امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
پرسش نخست :اهمیت چاپ کتاب در چیست ؟
پاسخ : اصولا بشر از زمانی که به نوشتن وخواندن دست یافت
وآشنا شد وتوانست سنگ نبشته ها را بر روی پوست و سپس با اختراع کاغذ بروی آن بنویسد
کتاب اهمیت وجایگاه وزین خود را پیدا کرد و مونس انسان هایی شد که خواندن و نوشتن می
دانستند و کم کم فراگیر شد تا به عصر چاپ وانتشار رسید . از اینرو میتوان گفت حس و
علاقه ی انسان در طول این سابقه ی تاریخی یعنی از زمان دفترهای خطی تا دوره تحول و
صنعت چاپ کتاب ریشه دار ست و به همین دلیل تا کنون هیچ وسیله دیگری حتا تکنولوژی و وسایل اینترنتی
نتوانسته اند جای حضور فیزیکی خود کتاب را پر کنند . حتا می خواهم بگویم که زیراکس
و کپی هم از یک کتاب نمی تواند مانند خواندن خود اصل کتاب برای خواننده خوشایند باشد
.
همان گونه که هنوز هم روزنامه
جایگاه خود را حفظ کرده است و در سبد خرید روزانه ی کشورهای پیشرفته همیشه در کنار
شیشه شیرشان وجود دارد. بهرحال کشورهای دارای تکنولوژی وصنعت قبل از دیگر کشورها به
وسایل مدرن واز جمله اینترنت دست یافته اند با این همه کتاب و روزنامه را در برنامه
ی خرید ومطالعاتی خود کنار نگذاشته اند و بخوبی به ارزش در دست گرفتن وحس کردن خود کتاب وروزنامه ومطالعه ی مستقیم آن بصورت
فیزیکی کاملا آگاهی دارند . ازاین ها گذشته کتاب بدلیل نوشتن و چاپ و انتشار بنوعی
منبع ومرجع می شود و دارای مهرو نشان است و مانند نوشته های اینترنتی قابل دستکاری
وجعل و امکان کم وزیاد کردن در نوشته های آن نیست . بنابراین اهمیت چاپ کتاب بسیار
مهم است که بصورت کوتاه بیان کردم .
پرسش دوم :سنجش
ادبی در کارچاپ چه اندازه اهمیت دارد؟
پاسخ :در درجه ی نخست این خود نویسنده است که باید به
کارادبی خود اهمیت بدهد و چیزی برای گفتن داشته باشد نوشتن وتکرار مطالبی که قبلا گفته
شده نمی تواند اهمیت ویژه ای را ایجاد کند وبنوعی وقت تلف کردن است .متاسفانه این روزها
هیچگونه سنجشی هم در کار نیست وکمتر شاهد یک اثر ادبی جاندار وپرمایه هستیم .نوعی تب
وموج انتشار کتاب وجود دارد و هیچ کنترل کیفی هم دیده نمی شود و ناشرین بدون خواندن
نوشته های دریافتی تنها به دلیل کسب در آمد اقدام به چاپ آن می کنند و کمتر ناشری پیدا
می شود که اثری را به دلیل ضعف تالیف پس بزند .حتا مشاهده می شود به علت کم بودن نوشته
در قدوقامت یک کتاب، از قلم درشتر از حدمعمول وفاصله ی زیاد در سطر سعی می کنند یک
مطلب چند صفحه ای را به شکل یک کتاب در بیاورند. در زمینه شعر هم متاسفانه همین روش
اعمال می شود بطوریکه مجموعه هابی وارد بازار کتاب می شوند که تمامی سروده های آن بیش
از دو سه صفحه هم نمی شود ولی باید در صفحات سفید آن بدنبال چند واژه بگردی . متاسفانه
باید گفت در این مورد وضع بسیار نابسامان است و بیشتر به نوعی مسابقه شبیه است که چه
کسی تعداد بیشتری کتاب چاپ شده دارد حالا اگر
همه ی کتاب هایشان به لحاظ نوشتار به حد یک کتاب معمولی با صفحات محدود هم نرسد .
پرسش سوم:سروده ی نو دربازارنشرچگونه کارشناسی
باید شود؟
پاسخ : در مورد سروده ی نو هم در بازار نشر فرق چندانی
نه تنها به چشم نمی خورد بلکه به دلیل فرم وقالب وساختار این نوع شعر دقت بسیار کمتر
از نوع کلاسیک است . اصولا ناشر قبل از چاپ هیچگونه نگرشی بر محتوای سفارش دریافتی
خود ندارد ودر ضمن انتشاراتی ها هیچگونه همکاری
با منتقدین شعر نو ندارد که بر اثر دریافتی آنها نظر بدهند. از سویی درک سروده های
نو نیز در نگاه اول برای خود ناشر قابل درک نیست وبعلت گنگ بودن احتمالی سروده تصور
می رود که ممکن است وی از درک آن ناتوان باشد و از سوی دیگر به لحاظ اقتصادی ناچار
به چاپ است .لذا اینکه انتظار میرود که یک اثر اعم از نثر ونظم قبل از چاپ مورد بررسی کارشناسانه قرار بگیرد اتفاق
نمی افتد مضافا براینکه گاهی شاعران شناخته شده هم مقدمه ای بر اینگونه آثار می نویسند
که این هم خود داستان دیگری است .
می دانید هر اثری پس از تایید
و دریافت مجوز چاپ که هیچ ربطی بلحاظ ادبی ندارد به ناشر می رسد وچاپ می شود .در حالیکه
کوچکترین کارشناسی ادبی روی آن انجام شده باشد. حتا متاسفانه با واژه هایی برخورد می
کنیم که دچار غلط های املایی هستند و مشخص است که اشتباه تایپی هم نشده است بلکه دقیقا
چیزی است که نویسنده نوشته است .چرا که امروزه متن توسط نویسنده تهیه و بازنگری وصفحه
بندی می شود وتحویل ناشر و نهایتا چاپخانه می شود .همه ی این موارد متاسفانه نوعی سردرگمی
در شعر وچاپ وکتاب به همراه آورده و با توجه به عدم استقبال از کتاب و از جمله شعر
در تیراژ بسیار کم در حد شناخت بین دوستان شاعر و دوستان علاقمند و فامیل و نهایتا همشهریان بچاپ می رسد و این هیچ
کمکی به شعروادبیات نمی کند. واین واقعیت تلخی است که در حال حاضر وجود دارد .
پرسش چهارم :نمایشگاه
های کتاب در چه کارکردهایی بهترنشان دهنده ی جریان های ادبی می شوند؟
پاسخ :وقتی صحبت از نمایشگاهای کتاب می شود یعنی ارایه
ی برآیند تمام فعالیت های ادبی ، اجتماعی وتاریخی ،وسیاسی و....که در طول یک سال گذشته
وسال های پیش انجام شده وراهی بازار کتاب شده است .از تالیف تا ترجمه .
در گذشته و تا حدودی هم اکنون
نیز بیشتر نام واعتبار انتشارات ، خوانندگان کتاب را بسوی خود می کشاند اما با زیاد
شدن انتشارات و چاپ هرگونه کتابی از سوی آنان ، نمایشگاه های کتاب نیز خیلی جذابیت
لازم را ندارند ضمن اینکه چاپ های جدید نیز با چاپ های گذشته بسیار متفاوت ودچار سانسورهای
بی رویه شده اند ورغبتی به خرید نیست. از این گذشته اخیرا نیز به همین علت کتاب ها
را با زر ورق بسته بندی می کنند تا خریدار بدون دیدن کیفیت و کمیت و بازبینی لحظه ای
حتا اقدام به خریدن آن بکند . بهرحال در هنگام خرید کتاب خوانندگان حرفه ای کتاب ابتدا
می خواهند منابع و رفرنس های کتاب را ملاحظه کنند و بعد کتاب را بخرند و این گونه بسته
بندی کردن در واقع مانند هندوانه خریدن است. حال و روز نمایشگاه های کتاب متاسفانه
این گونه است وبدتر از این ها دکوری کردن وسنگین کردن آنها که از دور پیداست برای مطالعه
کردن چاپ نشده تنها با جلد های فانتزی و زرق وبرق جهت قرار گرفتن در کتابخانه های خصوصی
و خانگی که این روز ها هم به پذیرایی های منازل
انتقال یافته است، به قیمت های بسیار زیاد و خارج از توان بسیاری از کتاب خوان ها ،چاپ
می شود . صرفا جهت خریدارانی که در برابر مهمانان مانند خودشان چشم و همچشمی و ابراز دانایی وآگاهی کاذب کنند .
پرسش پنجم :آسیب
شناسی نشر امروز را چگونه ارزیابی می کنید ؟
پاسخ :فکر میکنم تا حدودی در پاسخ به پرشس های قبل اشاره
شده باشد .نشر بطور کلی هیچوقت بدون آسیب نبوده است اما در حال حاضر میشود گفت به شکلی
است که به جای اینکه بخواهیم آسیب ها را از
نشر خارج کنیم بهتر است بگوییم باید نشر را از میان آسیب ها خارج کنیم . آسیب هایی
که به صنعت نشر وارد شده است به زودی از بین نمی رود . از مراکز مدیریتی گرفته تا چاپخانه
وهرآنچه در این میانه وجود دارد هفت خوانی است ورستمی می خواهد . اهمیت نشر در هر جامعه
ای آنچنان مهم است که باید به دقت ووسواس تمام مدیریت شود. نشر یعنی توزیع فرهنگ یک
جامعه بنابراین اگر آسیب شناسی آن توسط مراکز مهم فرهنگی وآموزشی دلسوزانه بررسی وحل
شود اثر آن نیز مستقیما در بخش فرهنگی هم تاثیرگذار خواهد بود .مگر نه اینکه نشر خوراک
فرهنگی یک جامعه را تامین می کند .
پرسش
ششم : اهمیت
ویرستار در نشر
را چگونه باید نشان داد؟
پاسخ : در واقع نویسنده به لحاظ ذهنی خالق است و اثری را خلق می کنند و مرتب ذهنش در گیر مسیر داستان و خلاقیت های خودش در فراز ونشیب های اثر است ودر هنگام نوشتن طبیعتا به تمام جملات نوشته شده بلحاظ دستورات زبانی دقت لازم را ندارد واز سویی اگر داستان ویا هر آنچه را که در دست تالیف دارد طولانی هم باشد معمولا فرصت بازنگری ممکنست نداشته باشد و اصولا حوصله ی دوباره خوانی را پیدا نکند از این گذشته ممکن است خودش نتواند کار ویراستاری را انجام دهد به همین روی هر نوشته وکتابی باید ویراستاری شود .تا نوشته ای شسته رفته و بدون جملات تکراری و توضیحات اضافی گردد . و در واقع خلاصه نویسی ولب مطلب بطوری که به کلیت داستان و تالیف خدشه ای وارد نسازد از درون آن بیرون آید. تا متن کتاب منسجم وگیرا و یکدست گردد و این مهم بعهده ی ویراستار باید قرار گیرد .
گفت و گو از : آریا پورفریاد