شوشان - نوید قائدی :
این نوشتار قصد مقایسه شهر اهواز با دیگر کلانشهرهای کشور را ندارد، زیرا مجالی برای گفتن نیست و مورد شاخصی برای مقایسه وجود ندارد، سالهاست اعضای شورا و مدیران شهرداری نتوانستهاند برای این شهر کمتر توسعهیافته کار جدی و پایهای انجام دهند تا شاخصهای زندگی شهروندان در این شهر رنجور ارتقاء یابد.
البته قصد شکوائیه هم نیست چون دردی را دوا نمیکند و نبش قبر بیخود کردن است، زیرا مانند همیشه چیزی در دل این گلایهها بیرون نخواهد آمد، فرصتها سوخته و زمان تلفشده و دیگر شهرهای کشور بهتناسب وسعت و توان خود پیشرفتهای زیادی را رقمزدهاند و کارهای ماندگاری را ثبت کردهاند که مجال گفتن آنها نیست مگر نه میتوان صدها مثال عینی آورد (کوچکترین مثال آن سر زدن به شهر کرمانشاه است که فقط چند ماهی است کلانشهر شده است و فضای کالبدی و اجتماعی شهر بیانگر واقعیتهای زیادی است که برای مردم اهواز میتواند عبرتآموز باشد)، اما هنوز در این شهر پروژهای مانند قطار شهری که با دیگر شهرهای کشور کلنگ زنی شده در هالهای از ابهام قرار دارد و ساخت تعداد محدودی زیرگذر و روگذر و ترمیم معابر بزرگترین خدمات این شهر شده است.
اگر شورا و مدیران شهری قصد دارند به جد طی این دوره فعالیتهای ماندگاری نمایند تا آثار آنها در شهر ملموس باشد و مردم و شهروندان را به آینده این شهر امیدوار نمایند باید چالشهای پیش رو را شناسایی و با برنامهریزی جهت ارتقای متوازن آنها اقدام نمایند.
به حضرات توصیه میشود که بهعنوان یک ضرورت در مدیریت شهری کارآمد لازم است در شش حوزه تخصصی شامل عمران، خدمات، حملونقل عمومی، فضای سبز، اقتصاد و فرهنگ و اجتماع شهروندی اهواز مطالعات دقیق نمایند و چالشهای پیش روی را شناسایی و برای ترمیم و توسعه آنان اقدام نمایند. باید الگوی توسعه متوازن شهری بر مبنای محله محوری مدنظر قرار گیرد تا تمامی شهروندان بتوانند از این خدمات بهره گیرند. بهطور مثال در حوزه نظافت شهری و پسماند اهواز در عقبماندهترین روشها گیرکرده است. وضعیت حملونقل عمومی ازلحاظ کمی و کیفی در نازلترین رده شهرهای کشور است. فضای سبز شهری متناسب با اقلیم و نیاز شهروندان شهر نیست و از توسعه و پراکنش مناسبی برخوردار نیست. در حوزه عمران شهری تاکنون طی سالهای گذشته پروژه بزرگ و ماندگاری مطالعه و اجرانشده است که بتواند بهعنوان شاخص جهت شناسایی شهر موردتوجه قرار گیرد. درحالیکه حداکثر باید هر 4 سال یکبار حداقل یک پروژه بزرگ عمرانی-اجتماعی-اقتصادی در شهر تعریف و اجرایی میشد تا بهعنوان نماد اقتدار شهر اهواز درمیآمد.
درزمینهٔ اقتصاد شهری و ارتقای شاخصهها کاری از پیش نرفته است و تاکنون هیچ سرمایهگذار بزرگ و مقتدری در این شهر سرمایهگذاری نکرده است و شهرداری نتوانسته پروژه بزرگ مشارکتی را اجرا نمایند. درزمینهٔ فرهنگ عمومی شهروندی در آن بخشی که مربوط به زندگی شهرنشینی است شهرداری اصلاً موفق نبوده است و تقریباً اکثر شهروندان تمام مناطق شهری با جزئیترین اصول زندگی شهری غریبه هستند، مثلاً شهرداری لزومی ندارد در مراسمهای ملی و مذهبی بهعنوان متولی ورد نمایند زیرا آنها خود متولی خود را مانند ادارات ارشاد، سازمان تبلیغات اسلامی، نهادهای فرهنگی بسیج و مساجد و... دارند گرچه میتواند بهعنوان همکاری مشارکت داشته باشد اما بهتر است تمرکز خود را بر اموری زیربنایی مانند زیبایی شهری، رفتار شهروندی و فرهنگ ترافیک و پسماند و... قرار دهد.
کوتاه سخت این شهر حالوروز خوبی ندارد و در تمامی ابعاد بیمار است اگر کسی بخواهد این بیماریها را انکار نماید معلوم است با الفبای مدیریت شهری آشنایی ندارد. باید برنامهریزی داشت و مطالعات عمیق و ریشهای انجام داد و ساختار شهرداری را اصلاح و ترمیم و چابک و اجرایی نمود، باید تفکرات جدید و نو در سیستم مدیریت شهری تزریق شوند و به سمتوسوی انجام پروژههای بزرگ و شاخص و ماندگار رفت، نه اینکه خیابانی مانند سلمان فارسی را تغییر کاربری و کالبد دهند اما بعد از حدود سه سال تمامی سنگفرشهای کف آن خورد شده باشند و نردههای کناری کندهشده باشند و تمامی نخلها و گلدان و روشنایی معابر نابودشده باشند و شهرداری برای ترمیم سنگفرشهای کندهشده بیاید و پیادهرو آسفالت نماید و از سنگفرشهای رنگ دیگر برای ترمیم آنها استفاده نماید و این خیابان تبدیل به محلی برای سد معبر و دستفروشی شده باشد که اینها همه توهین به شعور شهروندان این شهر است.
البته مردم این شهر و جراید نیز در مظان اتهام هستند چون لازم است مطالبات خود را داشته باشند و نگذارند شورا و شهرداری در انجام وظایف خود اهمالکاری کنند و باید بهگونهای آنان را موردنقد سازنده و آگاهانه قرار دهند که پاسخگوی مطالبات شهروندان باشند، در فرصت باقیمانده شورا و شهرداری باید به مردم گزارش دهند و بهصراحت اعلام نمایند چگونه میخواهند حقوحقوق شهروندان را ادا نمایند.