پانا نوشت: مشروح این اظهارات در ادامه میخوانید:
یک سال از درگذشت آیتالله هاشمی میگذرد، این مدت برای شما چگونه بود و چقدر جای وی را در جامعه خالی دیدید؟
قطعا آسان نبود . دوران سختی است. رابطه پدر و فرزندی که بین ما و آیتالله هاشمی بود این مسئله را سختتر میکند، علاوه بر این با توجه به اتفاقاتی که در محیط کار رخ میدهد و محروم شدن ما از مشورت گرفتن با وی، احساس خلأ عجیبی برایمان ایجاد شده است.
اما واقعیت این است که با توجه به چیزی که در جامعه میبینیم احساس می کنیم آیتالله هاشمی هنوز زنده است، چراکه مرد م هنوز افکار وی را دنبال میکنند و به اندیشه ایشان توجه خاصی دارند. مانند انتخابات سال 96 که افکارش در همه جا حضور داشت و همین مسئله به روحیه ما بسیار کمک کرد. ما امیدواریم این نگاه و توجه به افکار آیتالله هاشمی و مشی اعتدالی که وی پایهگذار آن بود همچنان در جامعه رواج داشته باشد.
در زمینه سیاست چطور؟
در زمینه سیاست نیز در بسیاری موارد جای آیتالله را خالی دیدیم؛ چه در مسائل شخصی چه در مسائلی مانند دانشگاه آزاد. نبود وی در همین زمینه دانشگاه آزاد باعث بسیاری از اتفاقات شد. راستش مدام با خودم فکر میکنم که اگر آیتالله هاشمی بود باز هم این اتفاقات رخ می داد و این تصمیمات گرفته میشد یا خیر؟
برای ما مهم است که بدانیم اگر آیتالله هاشمی حضور داشت در مسائل سیاسی و سیاست خارجی با توجه به تجربیات انبوهی که از گذشته با خود داشت چگونه تصمیم میگرفت. اما آنچه برای ما مشخص است این است که اگر امروز زنده بود بسیاری از مسائل مانند همین دانشگاه آزاد هرگز اتفاق نمی افتاد.
به نظرتان اگر آیتالله بود، این اتفاقات در دانشگاه آزاد رخ نمی داد؟
اگر آیتالله هاشمی بود اجازه نمیداد فضاهای اخیر در دانشگاه آزاد ایجاد شود و این تفاوت سلیقهها به متن کشیده شود و اصل موضوع را مانند همیشه مد نظر قرار می داد. متأسفانه در کشور ما در بسیاری از مواقع حاشیهها متن را تحت تأثیر قرار میدهد اما تلاش آیتالله هاشمی این بود که متن را درگیر حاشیهها نکند و اگر مخالفتی وجود داشت جواب آنها را با منطق میداد اما اجازه نمیداد مسئله اصلی فراموش شود.
به هر حال امیدوارم دانشگاه به حرکت خود ادامه دهد چون ریشه بسیار جدی در زمین دارد و به همین راحتیها قابل تخریب، تغییر و خدای نکرده انحراف نیست. چون در افکار همه کارکنان شیوه مدیرت آیتالله هاشمی شکل گرفته است و به نوعی می توان گفت که به آن شیوه خو گرفتهاند.
نباید فراموش کنیم بزرگترین دستاورد انقلاب اسلامی در زمینه دانشگاهی، دانشگاه آزاد است و هیچ ریشهای در پیش از انقلاب ندارد و امروز هم چیزی حدود هفت و نیم میلیون فارغالتحصیل و دانشجو را تحویل جامعه داده است. ما امیدواریم که مدیران جدید همان روش قبلی را ادامه دهند، هر چند که تا کنون این طور نبوده است.
چه تغییراتی در دانشگاه آزاد رخ داده است که مورد نظر شما نبوده است؟
ببینید دانشگاه آزاد به اندازه کافی نیرو پرورانده که بتواند در انتصابات خود از آنها استفاده کند اما امروز تعداد قابل توجهی از این نیروها حذف میشوند و از بیرون افرادی که تفکراتشان خلاف تفکر دانشگاه آزاد است در پست های مدیریتی این دانشگاه منصوب میشوند که این مسئله جای سوال دارد.
امروز انتظار از دانشگاه آن است که در زمینه مشکلات راه حل ارائه دهد. مثلا در شمال کشور با مشکل محیط زیست مواجه هستیم، دانشگاه آزد باید بر روی این مسئله فکر کند و راهکار ارائه دهد. توقع از دانشگاه چنین مواردی است، اما الان به نظر میرسد که این موارد که همواره مورد تأکید آیتالله هاشمی بود، متوقف شده است.
آخرین اخباری که از پروند ه درگذشت آیتالله هاشمی منتشر شد حاکی از آن بود که به رغم پیدا شدن مواد رادیو اکتیو در پیکر ایشان، پرونده در شورای امنیت ملی بسته شده است؛ اکنون پرونده در چه وضعی است؟
من شنیدهام که شورای عالی امنیت ملی نامهای برای رئیسجمهوری نوشته و ارسال کرده است مبنی بر اینکه پرونده درگذشت آیتالله هاشمی در این شورا بسته شود، ولی رئیسجمهوری این مسئله را قبول نکرده و دوباره پرونده را به شورای عالی امنیت ملی ارجاع داده است.
قاعدتا و بر اساس دستورالعمل پرونده باید دوباره باز شود.
یعنی رئیسجمهوری به بند خاصی از گزارش ایراد گرفته است؟
من بعید میدانم که رئیسجمهوری به بند خاصی از گزارش ایراد گرفته باشد، مطابق شنیدههایم کل محتوای گزارش را قبول نکرده است؛ شاید به این دلیل که احساس میکند لازم است بررسیهای بیشتری انجام شود.
شما یا یکی دیگر از اعضای خانواده پرونده را خواندهاید؟
چیزی از پرونده در اختیار ما قرار نگرفته است، اما قرار بود محسن به شورای عالی امنیت ملی برود و پرونده را مطالعه کند که احتمالا در همین هفتهها این اتفاق خواهد افتاد.
یکی از موضوعاتی که معمولا در بین افکار عمومی در مورد خانواده آیتالله هاشمی مطرح است، حضورشان در عرصه سیاست است. در این مورد هر یک از فرزندان آیتالله نظر متفاوتی وجود دارد. شما نسبت به دیگر برادران و خواهران خود کمتر در عرصه سیاست فعال بودهاید، آیا پس از فوت پدر قصد ندارید به صورت جدیتری وارد این عرصه شوید؟
ما هم کمابیش وارد سیاست شدهایم اما باید اقبال مردم را بسنجیم چراکه نگاه مردم دائمی نیست. مردم توقع دارند که مسئولان به شعارهایشان عمل کنند. مثل آیتالله هاشمی که کمتر شعاری حرف میزد و واقعگرا بود.
آیتالله هاشمی دیدی آرمانی به مسائل داشت اما مسائل واقعی را کنار هم میگذاشت تا به نتیجهای واحد برسد و زمانی که این اتفاق رخ میداد برای عملی شدن آن تصمیم، نهایت تلاش خود را به کار میگرفت. ما نیز باید چنین نگاهی به مسائل داشته باشیم. مردم نگاه و اقبالشان به سمت کسی است که واقعیتها و مصلحتهای جامعه را درک کند و بر اساس آنها تصمیم بگیرد.
در ناآرامیهای اخیر برخی بر این باور بودند که ریشه اصلی ممکن است به خارج از کشور باز گردد. شما به عنوان فرزند یکی از کارکشتهترین سیاستمداران این کشور که از ابتدای انقلاب در همه امور کشور نقش اساسی داشته است، تحلیلتان از این ناآرامیها چیست؟
شنیدههای من حاکی از آن است که شروع این اعتراضات و ناآرامیهای اخیر مبنای ضددولتی داشته و عدهای قصد داشتند با بهانه کردن مسائل اقتصادی به دولت ضربه بزنند. اینها شنیدههای من است، اما اگر واقعیت داشته باشد موضوع دقیقا به امنیت ملی ما مربوط است و بانی این حرکات غیرقانونی باید جوابگو باشد.
این عده اگر بخواهند چشم به روی دیگر مسائل ببندند و صرفا مشکلات را ببینند، حتی در صورتی که نیت خیرشان را هم قبول کنیم باید بگوییم که در اشتباه هستند، چون همه ما در مقابل مردم مسئولیم و هیچکس نمیتواند توپ را در زمین دیگری بیندازد و اگر این اقدام را انجام دهیم مرتکب اشتباهی استراتژیک شدهایم.
باید بپذیریم مشکلات جامعی در کشور وجود دارد. ما در همه حوزهها از قوه قضاییه تا قوه مجریه و سایر حوزهها دارای مشکل هستیم، بنابراین مردم حق دارند با نگاهی نقادانه به ما بنگرند. اگر قصد داریم و میخواهیم دچار وضعی بغرنج نشویم باید مشکلات را قبول کنیم و به دنبال راهحل باشیم.
یکی از سرسختترین مخالفان محمود احمدینژاد به ویژه در انتخابات سال 1388، آیتالله هاشمی رفسنجانی بود. نامهای که ایشان درباره احمدینژاد منتشر کرد هنوز هم در بسیاری از محافل مورد توجه است و به آن استناد میشود. امروز محمود احمدینژاد بسیاری از رفتارهایی که آیتالله پیش بینی آن را کرده بود انجام میدهد وشاید سوالی که ذهن بسیاری را مشغول می کند این است چرا باتوجه به تمام رفتارهای احمدینژاد برخوردی متفاوت نسبت به دیگران با وی صورت می گیرد؟
این مسئله سوال من هم هست که این رفتار دوگانه نسبت به یک شیوه رفتار چه معنایی میتواند داشته باشد، رفتارهای احمدینژاد کمنظیر است و شیوه نقد وی نیز بسیار متفاوت از دیگران است. احمدینژاد با صراحت و به طور مستقیم صحبتهایش را بیان میکند ومردم را به شدت درگیر اتهامات ثابتنشده میکند.
احمدینژاد میخواهد با این رفتارهای پوپولیستی از مردم استفادههای شخصی و جناحی بکند یعنی با ایجاد تشنج در جامعه به دنبال رسیدن به اهداف خود است. بنابراین برای من هم این سوال وجود دارد که چرا با احمدینژاد به رغم تمام این رفتارها برخوردی صورت نمیگیرد، در حالی که با رفتارهایی به مراتب کوچکتر و سادهتر برخوردهای بسیار متفاوتتری صورت گرفته است.
فکر میکنید اگر آیتالله در قید حیات بود این شیوه رفتاری احمدی نژاد را چطور تحلیل میکرد؟
ببینید، آیتالله هاشمی پیشبینی کرده بود که احمدینژاد و دولتش به جایی خواهند رسید که حل کردن مشکلات آنها کار بسیار سختی خواهد بود و بسیار نگران بود که تمام یا بخشی از جامعه روحانیت خود را هزینه احمدینژاد میکند. و حتی یک بار گفته بود «اجازه دهید من یک روحانی مخالف احمدینژاد باشم تا پسفردا نگویند همه روحانیت خودش را هزینه احمدینژاد کرد.»
من فکر میکنم احمدینژاد و طرز تفکرش به هیچ چیزی اعتقاد ندارد و فقط مسائل شخصی خودش را میبیند و در هر جهتی رنگ عوض میکند، مثلا زمانی دم از قانون میزند در حالی که خودش انبوه رفتارهای بیقانونی دارد یا در حوزه مالی به انبوه تخلفات متهم شده است، اما دم از تخلفات مالی دیگران میزند.
جایگاه صحبت افراد باید جایگاه واقعی باشد، زمانی که احمدینژاد در جایگاه ریاست جمهوری بود بسیاری از ظلمها در حق مردم روا شد اما وی سکوت کرد اما زمانی که کار به دایره خودیها رسید صدای فریادشان بلند شد.
احمدینژاد حق دفاع از خود و اطرافیانش را دارد. اما وظیفه دفاع از مردم را هم داشت. بنابراین اگر این رفتارها واقعی بود باید نسبت به همه اتفاقاتی که امروز خودش به آنها معترض است در گذشته موضع میگرفت. من اعتقاد دارم مواضع احمدینژاد خیلی پایدار نیست و با کوچکترین تغییر شرایطی تغییر میکند و ما در آینده شاهد رفتارهای متناقض با رفتارهای امروزش خواهیم بود.
موضوع این است که آنهایی که قبلا ادعای بصیرت داشتند و هاشمی را به خاطر حمایت نکردن از احمدی نژاد بیبصیرت میخواندند امروز انگار رفتارهای احمدینژاد را نمیبینند و سکوت اختیار کردهاند. به هر حال تف سربالاست.
پدرم همیشه خاطرهای از پدربزرگ تعریف میکرد که حکایت احمدینژاد و حامیانش است . پدربرزرگ ما میرزاعلی کشاوز بود که در دورهای در زمینی خارج از ده پسته می کاشت. اهالی ده به او میگفتند که آنجا نرو چراکه آن زمین شورهزار است اما میرزاعلی گوش نکرد و کار خودش را کرد. با توجه به اینکه دو،سه سال طول میکشد که پسته عمل بیاید بعد از مدتی درختهای کاشتهشده به بار ننشست. پدر در این باره تعریف میکرد که ما میدیدیم چهره آمیرزاعلی در خانه تغییر کرده است اما به روی خودش نمیآورد. بعد از چند وقت اهالی آمدند و گفتند پستههایی که در خارج از ده کاشته بودی چه شد؟ اهالی دیده بودند که پستهها به بار ننشسته اما میرزاعلی به آنها میگفت من هنوز وقت نکردم که ببینم.
این حکایت حامیان احمدی نژاد است. آنها نیز امروز قبول نمیکنند که اشتباه کردند و با سکوت و ندیدن خود اجازه میدهند احمدینژاد کارش را بکند و هر کدام به نحوی حمایت دیروز خود را رد میکنند.
یک سال از درگذشت آیتالله هاشمی می گذرد و طی این مدت گمانه زنیها و اظهارات بسیاری در خصوص وصیتنامه وی مطرح شده، طی این مدت نتوانستهاید وصیتنامه جدید را پیدا کنید یا خبر جدیدی به دست آورید؟
ما وصیتنامه جدید نداریم اما شواهدی داریم که آیتالله هاشمی وصیتنامه جدیدی داشتند مثلا قبل از سفر به عراق (سال 80) نسبت به تجدید وصیتنامهآش بحث و حتی اقدام کرده است، مادر ما در این باره میگوید یکی، دو بار پدر را مشغول نوشتن وصیتنامه دیده و حتی ایشان همان موقع که وصیتنامه خودشان را اصلاح می کرد، وصیتنامه والده را گرفته و اصلاح کرده است. لذا شواهد ما این را می گوید وصیتنامه وجود دارد.
این وصیتنامه پیدا نشد. ممکن است یک مقطعی آیتالله وصیت نامهاش را جایی در بین صفحات کتابی پنهان کرده باشد تا در آینده اصلاح کند، اما احتمال اینکه نیروهای امنیتی آن را برداشته باشند نیز وجود دارد.
آیتالله هاشمی کشویی داشت که محرمانه بود و کلیدش فقط دست خود ایشان بود که بعد از فوتشان خالی بود و چیزی داخلش نبود.
چون فعلا چیزی نداریم خیلی در مورد آن بحث نمیکنیم، ممکن است وصیتنامه نیز داخل آن کشو بوده باشد، به هرحال ما به شدت پیگیر این موضوع هستیم و هر جایی را که میتوانستیم به دنبال وصیتنامه گشتیم و امیدواریم پیدا شود.
اخیرا خبری مبنی بر رفع ممنوع الخروجیتان شما منتشر شد؛ گویا دوباره ممنوعالخروج شده اید؛ حقیقت دارد؟
بله ممنوعالخروج شدهام اما دلیلش را نمیدانم. پیشتر نیز ممنوعالخروج شده بودم و زمانی که دلیلش را پرسیدم پاسخی دریافت نکردم. ممنوع الخروجی قبلی پس از مدتی برطرف شد اما اخیرا دوباره شنیدهام که ممنوع الخروج شده ام.
مطابق شنیده هایم اکنون پنج عضو خانواده ما که در گذشته ممنوع الخروجیشان رفع شده بود، مجددا ممنوعالخروج شدهاند.
من و فائزه به همراه پسر فائزه، پسر محسن و مهدی که در زندان است ممنوعالخروج هستیم اما مادرم، محسن و فاطمه ممنوعالخروج نیستند.
انتقادات زیادی در مورد عملکرد شهرداری و شورای شهر اصلاحطلب وجود دارد. برادر شما تنها عضو خانواده آیت الله هاشمی است که اکنون سمت رسمی دارد، عملکرد محسن هاشمی را به عنوان رئیس شورای شهر را چطور ارزیابی میکنید؟
اشراف محسن به مسائل شهری و شهرداری با توجه به تجربیات کاریاش در این زمینه بسیار خوب است و خودش هم ترجیح می داد که در شهرداری کارهای اجرایی انجام دهد، برای همین خو گرفتنش به حوزه نظارت که وظیفه اصلی شوراست، در ابتدا سخت بود. اما باتوجه به شرایطی که در آن زمان ایجاد شد و مخالفت شورای شهر با خروج اعضا، در نهایت محسن در شورا ماندنی شد .
به هر حال باید پذیرفت برای شروع، کار متفاوتی بود اما اخیرا شنیدهام که اعضای شورا از نوع عملکرد و کارکرد پارلمان شهری راضی هستند.
تلاش محسن این است که رابطه بین شورا و شهرداری رابطهای متعادل و بر مبنای همکاری باشد، سیاست محسن این است که با ایجاد رابطه خوب بین شورا و شهرداری بتواند شورای شهری مطلوب که تصمیماتی صحیح میگیرد را تحویل دهد اما هنوز برای قضاوت بسیار زود است .
به عنوان سوال آخر، گفته بودید که قصد تبدیل خانه آیت الله هاشمی به موزه را دارید، این موضوع را پیگیری میکنید یا منصرف شدهاید؟
ما برای موزه شدن خانه آیتالله هاشمی اقدام کردهایم و اکنون درمرحله طراحی، تابلوگذاری و اقداماتی نظیر نورپردازی تهیه عکس و غیره و... است، اخیراً هم مجسمه حاج آقا که خیلی شبیه به آیت الله است، دراتاق ایشان گذاشته شده است.
هدف ما این است که این موزه ظرف یک ماه آینده افتتاح شود اما خیلی عجله نداریم.