عبدالله منصفی
با اتمام مبارزات انتخاباتی، تحلیل نتایج آن انتخابات در دستور کار مفسرین سیاسی، روزنامه نگاران و کارشناسان آمار قرار می گیرد. آنچه همیشه گفته شده است این است که مشکلات اقتصادی و نارضایتی از عملکردهای اقتصادی دولت باعث می شود که مشارکت مردم در انتخابات کاهش یابد و یا مردم رای منفی به دولت دهند. در اهواز یعنی قلب خوزستان، علیرغم وجود مشکلات بسیار، اما داستان دیگری رقم خورد. با هم نگاهی به داستان حیرت انگیز اهواز در چند روز پرهیجان انتخابات ریاست جمهوری می اندازیم.
میزان مشارکت مردم شهر اهواز در انتخابات مجلس اخیر یکی از پایین ترین ارقام را نشان می داد. کارشناسان این درصد پایین مشارکت را با میزان بالای بیکاری در اهواز و نارضایتی عمومی مرتبط می دانستند.
با وقوع پدیده وحشتناک ریزگرد و به دنبال آن قطعی ممتد برق و آب و مختل شدن زندگی، میزان نارضایتی مردم به اوج خود رسید. این حوادث و اتفاقات هرچند باعث دردسر دولت یازدهم شد اما نور امیدی را در قلب مخالفان دولت روشن نمود.
در روزهای آخر سال 1395جناح مخالف دولت، اهواز را به پیراهن عثمان تبدیل نمود و این حوادث را دلیل ناکار آمدی دولت روحانی عنوان نمود. تقریباً همه مخالفان کابینه یازدهم، خوزستان و در راس آن شهر اهواز را به عنوان جبهه فتح شده خود می دیدند. اما غافل از اینکه داستان مردم شهر اهواز، با داستان دیگر نقاط متفاوت است.
مخالفان در محاسبات خود در مورد اهواز فقط پارامترهای اقتصادی را لحاظ نموده بودند و پارامترهای مهم دیگر همچون میزان درک سیاسی و شعور بالای اجتماعی اهوازیان را ملاک کار خود قرار نداده بودند. آنان به خود زحمت نداده بودند که ببینند اهواز بجز نفت ،گاز، فولاد، نیشکر، کارون و... یک چیز خیلی مهم دیگر هم دارد.
اهواز بیشترین میزان مطالعه کتاب ایران را در خود جای داده است. در واقع اهواز پایتخت کتاب ایران است و مردمی که با کتاب محشور هستند، مردمی عاقل و با فرهنگ هستند. دهها بار گفته بودیم که ساختار اقتصاد شهر اهواز یک اقتصاد دولتی است؛ اقتصاد دولتی دهها عیب دارد اما یک حسن هم دارد و آن حسن چیزی نیست بجز با سواد بودن مردم در این اقتصاد. این مطلبی که عنوان می شود در طول تاریخ معاصر ایران به خوبی قابل پیگیری است. فعالیتها و جنبش های کارگری در زمان قبل از انقلاب بیشترین نمود خود را در پرسنل فنی ، تکنسین ها و مهندسین خوزستان و اهواز نشان می دهد. در بعد از انقلاب و جنگ با اهمیت یافتن بیش از پیش انتخابات و تلاش مردم ایران جهت توسعه سیاسی هم می بینیم که مردم خوزستان علیرغم حضور چندباره کاندیداهای خوزستانی در کارزار انتخاباتی، مطلقاً توجهی به بومی بودن کاندیدا نکرده و رای خود را به کسانی می دهند که افکار نواندیش و تجدد خواهانه دارند. باری؛ بپردازیم به انتخابات اخیر و حضور روحانی در اهواز.
روز حضور روحانی در اهواز یک روز بهاری اما بسیار گرم و شرجی بود. در چنین آب و هوایی بود که ورزشگاه تختی اهواز و حتی چندین خیابان اطراف آن مملو از جمعیت بود. این جمعیت و فشردگی مردم به یکدیگر بر میزان گرم بودن هوا می افزود. قطعاً آنچه که این مردم را در این شرایط بسیار سخت به ورزشگاه کشانده بود چیزی نبود بجز تعهد و عشق به تداوم راه اصلاحات.
این حضور آنگاه نمود بیشتری می یابد که سختی های مردم اهواز را خصوصاً طی ماههای اخیر به یاد آوریم. آمار بالای بیکاری، دود نفت و نیشکر و از همه وحشتناکتر ریزگرد دائمی. چنین بزنگاه هایی است که عیار مردم، جنس و فلز آنان را مشخص می کند. نکات این حضور چشمگیر مردمی که باز هم نشان از روحیه فرهیخته مردم اهواز داشت بسیار بود. علیرغم صد دقیقه تاخیر در سخنرانی و با وجود دمای بالای هوا، مردم حاضر در ورزشگاه لحظه ای خاموش نایستادند؛ این خروش تا پایان سخنرانی روحانی ادامه داشت.
چنین میزان انرژی از انسان، فقط ریشه در تعصب، عشق و ایمان دارد. نظم و ترتیب بینظیر و همکاری مردم جهت برگزاری این مراسم ،نشان از سطح بالای تمدن مردم داشت. نکته بسیار حائز اهمیت دیگر که واقعاً چشمگیر بود حضور زنان و مردان اهوازی در کنار یکدیگر بود. اختلاط جمعیتی چیز رایجی در مملکت ما نیست، چرا که زن و مرد را همچون آتش و پنبه می بینند اما این مرتبه مردم اهواز نشان دادند که نه تنها بافرهنگترین مردم هستند که نجیبترین و با شخصیت ترین های این مرز و بوم هم آنانند. اما مهمترین نکته این حضور شعارهای مردم بود. مردم اهواز با شعارهای خود واقعاً آب پاکی را بر دست جناح مخالف ریختند. جناحی که امید زیادی به ریزگرد بسته بود، امید بزرگش گرد ریزی شد توسط اهوازی ها.
جدا از شعارهایی که اصلاح طلبان در سراسر ایران می دادند شعار "ما که هوا نداریم ببین هواتو داریم" واقعاً قوت قلبی بود برای روحانی. این شعار نشان از گذشت و معرفت مردم اهواز داشت. بدین ترتیب این خصلت نیکو به جمع خصایل قبلی مردم این خطه خونگرم اضافه شد تا روحانی با خیالی آسوده و با اطمینان از روشن اندیشی مردم خوزستان و اعتماد آنان به اصلاحات به فکر تداوم سیاست هایش در پاستور باشد. از حماسه جانانه مردم دیار کارون در روز رای گیری در آن هوای شرجی از صبح تا شام دیگر چیزی نمی گوییم.
اتفاقات این دوره انتخابات در خوزستان و اهواز به ما نشان داد این استان بر خلاف آنچه که تلاش دارند از بافت ناهمگون نژادی آن در اذهان جا اندازند، نه یک شهر و استان طایفه ای و عشیره ای بلکه شهر و استانی است کاملاً ملی و همسو و حتی پیشتاز در اندیشه نو. این خطه از ایران نشان داد که از بلوغ بسیار بسیار بالایی برخوردار است. نه تنها فریب پوپولیسم را نمی خورد بلکه با وجود کوهی از مشکلات و صعوبت ها، در کنار روحانی واصلاحات باقی می ماند. چنین کنش مترقی که مردم دیار کارون نشان دادند، مسئولیت های زیادی را برای جوابگویی به آنان طلب می کند. این مردم با این سطح دانش و با این میزان آگاهی سیاسی قطعاً نیازمند توجهی بسیار ویژه و خاص می باشند.
نگاه امنیتی به این مردم انداختن عیناً نشان دهنده عدم شناخت آنان است. این چنین مردمی را مدیران کارآزموده و متشخص باید مدیریت کنند. یک چنین مردمی نیازمند محیط زیستی سالم و آب و هوایی تمیز هستند.
آنان نیازمند سرانه فضای سبز زیادی می باشند. زبان محاوره با آنان زبان فرهنگ و کتاب است. این همه که گفتیم یعنی اینکه پیامی به رئیس جمهور داریم. رئیس جمهوری که حالا با این میزان از اعتماد مردم به یک اسطوره تبدیل شده است و باید قدر مردمی که به او اعتماد کرده اند بداند. لطفاً اینبار خوزستان را در اولویت قرار دهید. لطفاً مساله محیط زیست خوزستان و مشکل شوم ریزگردها را حل کنید. لطفاً کارون را برای ما مردم خوزستان نگه دارید و آنرا به جایی وعده ندهید. لطفاً مشکل فاضلآب خوزستان و خصوصاً اهواز را مرتفع فرمایید. لطفاً مساله بیکاری در این استان را کاهش دهید. شما مشکلات ما را بهتر می دانید،پس بیشترنمی گوییم. بگذریم؛ رای مردم این دیار پیامی را نیز به مخالفان اصلاحات داده است که این مردم تشنه اصلاحات هستند. تشنه زندگی بهتر. صدای این مردم که از طریق برگه های رای فریاد کشیده شد بشنوید و فراموش نکنید که گفته اند: صدای خدا، صدای خلق خداست.