مرتضی آژند
اپیزود اول
از گذشته تاکنون صحنه سیاسی کشور همیشه عرصه رقابت دو جناح اصولگرا و اصلاح طلب بوده است اما انتخابات ۹۶ شرایط متفاوتی را با دورههای قبل برای هر دو جناح دارد. نگاهی به فعالیتهای اصولگرایان نشان میدهد که آنها در انتخابات پیش رو، یک هدف مشترک دارند که دولت حسن روحانی به هر قیمتی تکرار نشود، البته برای رسیدن به این هدف تاکنون نه برنامهای ارائه دادند و نه به یک کاندیدای واحد رسیدند. بخش اصلی این جریان (جمنا) ، یک لیست بلند بالا دارد که هر از گاهی تعدادی را بر اساس شاخص هایی که خودشان میدانند غربال میکنند. در کنار آن تکصداهای مستقلی نیز از این جناح شنیده میشود، رئیس جمهور سابق که مسبب بخش اعظم گرفتارییهای اقتصادی و معیشتی مردم است با یک نمایش نوین و ژستی طلبکارانه رو به جلو مدعی نجات کشور است و تک صداهای دیگری که فقط میدانند روحانی نباید رئیس جمهور باشد.
تا اینجای انتخابات، مانور تبلیغاتی اصولگرایان بر مشکلات اقتصادی دولت است بدون اشارهای بر شرایطی که دولت یازدهم کشور را تحویل گرفت، در آینده نیز بخش اعظم تبلیغات و مناظرههای انتخاباتی اصولگرایان بر همین مسائل اقتصادی که نقطه ضعف دولت به شمار میرود خواهد چرخید تا بتوانند مردم را مجاب کنند به دولت روحانی نه بگویند. اصولگرایان امیدوارند با فریاد زدن مشکلات دولت در حوزه اقتصاد فاصله و شکافی که بین آنها و مردم در طول زمان افتاده است و در دوره هایی قبلی انتخابات خود را نشان داده است را جبران کنند.
البته مشکل اصولگرایان تنها نداشتن برنامه منسجم یا یک کاندیدای دارای کاریزما برای جلب آرا نیست که امروز در یک لیست بلند دنبال آن هستند. مشکل این جریان مرام نامه و اساس نامهای است که سالهاست بهروز نشده است و به همان صورت اولیه برای هر انتخابات تکرار میشود و بخش اعظم خواستههای مردم را پوشش نمیدهد.
اصولگرایان به جای فریاد زدن بدون آدرس مشکلات اقتصادی دولت و غربالگری کاندیداهایی که از نظر کارنامه اجرایی تفاوت چندانی با هم ندارند، اگر به آسیب شناسی رفتارهای خود در انتخابات دورههای قبل و چرایی استقبال نکردن مردم میپرداختند شاید موفقتر بودند. وقتی که قرار است همان برنامههای سفت و سخت فضای بسته سیاسی در داخل، تقابل با دنیا، مدعی صاحب انقلاب بودن و کنار گذاشتن دیگران و. . را دنبال کنند فرقی نمیکند که خروجی نهایی این طیف کدام کاندیدا باشد.
اپیزود دوم:
جناح دیگر، طیف مربوط به اصلاح طلبان است. این جریان بر خلاف اصولگرایان که از جانب مردم در دورههای قبلی انتخابات مورد استقبال قرار نگرفتند بدنه نظام آنها را رد صلاحیت کرده است. بر همین اساس در انتخابات سال 92 از کاندیدای جریان اعتدال حمایت کردند و در انتخابات پیش رو نیز قصد تکرار همان استراتژی را دارند.
در واقع آنها مهمترین سرمایهای را که باعث شده است تا امروز در صحنه سیاسی کشور بمانند، یعنی همان بدنه اجتماعی خود را دو دستی بدون هیچ قید و شرطی تقدیم دولت اعتدال کردند و خانه نشین شدند. جریان اعتدال هم تنها کاری که برای اصلاح طلبان انجام داد این بود که جای خالی آنها را برای نظام پر کرد تا نظام احساس نکند به اصلاح طلبان و بدنه اجتماعی آنها در مدیریت کشور نیازمند است.
اگر انتخابات سال 92 اصلاح طلبان از روحانی حمایت کردند به خاطر شرایط خاص حوادث سال 88 و شعارهای انتخاباتی رئیس جمهور در آن مقطع بوده است. حال که کارنامه 4 ساله دولت اعتدال در تحقق اهداف اصلاح طلبانه و آن شعارها مشخص است و مطالبات مردم روشن؛ حمایت یک طرفه از روحانی آن هم در شرایطی که اصولگرایان یک هدف مشترک بر تکرار نشدن دولت دارند حاشیه نشینی بیشتر اصلاح طلبان و عدم استقبال از انتخابات یا چنددستگی آنها را در پی خواهد داشت. مگر آنکه رابطه و نسبت دولت جدید روحانی در صورت پیروزی مجدد با اصلاحطلبان باز تعریف شود. نمیشود که به نام اصلاحات به لیست امید رای داد و خروجی اصلاح طلبانهای در کار نباشد یا در انتخابات ریاست جمهوری بدون در نظر گرفتن اهداف اصلاحطلبانه از روحانی حمایت کرد و نتیجهای همانند دوره اول ریاستجمهوری رقم بخورد؛ در نهایت هم انتظار داشت که تفکر اصلاحطلبی زنده بماند. در حقیقت آسیبی که تفکر اصلاح طلبی را مدتهاست تهدید میکند برابر دانستن پیروزی در عرصه انتخابات با انجام فعالیتهای اصلاحطلبانه است. یعنی افراد انتخابی فقط برچسب اصلاحطلبی دارند نه اعمال اصلاحطلبانه. در صورتی که مردم برای اعمال اصلاحطلبانه از این جناح استقبال میکنند نه افراد دارای برچسب اصلاحطلبی.
اپیزود سوم:
بدینترتیب فضای سیاسی کشور چشمانداز روشنی را برای دو جناح با سابقه کشور نشان نمیدهد و هر کدام به نحوی از صحنه سیاسی کشور کنار زده شدند، در انتخابات پیش رو نیز احتمال تکرار این کنار رفتن زیاد است. چرا که اصولگرایان هنوز به کارزار مشخصی نرسیدهاند و همچنان بر همان سیاستهای گذشته اصرار دارند، اصلاحطلبان نیز تنها پیروزی در انتخابات را دنبال میکنند و از اهداف اصلاحطلبانه و مطالبات بدنه اجتماعی خود فاصله گرفتند. تنها حسن روحانی برای انتخابات ریاستجمهوری مانده است که با همه انتقادهایی که به دولتش وارد است با کارنامه قابل قبول در برگرداندن ثبات نسبی بر شرایط کشور و تنشزدایی بینالمللی آماده ورود دوباره به پاستور است تا با اتکا به تجربه دوره اول ریاستجمهوری و اندوختههای مثبتی که دارد شرایط بهتری را رقم بزند.
هر چند باید منتظر روزهای آخر انتخابات ماند و حساب همه احتمالات را کرد، زیرا انتخابات در ایران تابع قاعده و برنامه مشخصی نیست و مناظرهها و جو انتخاباتی روزهای آخر میتواند همه تحلیلها را غلط از آب دربیارد.