کمتر از چند روز دیگر تا رونمایی از لیست کابینه دوازدهم زمان باقی مانده و همه چشمها به ساختمان پاستور خیره شده است تا مشخص شود فرماندههای وزارتخانههای دولت دوازدهم را چه کسانی تشکیل میدهند.
به گزارش ایسنا، خبرآنلاین در ادامه نوشت: در این میان جریانهای سیاسی هم تمام تلاش خود را به کار بستهاند تا در زمان باقی مانده بتوانند سهمی در دولت داشته باشند اما اینکه این سهم خواهیها کابینه را به کدام سمت خواهد برد موضوعی بود که آن را با محسن صفایی فراهانی فعال سیاسی و اقتصادی اصلاح طلب در میان گذاشت.
صفایی فراهانی میگوید باید افرادی در دولت حضور داشته باشند که نگاهشان نگاهی محدود به دفترش نباشد. بنا به گفته وی نه اصلاح طلبان مدیون روحانی هستند نه روحانی مدیون آنها. باید منافع جناحی در چینش کابینه کنار گذاشته شود.
آنچه در ادامه میخوانید مشروح این مصاحبه است:
کمتر از یک هفته دیگر حسن روحانی لیست کابینه دولت دوازدهم را به مجلس ارائه خواهد کرد به نظر شما یک کابینه قدرتمند چه ویژگی باید داشته باشد؟
کابینه برای این به وجود میآید که بتواند مشکلات کشور را حل کند. امروز کشور ما با مشکلات مختلفی دست به گریبان است و روابط بین الملل، وضعیت اقتصاد و معیشت مردم، رکود اقتصادی و همچنین مشکلات زیست محیطی از پارامترهایی است که در زندگی روزمره مردم تاثیر مستقیم دارند. بر این اساس کابینه باید از ویژگیهایی برخوردار باشد که ضمن شناخت نسبت به عرصههای بین المللی بتواند برای چهار سال آینده شرایط را به نحوی مهیا کند که وضعیت ایران و جایگاه ایران بهتر از امروز باشد. آنچه مهم است اینکه وزرا باید آمادگی برای چنین تغییر و تحولی داشته باشند.
میپذیرید که کابینه از یک جناح یا یک جریان انتخاب شود؟
به نظر من کسی که قرار است مشکلات یک کشور با 80 میلیون جمعیت را حل کند نمیتواند جناحی نگاه کند لذا آنچه لازم است در مورد انتخاب افراد در نظر گرفته شود مسائل ملی است و چنانچه قرار باشد نگاه به کابینه نگاه جناحی باشد حال گرایش به هر جناحی که باشد مطمئنا کشور از چنین موضوعی لطمه خواهد خورد. بنابراین آنچه اهمیت دارد نگاه ملی و تصمیمگیری براساس منافع ملی است. مضاف بر اینکه فردی هم که قرار است در پست وزارت قرار داده شود علاوه بر دانش و تخصص باید وسعت دید نیز داشته باشد به گونهای که همه ایران را ببیند و نگاهش تنها به محدوده دفترش خلاصه نشود. لذا اگر فردی میداند این وسعت دید را ندارد نباید پست وزارت را قبول کند. میخواهم بگویم مسائل ملی اولین اولویت باید باشد.
با نزدیک شدن به روز تحلیف و ارائه لیست کابینه از سوی جناحها و گروههای سیاسی رفتارهایی منبعث از سهمخواهی دیده میشود که در این زمینه بیشترین اتهام را متوجه جریان اصلاحات میدانند چقدر این موضوع را قبول دارید؟
اصلاح طلبان نه در دوره اول سهم خواهی کردند و نه امروز به دنبال سهم خواهی هستند آنچه مد نظرشان است و برای آنها اهمیت دارد این است که منافع ملی حفظ شود و مشکلات کشور به حداقل برسد و مردم بتوانند در وضعیت و شرایط بهتری زندگی کنند. لذا آنچه اصلاح طلبان به دنبال آن هستند این است که مصلحت مردم و کشور تامین شود نه اینکه این شخص در کابینه قرار داده شود و یا فلان فرد در کابینه نباشد.
گاهی مطرح میشود که در دولت یازدهم برخی افراد در نتیجه معامله سیاسی وارد کابینه شدند که کارنامه خوبی نداشتند. آیا این زنگ خطر در این دولت نیز احساس میشود و اساسا نتیجه کابینهای که با تحمیل تشکیل میشود چه خواهد بود؟
من نمیدانم آیا برای این صحبتها مستندی وجود دارد یا تنها بر اساس حدس و گمان است، چراکه در برخی موارد حدس زده میشود که فردی که در جایگاهی قرار گرفته وابسته به حزب یا گروهی است چراکه به هر حال آن فرد یا اصلاح طلب است یا وابسته به جریان محافظهکار یا به عنوان شخصی منفرد در جامعه شناخته میشوند و طبیعی است که هر کدام از این افراد در جایگاهی قرار بگیرند این تصور پیش بیاید که چنین پستی میتواند نتیجه یک معامله باشد ولی به طور کلی دلیلی نمیبینم آقای روحانی بخواهد تحت فشار قرار بگیرد و تحت اجبارها کابینهای را مشخص کند. نباید فراموش کرد که رئیس دولت برای تعیین یک کابینه باید مجموعهای از پارامترها را مدنظر قرار دهد؛ مولفههایی مانند میزان رای آوری در مجلس، قدرت تعامل و هماکاری با کابینه و ... فراموش نکنیم برخی وزارتخانهها ارتباط تنگاتنگی با هم دارند که نیاز است تعاملی جدی میان آنها وجود داشته باشد. برای مثال وزیر اقتصاد، وزیر نفت، رئیس سازمان برنامه و بودجه و رئیس بانک مرکزی افرادی هستند که نمیتوانند با یکدیگر تعامل نداشته باشند و ما توقع داشته باشیم وضعیت اقتصادی کشور بهتر شود. بنابراین رعایت این موضوع مسئلهای است که دولت نمیتواند نسبت به آن بی توجه باشد. بر این اساس شاید ما تصور کنیم فردی برای یک منصب بسیار مناسب است اما وقتی در کنار دیگر پارمترها قرار داده میشود میبینیم که شاید این انتخاب نتواند نتیجه مطلوب را به دنبال داشته باشد. به هر حال ما در یک کشور جهان سومی زندگی میکنیم نه در یک کشور توسعه یافته حزبی. اگر ما در یک کشوری با احزاب قوی بودیم که میتوانستند نیروهای خود را معرفی کنند مسلم بود وقتی یک دولتی با حمایت یک حزب روی کار میآمد چینش کابینه نیز از آن حزب بود و بحثی هم وجود نداشت اما در یک کشور جهان سوم این مشکلات وجود دارد.
این نظر وجود دارد که دولت از معتدلین دو طیف به ویژه در مورد اصولگرایان استفاده کند تا این طیف میانهرو مانعی باشند در برابر تندروهای موسوم به طیف خود و در این صورت دولت دوازدهم با مشکلات کمتری نسبت به دولت یازدهم مواجه شود چقدر این نظریه قابل قبول است؟
ببینید ما یادمان نرود حسن روحانی یک نیروی اصولگرا بوده است. اگر رعایت او نمیشود مشکلاتمان از جنس مشکلات جهان سومی بودنمان است نه اینکه یک نیرو متمایل به نیروی راست باشد یا نباشد. ما اگر از ریاست جمهوری اول تا دوازدهم را بررسی کنیم و به این نتیجه برسیم که در دولتهای قبلی همکاریهایی وجود داشته است میتوان این استدلال را قبول کرد اما در غیر این صورت باید دید رئیس جمهور چه نیروهایی را میتواند در کنار هم قرار دهد که با تعاملات در دولت یعنی همان صحبتی که پیش از این به آن اشاره شد قادر باشند از مشکلات امروز که هم در حوزه بین المللی و هم در عرصه داخلی است عبور کنند به نوعی که بار کمتری به دوش مردم گذاشته شود و مردم بتوانند زندگی بهتری داشته باشند.
جناح چپ عنوان میکند دولت روحانی با حمایت اصلاح طلبان توانست سکان امور را به دست بگیرد و از این رو باید کابینه اصلاح طلب باشد. در این میان جایگاه مطالبات و گرایشات کابینه کجاست؟
مطالبات اصلاح طلب استفاده از x یا y نیست بلکه مطالبات اصلاح طلبان منافع عموم است و اینکه چگونه باید عمل کرد تا این منافع عمومی محقق شود به صورتی که بتوانیم در عرصه بین الملل بدون تنش زندگی کنیم، از منابع و امکانات کشور به صورت بهینه بهرمند شویم، تولید ناخالص ملی را افزایش دهیم و ارزش پول ملی را دوباره بازگردانیم بنابراین موضوع اشخاص نیستند بلکه مسئله اصلی برنامهها و اجرای مطالبات است. مسئله این است که چهار سال آینده دولت روحانی چه دولتی را تحویل میدهد و کشور را به کجا میرساند. آیا توانسته است تورم را یک رقمی نگه دارد و رونق اقتصادی و اشتغال را به کشور بازگرداند؟ این مسائل است که اهمیت دارد و جز این خواستهای نیست؛ناگفته نماند اگر قرار باشد فردی به کارگرفته شود که در عرصه بین المللی به سمت تشنج بیشتر پیش برویم و در داخل نیز وضعیت معیشتی بدتر شود مشخص است که اصلاح طلبها حمایت نمیکنند.
برخی عنوان میکنند این اصل رفتار تشکیلاتی است که به جریان حامی توجه شود؟
ببینید ما با یک یا دو حزب مواجه نیستیم و اگر قرار باشد از هر حزبی یک نفر حضور داشته باشد کابینه کاملا باید از احزاب چیده شود. ما باید توقعاتی را مطرح کنیم که شرایط آن مهیا باشد. وقتی شرایط مهیا نیست ادعا کردن آن کار آسانی نیست لذا بجای آنکه به دنبال مطالبات فرد به فرد باشیم باید به این سمت حرکت کنیم که چگونه میتوانیم منافع ملی را محقق کنیم یا چگونه میتوانیم مشکل حصر، معیشت مردم و ... را مرتفع کنیم لذا این مسائل است که باید دغدغه اصلی جریانهای سیاسی باشد وگرنه در کشوری که احزاب قدرت زیادی ندارند نمیتوان توقع حزبی داشت. البته اگر فردی قرار باشد در کابینه حضور پیدا کند که از طیف تندرو باشد به گونهای که به مشکل برخوردن با آن واضح باشد باید ایراد گرفت اما در کل نگاه باید نگاه ملی باشد.
حضور زنان هم یکی از موضوعاتی است که امروز مورد مناقشه است چقدر نگاه به سمت حضور زنان در دولت است؟
به هر حال 50 درصد جامعه ما را زنان تشکیل میدهند و در طول 25 سال گذشته هم نیروهای فعال و توانمندی در دانشگاهها وجود داشتهاند و میتوان از ظرفیت آنها در دولت استفاده کرد و قطعا دولت به این موضوع توجه دارد. مضاف برآنکه باید بستری فراهم کرد تا زنان مشارکت بیشتری در عرصههای مختلف داشته باشند. یادمان نرود 13 درصد نیروی اشتغال را در حال حاضر زنان تشکیل میدهند بنابراین باید کاری کرد که فضا برای حضور زنان بهتر شود و من فکر میکنم که دولت باید توجه داشته باشد که امکاناتی را فراهم کند تا بتوان از ظرفیت زنان استفاده کرد. نباید فراموش کرد در دولت یازدهم خانمهای توانمندی در دولت حضور داشتند که این موضوع میتواند در دولت جدید تکرار شود. برای مثال خانم ابتکار و خانم مولاوردی از خانمهای توانمند بودند لذا این موضوع بستگی به توانمندی افراد دارد و هرکسی چنین توانایی داشته باشد فارغ از جنسیت باید از حضور او استفاده کرد.
در تقابلهای سیاسی این جریان اصلاح طلب است که به روحانی مدیون است یا روحانی به جریان اصلاحات؟
باز ما برمیگردیم به همان موضوع جهان سومی بودن؛ وقتی یک رئیس جمهوری روی کار میآید که مورد توجه عموم جامعه است و میتواند از عهده اداره کشور بر بیاید و توانایی حل مشکلات را داشته باشد. وظیفه اصلاح طلبها بوده که از او حمایت کنند و بدیهی است که رئیس جمهوری با چنین شرایطی، فضا را برای حضور بیشتر جریانها و احزاب باز میکند چراکه جامعه نیاز به فضای باز دارد و این تنها مختص به یک جریان اصلاح طلب نیست. منش آقای روحانی این بود که به دنبال ایجاد فضای اعتدالی باشد که در آن همه بتوانند فعالیت و آزادانه انتقاد کنند طبیعی است که این خواسته اصلاح طلبان هم بوده است اما این به معنی آن نیست که ایشان به اصلاح طلبان مدیون است یا اصلاح طلبان به آقای روحانی.