شوشان - داود مدرسی یان :
شخصی سالها در این مملکت رئیس و وزیر و مسئول ارشد بوده، بعد در ایام پیری به فکر عشق و عاشقی و به فکر گرفتن زن دوم می افتد که البته زن دوم اختیار کردن نه خلاف شرع است نه خلاف قانون!
اما حالا آن شخص، زن دوم خود را به ضرب گلوله کشته؛ بعد از کشتن هم کاملاً ریلکس و آرام همچون قاتلان حرفه ای روبروی دوربین می ایستد و مقتول را مقصر می داند!!
عدهای قبل از اینکه اعترافات وی و اظهارات پلیس و قاضی پرونده را بشنوند، سریعاً گفتند که این هم کار خودشان است؛ تا اینکه کلیپهای اعتراف این شخص در آگاهی منتشر شده و دهانشان گل گرفته شد!
عدهای هم سعی کردند مثل همیشه تعصبی با قضیه برخورد کنند. همچون اعراب جاهلیت و گفتند طرف مقابل هم خطاهایی داشته و فسادهایی کرده و گفتند: "یاد سعید طوسی بخیر"! انگار این مسئله هم جناحی است!! الله اکبر از این ذهنهای بسته و افکار دگم! یک جنایت محرز و قتل نفس را با وجود اعترافات قاتل براحتی کم اهمیت جلوه می دهند!
عدهای هم در کمال ناباوری نوشتهاند که: "قضاوت نکنید از کجا معلوم زن وی مشکل ناموسی نداشته و ... ."
1) این اقدام جنایت کارانه است. کار هر کسی باشد یک جنایت است. این جنایت هیچ توجیهی ندارد. قرآن می فرماید اگر کسی قتل مرتکب شود کأنه همه انسان ها را به قتل رسانده!
2) نجفی در اعترافات اولیه خود گفته: "میترا همیشه من را تهدید میکرد که رازهایت را برملا میکنم". این یعنی نجفی حاضر شده ننگ جنایت قتل وی را بپذیرد و آبرویش برود، ولی مسائل دیگرش افشا نشود؛ برای همه ما سوال است که نجفی از چه مسائلی می ترسیده و آن مسائل چه هستند؟
3) اولین کسی که مسئله نجفی را جناحی کرد هم قطاری وی یعنی جناب کرباسچی است که بلافاصله بعد از حادثه توئیت کرده: "نمی توان مسئولیت کسانی را که دوسال قبل علی رغم اصرار و تذکر برخی دلسوزان و مراکز مسئول، این چاه ویل را برای اصلاحات و نجفی حفر کردند نادیده گرفت"! یعنی کرباسچی به عنوان یار نجفی و مرد اول کارگزاران و مسئول اصلی لیست های انتخاباتی اصلاح طلبان، خود به این ماجرا تشکیلاتی نگاه می کند و از این ماجرا به عنوان "چاه ویل" یاد می کند و مقصر مسئله را هم در جبهه اصلاحات و تشکیلاتی می داند! نمیتوان براحتی از این توئیت گذشت.
4) همه میدانیم که اگر برخی از ما هم جای برخی قاتلان و جانیان همچون نجفی میبودیم و در شرایط آنان قرار میگرفتیم دست به همچنین جنایاتی میزدیم؛ اما این احتمال، صورت مسئله را پاک نمیکند و هیچ مجوزی نیست تا افراد جرم و جنحه انجام بدهند و جان سایر انسانها را بگیرند! جالب است زیباکلام توئیت کرده شاید برای ما هم اتفاق بیافتد! این چه توجیه غلطی است که برخی افراد برای قاتلان میبافند؟ آیا اگر عزیز آنها بدست نجفی کشته می شد همچی افاضاتی میداشتند؟!!
5) "قضاوت نکنید یعنی چه؟" بله همه ما باید به خدا پناه ببریم که به این سرنوشت دچار نشویم اما قضاوت نکنید یعنی چه؟ یعنی این جنایت واضح و آشکار را فراموش کنیم و قاتل وحشی را محکوم نکنیم؟! یعنی براحتی همچنین جنایاتی را بپذیریم چون قاتل زمانی وزیر و رئیس بوده و حالا پول دارد؟! اصل بر این است که هر جنایتی در دم باید محکوم شود. "قضاوت نکنید" مصداق حرف حقی است که اراده باطل شده. این مسئله کمی نیست که براحتی آن را شخصی و خصوصی بدانیم و کبک وار به افکار عمومی بی تفاوت باشیم و سکوت کنیم تا جریان ضدانقلاب همین را بالعکس به جامعه تزریق کند. چگونه باید سکوت کرد وقتی نجفی در دادسرا به دروغ می گوید "یک نهاد امنیتی مکالمات مرا در اختیار همسرم قرار می داد و او از این طریق به من فشار می آورد"؟ مؤمن باید زیرک باشد.
6) دوستانی را می بینم که سر این ماجرا به صداوسیما حمله میکنند که چرا خبر را به این شکل منتشر کرد؟ اتفاقاً کار صداوسیما در این مسئله بسیار درست بود. روایت دست اولی از قضیه قبل از آنیکه برای نظام تبدیل به یک بحران شود و جریان پروپاگاندای غرب گراها در داخل آن را به نظام و سپاه و متدینین نسبت دهند بسیار بجا بود. انتظار است که صداوسیما همین دست فرمان را حرکت کند.
7) برای من ، دردناکتر از حادثه قتل، ریلکس و راحت بودن قاتل است! دردناکتر برای من پذیرایی و احترام به قاتل توسط پلیس آگاهی است که دست به سینه در برابر قاتل ایستاده!! آیا اگر قاتل یک معلم ساده، یک کارگر، یک انسان عادی جامعه بود بازهم اینگونه از وی پذیرایی میشد؟! چرا آدم فاسد و مجرم باید دارای احترام باشد؟ چرا به دستهای وی دستبند نزدند هرچند امروز بعد از انتقادات گسترده نجفی با دست بند به دادسرا منتقل شد.