شوشان - عبدالرحمن نیک سرشت :
جناب آقای دکتر روحانی و سایر وزرای محترم ایشان در کابینه، از سال ۹۲ به بعد، در پاسخ به اعتراضات دوستداران حفظ محیط زیست، اغلب نسبت به تخریب منابع طبیعی، بواسطه ی اعمال توسعه ناپایدار در دهه های گذشته، اعلام برائت می کردند.
بالاخص، انتقاد آنها، صرفا نسبت به دوره ی خاصی (احمدی نژاد) منحصر می شد که معتقد بودند، بیش از همه ی دولتهای پیشین، قصور قابل ملاحظه ای داشتند و متقابلا، احمدی نژاد برای تبرئه دولت خود، معضلات زیست محیطی را محصول کارکرد دولت های پشین قلمداد می کرد.
برای مثال؛ جناب آقای دکتر روحانی و وزیر نفت ایشان، یعنی؛ جناب آقای بیژن نامدار زنگنه، بارها حفاری چاه های نفت در مخزن آزادگان را به دلیل خشکاندن تالاب هورالعظیم، تقبیح نمودند و آن عمل را، یک فاجعه زیست محیطی که بواسطه ی دولت احمدی نژاد صورت گرفته، به حساب می آوردند.
با این توصیف، در طی این هفت سال که از عمر دولت تدبیر و امید گذشته، اما هرگز ما شاهد هیچ گونه حرکت اصلاحی مثبتی در خصوص تغییر رویکردهای زیست محیطی از سوی دولت تدبیر و امید نبودیم و در مقام عمل که می رسید، بدلایلی همیشه کم آورده و بالفور از مواضع صیانتی خود نسبت به اقدامات اصلاحی زیست محیطی، طفره رفته و عقب نشینی می کردند و خود راه بد رفته را، پیوسته بدتر از دیگران پیمودند.
الغرض، نگارنده معتقد است دولت روحانی همچون دولت های پیشین، اتوریته ی لازم، برای اعمال توسعه ی پایدار مبتنی بر صیانت از محیط زیست را، بدلیل عدم توانایی برخوردش با متخلفین ذینفع و ذی مدخل در بخش های دولتی و خصوصی نداشته و ندارد که به این حال و روز متناقض گرفتار شده است.
به هر طریق، در جریان بحران سیلابی، مردم با مصادیق وارونه گی کار در قوه ی مجریه مواجه و مشخصا، با آن معضلات دست و پنجه نرم کردند و از این رهگذر با معذوریات، رودرواسی ها، اهمال ورزی ها و عجز در نحوه ی تصمیم گیری های سرنوشت ساز متولیان امر، بدرستی آگاه شدند.
به هرحال، از پاییز سال گذشته خوزستان در منطقه ی دشت آزادگان، بخاطر سرریز مازاد آورد سدکرخه با بحران هجوم سیلابی شهرها و روستاهای آن منطقه درگیر بوده و برای مثال؛ یک روز ندیدیم که در ان ایام، مثلا جناب آقای وزیر نفت، در منطقه تشریف بیاورند و به خاطر حفظ جان و مال مردم دستور بدهند که در بخش های وسیع نفتخیز، تالاب هورالعظیم را آبگیری نمایند.
تا این که اوضاع در اوایل بهار سال جاری فاجعه بارتر گشته و صدای مردم سیلزده به اعتراض وزارت نفت درآمده بود که انوقت مشاهده می کنیم که جناب آقای وزیرنفت، بخاطر این که زیر فشار افکار عمومی خلاصی یابد، طلبکارانه به صحنه آمده و ابراز امیدواری می کند که وزرات متبوعش برای نجات شهرهای منطقه، از قبل دستور آبگیری تالاب هورالعظیم را صادر کرده است و شایعه پردازان حرف های دشمنان را می زنند.
حالیه، به فرض خوشبیانه، اگر ما سخنان جناب آقای بیژن نامدار زنگنه، وزیر محترم نفت را، با چند درجه تسامح حمل بر صحت کنیم، اینجا، چند پرسش اساسی، باز برای منتقدین، باقی می ماند که باید از مدیریت بحران کشور پرسید؛ که آیا، علت این که آنها نمی توانند به این سرعت تصمیم قاطعانه ای اتخاذ نمایند تا مشکل خروجی سیلاب از تالاب شادگان به خلیج فارس، با برچیدن موانع سر راه برداشته شود، واقعا، چیست.!؟
۱- عدم توانایی در بسیج امکانات، اداوات و ماشین آلات مورد نظر است.!؟
۲- فقدان اتوریته ی لازم در تصمیم گیرهای سرنوشت ساز است که شاخص اولویت بندی های ضروری نیل بر ارجحیت و تقدم نجات جان و مال مردم و رهایی شهرها از محاصره سیلاب، نسبت به منافع سایر اشخاص حقیقی و حقوقی می باشد.!؟
۳- آیا، نداشتن انسجام لازم ، در عاملیت مدیریت بحران، موجب این سردرگمی های اجرایی نشده است.!؟