شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۹۷۱۳۲
تاریخ انتشار: ۰۵ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۹:۵۹
مردم انتظار دارند که جریان‌های سیاسی کشور که مدعی مطالبات مردمی هستند در چنین شرایطی اختلافات بین خودشان را کنار گذاشته و با انسجام بیشتری کمک کنند که از این بحران عبور کنیم.

کمتر از 9 ماه دیگر تا انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفندماه 98 باقی مانده است اما جریان‌ها و جناح‌های سیاسی هنوز نمی‌دانند با چه رویکرد و استراتژی وارد میدان انتخابات شوند تا سطح مشارکت را بالا ببرند.اصولگرایان هنوز نمی‌دانند با چند جبهه و ائتلاف می‌خواهند در انتخابات شرکت کنند. در مقابل اصلاح‌طلبان هم بر سر دوراهی مانده‌اند.عده‌ای از مشارکت مشروط سخن می‌گویند و عده‌ای هم معتقدند عدم مشارکت به ضرر اصلاح‌طلبان است و تاثیرگذاری محدود را باید پذیرفت و مسیر را ادامه داد.

در این میان برخی از نظریه‌پردازان معتقدند یکی از دلایل این بی‌رمقی و سکوت سنگین جریان‌های سیاسی در آستانه انتخابات این است که دو جریان اصلاح‌طلبی و اصولگرایی به آخر خط رسیده و باید به فکر یک جریان سوم بود.

روزنامه «ابتکار» روز گذشته در گفت‌وگو با موسوی لاری فعال سیاسی اصلاح‌طلب به بررسی عوامل این بی‌رمقی و استراتژی اصلاح‌طلبان در انتخابات پیش ‌رو پرداخت و امروز نیز در گفت‌وگو با دو فعال سیاسی اصولگرا دلایل ناکارآمدی استراتژی جریان‌های سیاسی و عدم راهکار عملی برای انتخابات اسفندماه را به بحث گذاشته است که در ادامه مشروح آن را می‌خوانید.

جامعه به دنبال آرامش در رویکردها است

آمیر محبیان، استاد دانشگاه و فعال سیاسی اصولگرا در پاسخ به این سوال که دلایل این بی‌رمقی به خاطر شرایط کشور است یا بن‌بست گفتمانی جریان‌ها، می‌گوید: به نظر من هنوز برای داغ شدن تنور انتخابات کمی زود است و از چندی دیگر رقابت‌ها شروع خواهد شد‌ ولی فضای کشور نیز طبعا تا حدودی به عدم تمرکز اذهان فقط بر انتخابات دامن می‌زند.

این فعال سیاسی می‌افزاید: حساسیت شرایط به گمان من به‌ویژه بر شعارهای انتخاباتی کاندیداها و حتی شاید بر رویکرد و نگرش رای‌دهندگان هم تاثیر خواهد گذاشت. روشن‌تر بگویم جامعه بیشتر متمایل به پیدایش نوعی آرامش در رویکردهای سیاسی و اجتماعی به ویژه اقتصادی است که از استرس مستمر ذهنی بکاهد؛ این رویکرد کلی ممکن است به عاملی مهم در تشخیص شعارها و گرایش به افراد و جریانات مبدل شود.

این استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال که ادامه این روند چه آسیبی به جامعه سیاسی و بدنه اجتماعی جریان‌ها وارد می‌کند، می‌گوید: اعتماد اجتماعی که معنای دیگری از سرمایه اجتماعی است به دلایل اقتصادی و بعضا ضعف مدیریت‌ها تا حدودی آسیب خورده است و به نظر می‌رسد چهره‌ها و نخبگان سیاسی تا روند ترمیم اعتماد آسیب‌خورده اجتماعی را طی نکنند، جذب و جلب‌نظر مردم دشوار خواهد بود.

وی تصریح می‌کند: برای احیاء سرمایه اجتماعی در شرایط کنونی کشور افزودن بر کارآمدی مدیریتی و اتخاذ رویکردهای نتیجه‌محور و نه شعارمحور لازم است. در این صورت مردمی که شکاک شده‌اند هر چند به مرور ولی در عمل با دیدن کفایت مدیریتی و نتایج ملموس پیشرفت در زندگی وارد فاز اعتماد مجدد می‌شوند.

جریان‌های سیاسی به دلیل نداشتن پاسخ چراغ خاموش حرکت می‌کنند

حسین کنعانی‌مقدم، فعال سیاسی اصولگرا و رئیس کمیته اطلاع‌رسانی خانه احزاب، در پاسخ به این سوال که مقصران اصلی چنین شرایطی چه کسانی هستند، می‌گوید: هر دو جریان سیاسی بدهکار مردم هستند. به‌خصوص درباره عدم تحقق شعارهایی که در رابطه با شرایط معیشتی مردم داده شد اما موفق نشدند. بخشی از این فضا را جریان‌های سیاسی مقصر هستند چرا که بدون برنامه و مدیریت بحران، با امکاناتی که در اختیار داشتند، نتوانستند آنطور که انتظار می‌رفت پاسخگوی مطالبات مردمی باشند. یک بخش دیگر هم برمی‌گردد به شرایطی که کشور و منطقه دارد، از جمله تحریم‌های آمریکا که مانعی بر سر مسائل کشور به خصوص اقتصادی است.

با این حال مردم انتظار دارند که جریان‌های سیاسی کشور که مدعی مطالبات مردمی هستند در چنین شرایطی اختلافات بین خودشان را کنار گذاشته و با وحدت و انسجام بیشتری کمک کنند که از این بحران عبور کنیم.

این فعال سیاسی در ادامه می‌افزاید: به نظر می‌رسد جریان‌های سیاسی از یک طرف درگیر اختلافات درون‌جناحی خودشان هستند و از طرف دیگر درگیر اختلافات بین جریانی هستند، به همین دلیل سعی می‌کنند چراغ خاموش حرکت کنند چون پاسخی برای مردم ندارند. مجموعه این عوامل باعث شده است که فضای سیاسی کشور نسبت به سال‌های گذشته آن شور و هیجان در آستانه انتخابات را نداشته باشد و هر دو جریان سیاسی در حال حاضر حرفی برای گفتن ندارند.

جریان‌ها استارت زده‌اند، ماشین‌شان روشن نمی‌شود

وی با رد این موضوع که جریان‌ها خیلی دیر استارت انتخاباتی زده‌اند، می‌گوید: به نظر من دوستان اصلاح‌طلب و اصولگرا خیلی وقت است که استارت زده‌اند منتها ماشین آنها روشن نمی‌شود. به نظر من جریان‌ها از یک سال پیش استارت انتخاباتی زده‌اند اما به دلیل اینکه نتواسته‌اند آن گرمای لازم را برای ادامه فعالیت داشته باشند، حرکتی مشاهده نمی‌شود. این موارد باید به صورت جدی مورد بحث و بررسی قرار گیرد و راه درمان و عبور از این مرحله هرچه زودتر پیدا شود وگرنه ممکن است مشارکت مردم به زیر 50 درصد برسد. شاید با یک تغییر فاز بتوانیم شیب مشارکت مردم را بیشتر کنیم.

اخیرا محمدرضا باهنر به همراه عزت‌الله ضرغامی جلساتی را با افراد مختلف از جریان‌های سیاسی موجود در کشور برگزار می‌کنند و می‌گویند این جلسات در راستای «گفت‌وگوی ملی» است، اما آنها نماینده هیچ جریانی محسوب نمی‌شوند.

کنعانی‌مقدم در پاسخ به این سوال که این جلسات چقدر در تغییر این فضا می‌تواند کمک کند، می‌گوید: ریشه این بحث را خود من بعد از حوادث سال 97 در جلسه‌ای که در وزارت کشور برگزار شد، مطرح کردم. من آنجا بیان کردم که ما نیازمند یک گفت‌وگوی ملی هستیم. اصلاح‌طلبان از «آشتی ملی» صحبت می‌کردند، آنجا ما گفتیم که نظام با کسی قهر نکرده است که ما بخواهیم آشتی ملی داشته باشیم.

ما در حال حاضر نیازمند این هستیم که ظرفیت این را داشته باشیم جریان‌های سیاسی در کنار همدیگر مشکلات کشور را حل کنیم. لازمه این امر هم این است که ابتدا جریان‌ها و جناح‌های سیاسی در درون خودشان گفت‌وگو کرده و مشکلات درون‌جناحی خود را حل کنند. چرا که اگر قادر نباشند در درون خودشان یک گفتمان درونی برای حل اختلافات داشته باشند، نمی‌توانند مدعی شکل‌گیری «گفت‌وگوی ملی» برای حل مشکلات کشور باشند.

وی می‌افزاید: مسئله دیگر، بازوی این گفت‌وگوی ملی است، یعنی قرار است چه نتیجه‌ای گرفته شود و طرف این گفت‌وگوها چه کسی است؟ باید فرد یا افرادی واقعا نماینده یک جریان سیاسی باشند. مسئله دیگر اینکه در این «گفت‌وگوی ملی» نباید پیش‌شرطی تعیین شود که مانع از گفت‌وگو شود. بعد دیگر آن ضمانت اجرایی آن و زمان این موضوع است؛ نمی‌شود برای گفت‌وگو مثلا 20 سال تعیین کرد.

بحث مهم دیگر داوری این گفت‌وگوها است، یعنی اینکه چه کسی قرار است داوری این گفت‌وگوها را بر عهده بگیرد. به نظر من تا همه این موارد مشخص نشود سخن گفتن از گفت‌وگوی ملی شعاری بیش نیست.

این فعال سیاسی در ادامه می‌گوید: یکی از موارد بسیار مهم در گفت‌وگوی ملی حضور لیدرهای اصلی است که متاسفانه در کشور ما لیدرهای اصلی همیشه در سایه حرکت می‌کنند و حاضر نیستند در عرصه سیاسی به میدان بیایند. تحرکاتی که آقای باهنر و یا ضرغامی دارند بیشتر در راستای گفت‌وگوهای برون جریانی است تا ملی.

به نظر می‌رسد ما همچنان با این موضوع که جریان‌های سیاسی در کنار یکدیگر دور یک میز نشسته و گفت‌وگو و مذاکره کنند فاصله زیادی داریم. من همیشه به دوستان خودم گفته‌ام که شما با دشمنان خودتان خوب می‌توانید مذاکره کنید اما با دوستان عملا شروطی را مطرح می‌کنید که نشان می‌دهد که نمی‌خواهید مذاکره کنید. وقتی برای گفت‌وگو پیش‌شرط تعیین می‌کنیم معنی‌اش این است که نمی‌خواهیم این کار صورت بگیرد. آقای باهنر و ضرغامی و یا دیگر دوستان در رده‌ای نیستند که بخواهند گفت‌وگوی ملی را شکل بدهند.

اعتماد به جریان‌های سیاسی پیش‌شرط مشارکت حداکثری است

کنعانی‌مقدم در پاسخ به این سوال که چه استراتژی‌ای برای مشارکت حداکثری باید در نظر گرفته شود، می‌گوید: در رابطه با مشارکت فراگیر مردم در بحث انتخابات باید سه مورد را در نظر بگیریم؛ اول اینکه باید مردم به جریان‌های سیاسی اعتماد کنند که به نظر می‌رسد این اعتماد خدشه‌دار شده است. مسئله دوم، جریان‌های سیاسی باید برای مطالبات مردمی وارد صحنه انتخابات شوند نه مطالبات جریانی. مسئله سوم اینکه، مردم به دنبال راهکاری هستند که بتواند مشکلات را ساختاری و ریشه‌ای حل کند، دیگر شعارهای هیجانی و پوپولیستی جوابگو نیست.

وی تصریح می‌کند: اینجا باید گفت جریان‌های سیاسی کار بسیار سخت و مشکلی را پیش‌رو دارند و اگر نتوانند با توجه به این سه مبحث وارد انتخابات شوند سطح مشارکت مردم به شدت پایین خواهد آمد. وقتی مشارکت پایین باشد مشروعیت و مقبولیت زیر سوال می‌ر‌ود و درواقع اینجا این کل نظام را زیر سوال خواهد برد.

منبع: روزنامه ابتکار
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار