شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۹۱۷۴۵
تاریخ انتشار: ۲۸ شهريور ۱۳۹۷ - ۰۲:۰۴
شوشان _ لفته منصوری:

در این شب و روزها از این مجلس وعظ و عزاداری به آن مجلس می‌رویم. دهه‌ی اول محرم در خوزستان غوغایی برپا است. خانه‌ها، مغازه‌ها، کوچه‌ها، خیابان‌ها، پارک‌ها و میدان‌ها، مساجد و حسینیه‌ها، جاده‌های بین‌شهری؛ واعظانی که وعظ می‌کنند، مداحانی که می‌سرایند، جسم‌هایی که فدیه وار به سر و سینه می‌زنند و موکب‌ها و خانه‌ها و نذرهایی که علیرغم تحقیر پول ملی، همچنان به ضیافت عزاداران حسینی می‌پردازند؛ و همه‌ی ادبیاتی که در طول تاریخ و عرض جغرافیا برای رثای حسین گفته و نوشته‌شده است؛ آن‌گونه که سزاوار ستایش او باشد، درمانده، فقیر و ناتوان است.

عاشورا پژوهی یک ژانر ادبی محکم، زنده و پویایی است که نسل‌های مختلفی از اندیشمندان و صاحب‌قلمان را به تولید آثار مهمی در این عرصه اهتمام داده است.

مرتضی مطهری با حماسه‌ی حسینی؛ علی شریعتی با حسین وارث آدم؛ نعمت‌الله صالحی نجف‌آبادی با شهیدِ جاوید؛ لطف‌الله صافی گلپایگانی با شهیدِ آگاه؛ محمد فاضل لنکرانی و شهاب‌الدین اشراقی با پاسدارانِ وحی؛ محمدتقی جعفری با شهیدِ فرهنگ، پیشروِ انسانیت؛ عمادالدین باقی با جامعه‌شناسیِ قیام امام حسین (ع)؛ محمدجواد حجتی کرمانی با حسین بن علی، حماسهِ تاریخ و دیگران هر یک با دیدگاه‌های گوناگون در پی پاسخ به این سؤال بودند که: «چرا امام حسین قیام کرد؟!» و «چرا نوه‌ی پیغمبر توسط امت پیغمبر به طرز فجیعی در کربلا کشته شد؟!» امت و صحابه‌ای که هنگام وضوی پیامبر اکرم (ص)، هجوم می‌آوردند تا هر کس قطره‌ای از آب وضوی ایشان را به‌عنوان تبرک برگیرند! در هنگام حادثه‌ی عاشورا هنوز یازده نفر از آن‌ها زنده بودند و در شام زندگی گوشه‌گیرانه و منزوی داشتند.

همانان شاهد بودند که روزی در نماز ظهر یا عصر سجده‌ی پیامبر اکرم (ص) طولانی شد و از علت آن پرسیدند که آیا وحی به او الهام شده است؟ اما پیامبر (ص) در پاسخ آن‌ها فرمود حسن یا حسین (علیهم‌السلام) بر پشت او سوار شده بود و قطب عالم امکان نگران شدند چنانچه سر از سجده بردارند، آسیبی به جگرگوشه‌اش برسد! چگونه است که همین امت در سایه سکوت صحابه‌ی پیامبر و در فاصله‌ی کوتاهی که هنوز عمامه و لباس پیامبر (ص) مندرس نشده بود؛ دست خود را به قتل فجیع پسر علی و فاطمه و قتل‌عام برادران، فرزندان، بستگان ویاران و اسارت جان‌فرسای زنان خاندانش بیالودند؟!

بهایی که حسین برای حفظ دین اسلام و بازگرداندن امت به تعالیم جدش پرداخت، بند دل آدمی را پاره می‌کند و او را به وحشت می‌اندازد.

ازنظر بسیاری از عاشورا پژوهان دلایل عمده‌ی سقوط جامعه اسلامی در مدت نیم‌قرن، مال‌اندوزی حاکمان و تقدیس حکومت بود. آری این روزها، این دو دلیل عمده در وعظ‌های واعظانِ منابر و اشعار مداحانِ تریبون‌ها شنیده نمی‌شود.

دست‌اندرکاران «گفتمان سازی» و طراحان «ایدئولوژی پروری» در قالب «دستور کار جلسه‌ها»، «سرفصل درس‌ها»، «اخبار بولتن‌ها»، «مقاله‌ی همایش‌ها» و «موضوع دوره‌ها» گمان کرده‌اند می‌توانند «گفتمان حسینی» را خم کنند! تصور کرده‌اند ساختارها و فرآیندهایی که بسترساز و انگیزه بنیانِ واقعه‌ی شنیع و کثیف اعضای شورای اسلامی شهر بابل شده است را می‌توانند به شهوت‌رانی، مقام‌پرستی و مال‌اندوزی 5 نفر اعضای شورا و یک فاحشه تقلیل بدهند! بسم‌الله! حال که رویِ خود را از چشم بینای خدا برگرداندیم و پرونده‌ی معاد را بستیم! با کمک فاحشه‌ها و دوربین‌های مداربسته، اموال حرام به غارت رفته‌ی مردم را از آن‌ها بازپس گرفته و به بیت‌المال برگردانید! «گر حکم شود که مست گیرند در شهر هر آنکه هست گیرند.»

در این کشور نه کمبود فاحشه داریم و نه مسئولانی ازاین‌دست و نه زمینه‌هایی برای انحراف! جز این است که امروز بحمدالله نیمچه امیدی هست که از معاون رئیس‌جمهور تا تخم‌مرغ دزد در زندان داریم! یا که هنوز جنازه‌های نوبر شهید از زیرخاک تفتیده تفحص می‌کنیم! یا دعای ملتی که هنوز به انقلاب اسلامی پای بند و برای آن ایثارگر است! یا صالحانی که هنوز حرام‌خوار نشدند و مظلومانه خون‌دل می‌خورند! نظام معنایی در دستگاه حسینی این انحرافات را برنمی‌تابد! اولویت قیام امام حسین ظلم‌ستیزی و آزادگی است.

بی‌جهت نیست که گفته ‏اند: «لَمّا قُتِلَ الْعَبّاسُ بانَ الْانْکِسارُ فى وَجْهِ الْحُسَیْنِ» عباس که کشته شد، دیدند چهره حسین شکسته شد. خودش فرمود: «الْانَ انْقَطَعَ ظَهْرى وَ قَلَّتْ حیلَتى» الآن کمرم شکست و چاره‌ام از هم گسست. در وصف لحظات آخر زندگی او گفته‌اند: براثر جراحت شمشیرها و کثرت تیرهای فرونشسته بر بدنش پی‌درپی بر زمین می‌افتاد و برمی‌خاست؛ چون پرنده‌ی بال‌وپر شکسته‌ای که در تابه‌ای بریان شود.

گویی او همچنان بر زمین می‌افتد و برمی‌خیزد و ما بر او می‌گرییم و زیارتش می‌کنیم و در خانه‌های آن‌چنانی برای او مأتم می‌گیریم! و من در کار حسین فرومانده‌ام که چرا بعد از سال‌ها از شهادت عباس هنوز افتان‌وخیزان می‌رود!

وَ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّهَ إِلاَّ بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیم وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار