باور دینی از آن زمان رو به ضعف گذاشت که مردم از مدعیان دینمداری، بی اخلاقی، اختلاس، ریاکاری، دروغ و...دیدند.
عصر ایران - مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی، اخیراً گزارشی را منتشر کرده است که نشان می دهد تنها حدود یک سوم از زنان ایرانی حجاب اسلامی را رعایت می کنند و دو سوم آنها، اصطلاحاً "بدحجاب" هستند.
این گزارش می گوید که اکثر مردم ایران، حتی بسیاری از زنان محجبه، با مداخله گری گشت های ارشاد در امر حجاب مخالف اند. (متن کامل گزارش در این لینک قابل دریافت است.)
5 نکته درباره گزارش مرکز پژوهش های مجلس: از حکومتی کردن امر حجاب تا کاهش تعداد زنان باحجاب در ایران درباره گزارش مرکز پژوهش ها، نکات زیر قابل توجه است:
1 - انتشار این گزارش را باید ستود. در زمانه ای که پنهان کردن واقعیت ها و همه چیز را بر وفق مراد جلوه دادن، سنتی مألوف بسیاری از مسؤولان است تا کرسی هایشان حفظ کنند، انتشار گزارشی از وضعیت واقعی حجاب در جامعه و گرایش های مردم یک اتفاق رو به جلو در عرصه واقع گرایی است.
اگر منتشر کنندگان این گزارش عافیت طلب بودند، یا بر آن مهر محرمانه می کوبیدند و به بایگانی غفلت می سپردند یا گزارش می دادند که اکثر زنان ایران حجاب کامل را رعایت می کنند، قریب به اتفاق شان حامی گشت ارشاد هستند و آن چند بدحجاب انگشت شمار هم از سوی دشمن اجیر شده اند تا ارزش ها را زیر پا بگذارند!
البته که اگر چنین گزارشی می دادند کسی باور نمی کرد و تنها حاصل اش، تشدید فاصله بین مردم و مسؤولان بود.
2 - نام دیگر این گزارش را می توان "شکست سیاست های مرتبط با حجاب در ایران" و "ورشکستگی نهادهای فرهنگی ایران" گذاشت. در همین گزارش به پژوهش منتشر شده در کتاب توسعه و تضاد دکتر فرامرز رفیع پور اشاره شده است که نتایج آن نشان می دهددر سال 1365 بیش از 86 درصد مردم ایران عدم رعایت حجاب را "عیب" می دانستند. حال آن که طبق گزارش جدید مرکز پژوهش ها در سال 1397 " از حيث ارزشمندي حجاب، ارزش حجاب روندي نزولي دارد؛ این كاهش قابل توجه و ملموس بوده است و براساس برخي تحقيقات موجود به 35 درصد رسيده است."
این 2 جمله در گزارش مرکز پژوهش ها، بسیار کلیدی اند: "سير تحول ارزشمندي حجاب با كاهش قابل توجهي مواجه بوده است." و "درصورتي كه قرار باشد اقدامي درخصوص حجاب انجام گيرد، این اقدام باید معطوف به نقطه كانوني آسيب زا به مسئله حجاب، یعني كاهش ارزشمندي آن باشد."
به بیان دیگر، اگر امروز اکثریت زنان ایرانی حجاب شرعی را رعایت نمی کنند به یک دلیل محوری است: ارزش حجاب در نظر آنها کاسته شده است.
همین یک سطر، می تواند اعلام جرمی باشد علیه تمام نهادهایی که در 40 سال گذشته با شعار "ارزش ها" صدها هزار میلیارد تومان از بودجه عمومی را گرفته و خرج کرده اند و نتیجه اش، حتی نه ثابت بودن وضع حجاب که افت مستمر آن بوده است.
به بیان دیگر نتیجه 4 دهه فعالیت های روحانیت، حوزه های علمیه، سازمان تبلیغات اسلامی، بسیج، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، صدا و سیما، شورای سیاستگذاری ائمه جمعه و صدها نهادی که تحت عنوان مجموعه های فرهنگی سالانه میلیاردها تومان از بیت المال پول می گیرند (مانند:مرکز رسیدگی به امور مساجد، مرکز الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت،شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، هیأت رزمندگان اسلام، اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان، جشنواره عمار، مسجد جمکران،انتشارات اسلامی جامعه مدرسین،مرکز نشر معارف اسلامی در جهان، موسساتی مثل اسرا، امام صادق، غدیر و ... ) این است که ارزش حجاب روز به روز در جامعه ایران تنزل یافته است.
اگر پژوهش های دیگری هم در خصوص نماز، روزه، وجوهات شرعیه و ... نیز صورت بگیرد، ای بسا اوضاع چندان بهتر از وضعیت حجاب نباشد.
حال سؤال اینجاست که اگر قرار بود میزان دینداری مردم کاهش یابد، چه نیازی است به این همه سازمان و تشکیلات عریض و طویل و آن همه بودجه؟ مگر در طول بیش از هزار سالی که اسلام در ایران رواج دارد، دین و مظاهر آن از جمله حجاب با این همه دم و دستگاه و پول های نجومی برقرار مانده است؟ و آیا دینداری بدون این همه تشکیلات مدعی ترویج دین حال روز بهتری نداشت؟ آیا با یک نقض غرض فاحش مواجه نیستیم؟!
3 - در گزارش مرکز پژوهش ها، عواملی مانند ماهواره، سینما، گروه های مرجع جدید مانند سلبریتی ها، گران بودن چادر و ... از عوامل تشدید بدحجابی شمرده است.
قطعاً همه این ها می توانند در موضوع حجاب دخیل باشند اما واقعیت این است که بدحجابی تنها یک علت دارد و آن ، کاهش یا از دست دادن باور دینی است. باور دینی هم از آن زمان رو به ضعف گذاشت که مردم از مدعیان دینمداری که در طول تاریخ از آنها اخلاق حسنه، رعایت حلال و حرام و حق الناس، گذشت، مهربانی،صداقت، قناعت، پاکدستی، عدالت، کمک به همنوع و ... دیده و شنیده بودند، بی اخلاقی، اختلاس، سختگیری، ریاکاری، دروغ، تبعیض و ... دیدند.
مردم آن مدیری را دیدند که بستن دکمه آخر پیراهن اش و حضور در صف اول نماز جماعت را فراموش نمی کند ولی رشوه می ستاند تا حقی را ناحق کند و در صفحه تلویزیون چشم در چشم مردم دروغ می گوید و ... بدین ترتیب، اول از آن مدیر و امثال او دل بریدند و سپس رفتارهای آنان را به دین تعمیم دادند و نسبت به دین دلسرد شدند. هر چقدر هم در بالای منبرها، رادیو و تلویزیون و خطبه های نماز جمعه و ... بیشتر از دین گفته شد، مردم بیشتر دست به مقایسه حرف ها و عمل ها زدند و بیشتر ناامید شدند.
بی دلیل نیست که امام جعفر صادق علیه السلام می فرمایند: کُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ (مردم را به غیر از زبان هایتان - با عمل تان - به دین دعوت کنید)؛ وقتی شعار و ادعا با رفتار و عمل مغایر باشد، آنچه مورد توجه قرار می گیرد، عمل است و نه حرف ، ولو کرور کرور!
وقتی دختر جوانی می بیند فلان مسؤول جمهوری اسلامی با هزار هزار ادعا، حرام بزرگی به نام اختلاس یا دروغ را مرتکب می شود، خیلی راحت می تواند به خود اجازه دهد که چند تار مویش را از روسری بیرون بریزد یا مانتوی جلو باز بپوشد و بپرسد: گناه کدام مان بزرگ تر است؟ آن مسؤولی که مال مردم را می خورد و ریا می کند یا منی که ظاهر و باطن ام یکی است؟!
آقایان و خانم های مسؤول! اگر می خواهید دینداری و جلوه های آن از جمله حجاب را تقویت کنید، فقط یک کار کنید: خودتان را اصلاح کنید.
اگر خودتان را اصلاح کنید، اولاً مردم تضادی بین رفتار و کردارتان نخواهند دید و ثانیاً امور کشور نیز به تبع اصلاح خودتان بهبود می یابد (یا کار بلد هستید و خدمت می کنید یا به کاربلدها میدان می دهید). مطمئن باشید حکومتی که معیشت، امنیت روانی، آزادی، حقوق بشر و احترام مردم را در حد مناسبی تأمین کند، اگر تقاضایی مانند رعایت حجاب -که ریشه های فرهنگی و اجتماعی هم دارد داشته باشد- اکثریت مردم با طیب خاطر همراهی می کنند و نیازی هم به پلیس و بگیر و ببند و ون های سبز و سفید نخواهند داشت.
4 - گزارش مرکز پژوهش ها، حاوی نکات جالبی است، از جمله آن که میزان تقید به حجاب در میان کارکنان بخش خصوصی کمتر از کارمندان بخش دولتی است. همین یک گزاره نشان از شکافی دارد که در ادبیات رسمی و عمومی جامعه شکل گرفته است و الا مردم همان مردم هستند که گروهی از آنان در بخش های دولتی کار می کنند و تعدادی دیگر در بخش خصوصی. پس چرا باید بین حجاب آنها تفاوت باشد؟
البته این تنها نکته گزارش نیست و هر که متن کامل را بخواند حتماً زوایای دیگری را خواهد یافت.
5 - گزارش مرکز پژوهش ها بار دیگر نشان داد که روش های سلبی مانند گشت ارشاد، نه تنها اثر مثبتی در ترویج حجاب ندارد بلکه اکثر مردم و حتی بسیاری از خانم های محجبه نیز با آن مخالف اند. در نظامی که جمهوریت و اقدام بر اساس رأی مردم، از ارکان اصلی آن شمرده شده است، ادامه روشی که نه فایده ای دارد و نه اکثریت با آن موافق اند، چه توجیهی دارد؟!
وانگهی "حکومتی کردن امر حجاب"، آن را از یک مقوله والامرتبه شرعی به یک پدیده نازل سیاسی کاهش رتبه می دهد و از این منظر، برخی افراد با زیرپا گذاشتن حجاب، انتقاد خود به سیاست های حکومتی را ابراز می کنند؛ حکومت نیز به نوبه خود با آنها به مقابله برمی خیزد و نتیجه نیز تشدید همات چیزی است که گفتیم: تنزل هر چه بیشتر جایگاه حجاب از قله شرع به دره سیاست.