یک فعال محیط زیست گفت: وقتی از اهواز به سمت جنوب خوزستان حرکت میکردیم، این مناطق همه آبگیر فصلی و علفزار بود که امروز دیگر وجود ندارند و این پاسخ معمای ریزگردهای داخلی خوزستان است.
یک فعال محیط زیست در تشریح وضعیت منابع آبی در خوزستان به خبرنگار مهر گفت: کارون زمانی سالانه بیش از ۳۰ میلیارد متر مکعب آورد آب به خوزستان داشت که این آب برای کارون و تمدن انسانی کارون و محیط طبیعی خوزستان و کارون شریان واقعی حیات بود و سبب شد در خوزستان بشر برای اولین بار کشاورزی کند و اکوسیستمهای متنوعی از علفزار تا آبگیر سالانه و هور و تالاب ایجاد شود.
کرامت حافظی افزود: در مورد اهمیت هورها و تالابها در سالهای اخیر صحبت شده و همگان به اهمیت آنها مخصوصا برای کنترل ریزگردها پی برده اند. هر چند در عمل، اقدامات صورت گرفته همچنان در جهت نابودی هورها و تالابهای خوزستان است اما اهمیت آنها در کنترل ریزگرد بر کسی پوشیده نیست.
وی تاکید کرد: این در حالی است که در مورد اکوسیستم علفزار و آبگیرهای فصلی و دشتهای سیلابی خوزستان کمتر صحبت میشود؛ جلگه خوزستان که میزبان طبیعی و خدادادی کارون و مارون و کرخه و زهره بوده همواره وابسته به آبگیرهای فصلی و سیلابها و سیراب شدن علفزار ها بوده است و تا زمانی که آب بود و علف بود خبری از ریزگرد در دشت ها و آبگیرهای فصلی نبود. آب سالی یک یا چند بار در دشت های وسیع خوزستان حتی با عمق چند سانتیمتر گسترده بود. به طوری که وقتی از شهر اهواز به سمت جنوب خوزستان حرکت میکردیم، کل سرزمین را پوشیده از آب می دیدیم. این مناطق، نه تالاب و هور، بلکه آبگیر فصلی و علفزار بود که امروز دیگر وجود ندارند و این پاسخ معمای ریزگردهای داخلی خوزستان است. دردی که درمان آن آب است و بس.
حافظی تصریح کرد: امروز به علت تغییرات اقلیم شدید بارشها در زاگرس مرکزی در استان چهارمحال بختیاری بسیار کم شده است و این استان حالا جزو ده استان خشک کشور به حساب میآید. کارونی که زمانی ۳۰ تا ۴۰ میلیارد متر مکعب آورد آب به خوزستان داشت حالا سالانه حدود ۵ تا ۱۰ میلیارد متر مکعب آورد دارد که این به خودی خود فاجعهای است. حالا در چنین شرایطی به جای صورت دادن اقداماتی عقلانی و منطقی، با انتقال آب کمر به تشدید این بحران بستهایم. آن هم انتقال آب برای مصرف غیرشرب. ده ها و صدها کارخانه و کارگاه آببر در سالهای اخیر در فلات مرکزی تاسیس شدهاند و فهرست بلندبالایی در صف افتتاح هستند. اقداماتی که بر برنامه انتقال آب از سرشاخه های کارون آن هم در اوج بیآبی منطقه استوار است.
این فعال محیط زیست افزود: بزرگترین کارخانههای آببر خاورمیانه از فولاد تا پتروشیمی در اصفهان و یزد و کرمان با تکیه بر آب سرشاخههای کارون شکل گرفته و در حال گسترش هستند، به طوری که هفتمین مورد انتقال آب سرشاخههای کارون یعنی اجرای طرح تونل سوم کوهرنگ با هزینه صنایع فولاد اصفهان هماکنون در اوج بیآبی کارون در حال انجام است. آن هم در حالی که مسئولان فولاد اصفهان اعلام میکنند فولاد اصفهان تا کنون هرگز منفعت اقتصادی نداشته و قیمت فروش محصولات فولادی همواره کمتر از هزینه تولید بوده چرا که هزینه تولید با آب انتقالی بین حوضهای بسیار بالاست.
وی تاکید کرد: افزایش هزینه تولید در نتیجه انتقال آب بین حوضهای را هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد. اما متاسفانه هم صنعت و هم کشاورزی با انتقال پرهزینه آب کارون به فلات مرکزی انجام میشود و این یک فاجعه اقتصادی است. اما موضوع دیگر این است که در سالهای اخیر زاگرس مرکزی کمآبتر از همیشه شده هر ساله تولید آب در آن کاهش مییابد. به طوری که نه سهم کارون را تامین میکند و نه از پروژههای انتقال آب دردی دوا میکند. همین سبب شده تونلهای انتقال آب بسیار کمتر از ظرفیت شان تولید آب داشته باشند و تجربهای شکستخورده به حساب بیایند. حالا سوال اینجاست که آیا در چنین شرایطی باید تونلهای انتقال آب را افزایش داد و با اجرای طرح تونل سوم کوهرنگ آخرین جرعهها را هم از لب خشکیده کارون برید؟
این فعال محیط زیست ادامه داد: کارون امروز با آوردی که به شدت کاهش یافته به جویی نحیف بدل شده که حتی توان راه یافتن به دریا را هم ندارد و حالا این آب دریا است که وارد مسیر کارون میشود. به طوری که مسیر کارون در خرمشهر و بهمنشیر که از انشعابات کارون است امروز از آب دریا پر است: آب شوری که نه قابل شرب است نه قابل استحمام و نه مناسب کشاورزی. متاسفانه امروز خیلی زودتر از آنچه پیشبینی شده بود شاهد مرگ کارون هستیم. حالا باید پرسید آیا هنوز هستند کسانی که به نظم طبیعت و آفرینش کارون بیاعتمادند و میگویند آب نباید به خلیج فارس برود؟ آیا اشخاصی مثل آقای عیسی کلانتری هنوز مدعی هستند کارون آب مازاد دارد؟
حافظی تاکید کرد: وضع کارون آنقدر بحرانی است که دولت دیگر آن را برای شرب مناسب نمیداند و برای اهواز و خرمشهر و آبادان به دنبال طرح انتقال آب نابودگر دیگری از دز و کرخه است که این معنایی به جز پذیرفتن مرگ کارون از سوی دولت ندارد. جالب آنکه با همه این مشکلات دولت هنوز در حال انتقال آب سرشاخه های کارون است. شش سرشاخه کارون هر ساله انتقال داده می شود. تونل اول کوهرنگ در سال ۳۲ و تونل دوم کوهرنگ در سال ۶۷ بخشی از آب ارتفاعات کوهرنگ و زردکوه را به اصفهان و یزد انتقال داده بودند، چشمه لنگان، خدنگستان، کمالصالح و کوچری به قمرود دیگر سرشاخههای کارون هستند که بطور کامل انتقال یافتهاند و حالا با آبگیری سد تونل سوم که هفتمین انتقال ویرانگر آب سرشاخههای کارون است تمام آورد آب زردکوه و کوهرنگ در اوج بیآبی، تغییرات اقلیمی و گرمای روزافزون خوزستان و در نتیجه در اوج نیاز طبیعی مردم خوزستان به آب کارون از دست خواهد رفت.
وی اعلام کرد: دولت اجرای طرح تونل سوم کوهرنگ که هفتمین انتقال آب سرشاخههای کارون است را از نوروز امسال آغاز کرده است حتی پیش از آنکه سد آن ساخته شود. استاندار اصفهان هم اعلام کرده است با تمام تجهیزات و حدود ۵۰۰ نیرو برای آبگیری سد تونل سوم کوهرنگ تا ۱۸ ماه دیگر کارگاه سد کوهرنگ سوم را تجهیز کرده است و هزینه آن را صنایع فولاد اصفهان میپردازد.
حافظی هشدار داد: اگر سد کوهرنگ سوم آبگیری شود دیگر آب یخچال ها و برف چالها و ارتفاعات کوهرنگ و زردکوه بطور کامل و همیشگی از کارون دریغ خواهد شد و این بزرگترین فاجعه برای خوزستان است که مرگ ابدی کارون را رقم خواهد زد. سد کوهرنگ، شاهرگ اصلی کارون را که هویت، حیات و آب را از کوهرنگ گرفته قطع خواهد کرد تا نسلهای آینده ایران، کارون را به عنوان نمادی از کفران نعمت پیشینیانشان بدانند و ما امروز شاید آخرین نسلی باشیم که بتوانیم جلوی نابودی ابدی کارون را بگیریم که اگر نگیریم و در انتقال آب ها برای صنعت و کشاورزی تجدیدنظر نکنیم فاجعه آب شرب آبادان و خرمشهر روز به روز بزرگتر شده و بحران ریزگردهای داخلی خوزستان روز به روز بغرنجتر میشود چه آنکه هم اکنون خوزستان از نظر بیماریهای مرتبط با آب و هوا یعنی بیماری های آمیبی و تنفسی در صدر استانهای کشور است. از سوی دیگر، کاهش آورد آب کارون بحران شدید معیشتی برای کشاورزان خوزستان که زادگاه کشاورزی در دنیا است ایجاد کرده است. بحرانهایی که حکایت از آن دارد که خوزستان در سایه سوء مدیریتها و بیکفایتیها علاوه بر نابودی محیط زیست طبیعی با نابودی جامعه انسانی روبهرو است.
مهر/