباطی که با روحانیون و حوزه های علمیه و گروه ها و جریانات سیاسی داشته و نفوذ و وزن سیاسی او در قدرت و تصمیم گیری و تصمیم سازی هایش در دو دهه اول انقلاب و نقشی که می توانست در آینده ایفا کند، بی بدیل است.