امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان - محمد مالی :
میخواهم از سه کیلومتری میدان
تجریشِ تهران و تله کابین توچال آغاز کنم. جایی که در روز جمعه یکم تیر ماه 97، میزبان
رئیس جمهور حسن روحانی بود.
اين بازدید مرا به یاد «گونگور
آتاک» دانشجوی رشته دندانپزشکی دانشگاه «یلدریم بایزید» آنکارا انداخت. او کمتر از
پنجاه روز پیش و در نیمه شب برای «رجب طیب اردوغان» چنین توییت کرد: «جناب رئیس جمهور،
شما را برای صرف سحری به خوابگاه حسین غازی دعوت می کنم»، اردوغان پاسخ داد: «اگر چایی
آماده است، می آیم»، رئیس جمهور ترکیه فاصلهای بیشتر از «پاستور» تا «پاساژ علاءالدین»
را طی کرد و خاطره آن سحری در خوابگاه «آتاک» از طریق «scope» در معرض قضاوت جهانیان قرار گرفت.
راستی! آنچه از بامِ تهران مخابره میشد، چه بود: چهره بشّاش رئیس جمهور با لباس ورزشی under armour ، کفش ASICS و کلاه Puma . کمی آن سوتر اما کرکره 1200 مغازه فعال در پاساژ علاءالدین ـ قلب موبایل ایران ـ پایین آمده و صف خریداران موبایل تا کوچه پس کوچه های آبادان و خرمشهر کشیده شده، تنها با این تفاوت که پرسه زنان جمهوری، «دلار» می جستند و زیرِ آفتاب ایستادگان آبادان و خرمشهر «آب». حسن روحانی اما در آن صبحِ جمعه تیر ماهی، آنجایی نبود که باید. تصویر بزرگتری باید به دست داد؛ همۀ ما، آنجایی نیستیم که باید. نه آن امانتدار 24 میلیون رأی، نه منِ توتم به دست، نه آن جوان بیکار در کنار پالایشگاه، نه آن پیرزن دبّه به دستِ تشنه در جوار کارون و نه حتی آن جوانک 31 ساله ای که با خرید 38 هزار و 250 سکه، از فاصله «همه ما» با جایی که باید باشیم، پرده برداشت. بازگردیم به سربالایی تجریش به سمتِ توچال، حالا روشن است که در آن صبحِ جمعه، رئیس جمهور ایران، کجا باید برود و کجا باید باشد.
* سرمقاله روزنامه آوای دز