شوشان - فاضل خمیسی :
به گوش سلیمان نبی (ع) رساندند که مادرِ بلقیس ملکه سرزمین سباء از اجنه است، و اگر سلیمان قصد ازدواج با او را دارد باید قید فرزندآوری از او را بزند ، اکنون دیگر دیر شده و زمان ازدواج تعیین و بلقیس در کاخ سلیمان خود را برای جشن آماده میکرد ، تا آن زمان هیچ کس حتی ،
ندیمه ها بجز صورت ، بدن بلقیس را ندیده بودند، و بدن بلقیس محدوده ممنوعه حتی برای نزدیکانش بود .
صورتش زیبا و چون ماه شب چهارده بود ، لباسهای بلندش که تا زمین کشیده میشدند امکان رویت حتی اندازه پاها را سلب کرده بود ، حتی اینطور شایع بود ، اگر کسی بدون اذن وارد خلوت بلقیس گردد محکوم به مرگ است . و اینچنین شد که حرص سلیمان برای تصاحبش دو چندان مینمود .
سلیمان (ع) بجز مقام نبوت جایگاه پادشاهی هم داشت و ناگزیر بود جانشینی پس از خود تعیین کند ، تا پس از او فرمانروایی آن سرزمین پهناور را به عهده بگیرد . از سویی نمیخواست باور کند ، مادر بلقیس جنیه است ، تا اینکه یکی از پیشکارانش پیشنهاد داد که اگر پادشاه دنبال حقیقت است و میخواهد سره از ناسره را بفهمد ، بدنبال بلقیس فرستاده و کاری کند که بلقیس برای نزدیک شدن به تخت سلیمان از میان آب کم عمق و زلالی و ترجیحا تا زیر زانو عبور کند ، در این موقع بلقیس مجبور می گردد دامن لباسش را بالا بگیرد ، حال اگر پاهایش پر مو و سیاه بود ، شایعه دختر اجنه صحت دارد و اگر پاهایش مو نداشت و مثل صورتش سفید بود باید با شایعه پراکنان برخورد کرد .
روز موعود رسید ؛ خدمتکاران زلالترین آب را پای تخت ریختند و سلیمان بر تخت جلوس و منتظر شرفیابی بلقیس شد !
بلقیس ملکه، با متانت و غرور وارد شد ، وقتی آب را در زیر تخت سلیمان دید دستپاچه شد ، نه راه برگشت داشت و نه توان اعتراض در برابر اُبهت سلیمان ، مجبور شد برای نزدیکی به تخت از آب بگذرد اما در این مسیر لازم بود دامن خویش را بالا بزند، با دست دامن را تا زانو بالا کشید و ...
علیرغم پاهای پر مو و سیاه بلقیس اما ، سلیمان نتوانست از صورت زیبایش بگذرد ، این خواستن بهایی گران داشت ! سلیمان هیچ وارثی نداشت و حکومتش پس از او متلاشی شده و از بین رفت...
حالا سیل و فجایعی که کشور را گرفته و باعث شد ناکارآمدی خیلی از مدیران مثل پاهای بلقیس آشکار شوند و نشان داد در بحرانها و شرایط خاص بسیاری از مدیران نمره منفی میگیرند ، باید قبول کرد ؛ فجایع در عصر دانایی و تکنولوژی قبل از اینکه منشاء طبیعی داشته باشند ، جزء امور سیاسی هستند . استفاده از مدیران ناکارآمد و فاقد تخصص و باند بازی در رابطه با اداره امور باعث میگردد رخدادهای جاری و طبیعی به فاجعه های انسانی تبدیل شده و دود این خودپسندی به چشم مردم رفته و بزرگترین قربانیان آن مردمانی باشند که در شیطنت های سیاسیون نقشی نداشته و ندارند ....
سیل خوزستان پاهای بی کفایتی بسیاری را نشان داد که میطلبد مسوولین بالا دست اشتباه سلیمان (ع) را مرتکب نشوند.