شوشان - قاسم امیری :
این روزها خیلی از مخالفان برجام در کشور، مست و خرامان از خارج شدن آمریکا از برجام در حال پایکوبی و البته طعنه زنی و مذمت دولت هستند، و به طور همزمان مخالفان زنگنه در نفت ، از طرق مختلف در حال ابهام سازی های مستمر هستند تا شاید مقاومت این وزارتخانه را در برابر سهم خواهی های خود بشکنند.و بخشی از فروش نفت را به آنان که بقول خودشان تجربه های اندوخته!!! دارند ،واگذار کند.
جالب است که در بین مخالفان ،بیشتر نمایندگانی از مجلس دیده می شود که خبرهایی را به نقل از مقام های امنیتی رسانه ای می کنند که خوداین موردقبل از رسیدگی به پرونده جای سوال دارد؛
"اخیرا نهادهای امنیتی یک باند نفوذی را دستگیر کردند که با نفوذ در میان تعدادی از مدیران وزارت نفت در جهت تکمیل پازل دشمن اقدام میکردند. در راس این باند خانمی قرار داشت که بین ۱۶ نفر از پرسنل مهم و تاثیرگذار وزارت نفت نفوذ کرده و ...."
یا
"نهادهای امنیتی از کشف یک دستگاه کارتخوان در دفتر وزیر نفت خبر داده اند که ...."
هم زمان خبر دیدار تعدادی از نمایندگان مجلس با بابک زنجانی متهم درجه یک در اختلاس ها و چپاول های نفتی رسانه ای می شود.
این یادداشت در صدد حمایت از بیژن زنگنه و وزارتش نمی باشد که قطعا هم روابط عمومی و رسانه قوی دارد و هم خودش توانایی پاسخگویی به منتقدان را دارد. در این نوشتار صرفا
با توجه به اتهاماتی که مخالفان سیاست های نفتی متوجه دولت می کنند و ماهیت قراردادهای جدید نفتی را تماما هدیه و رشوه ای برای شرکت های خارجی و بیگانگان قلمداد می کنند،پرداخته می شود.
آیا مدل جدید قراردادهای نفتی(IPC) آنگونه که مخالفان وزیر می گویند هدیه و رشوه ای به بیگانگان بوده است؟
اگر واقعا چنین است چرا شرکتهای خارجی در دوران پسابرجام از مدل جدید قراردادهای نفتی استقبال نکردند و چرا هرچه فراخوان دادیم و کنفرانس برگزار کردیم،شرکتهای خارجی برای گرفتن به اصطلاح هدیه و رشوه مراجعه نکردند و چرا اصولا این قراردادها با شکست مواجه شد؟
دقت بفرمائید:
۱-بخشی از جواب سوال، نزد وزیر نفت است که با اخراج پیمانکار طرح توسعه ی میدان نفتی آزادگان جنوبی یعنی شرکت ملی نفت چین CNPC (با وجود اشکالات زیاد عملکرد این شرکت)،شرکت های اروپایی را در عرصه ی رقابت میدان دار نمود و به زعم خود این فضای مثبت را ایجاد کرد که در خلال سرمایه گذاری اروپاییها،دیوار امنیتی بلندی دور ایران ایجاد کند و با ایجاد اشتغال و افزایش تولید، روحی تازه در کالبد نیمه جان اقتصاد کشور بدمد.
قابل ذکر است که CNPC سهامدار بانک کونلون چین هم می باشد که پول فروش نفت ایران وارد این بانک می شود و در شرایط بد تحریم ها ،ما حتی برای برداشت پول خودمان نیز ممکن است ناچار شویم به آنها باج دهیم. جالب است که قرار بود چینی ها با پول خودمان در میدان آزادگان بعنوان آورده خویش که بهره و پاداش پیمانکار نیز به آن تعلق می گرفت، سرمایه گذاری کنند. این بود که وزیر نفت با نگاهی به اروپاییها ،چینی ها را اخراج کرد و به امید سرمایه گزاری اروپائیها طرح های توسعه خود را درقالب مدل جدید قراردادهای نفتی آماده کرد.
اما چنین اتفاقی نیفتاد و وزیر نفت، پس از اتلاف حدود ۲سال وقت،متوجه درک اشتباه خود ازشرایط روز کشور شد و ناچارا شرکتهای روسی و چینی و چند شرکت ایرانی را وارد عرصه ی رقابت نمود که دیگر مجالی نبود و ترامپ ازبرجام خارج شده بود وشرایط برای سرمایه گذاری آنها نیز سخت ترشد. بخش زیادی از این اتلاف وقت هم مربوط به کشمکش های داخلی میان منتقدان ومدافعان قراردادهای جدید نفتی بود که حتی پس از استفساریه و دستورات ازبالا، مصوبه ی هیئت وزیران هم دراین خصوص حداقل یک بار ویرایش شد تا شرایط به کام منتقدان گردد و حضور سرمایه گذاران کم رمق تر گردد.
۲- بخش دیگر از دلایل ناکارآمدی و عدم موفقیت این قراردها نزد منتقدان این قراردادهاست که دو دسته اند گروه اول؛دلواپس اند و با نگاه سطحی به موضوع،عمده ایراداتشان بدون مطالعه عمیق و استفسار بندهای این قرارداد است. مثلا در جایی انتقاد می کنند که مطابق مدل IPC ، پنجاه درصد هر میدان نفتی به خارجی ها واگذار می شود ومنافع ملی تضییع می شود، درصورتیکه کارشناسان امر می دانند که اینگونه نیست و مطابق مصوبه هیئت وزیران، پیمانکار می تواند در دوره بازیافت هزینه ها در هر دوره حداکثر ۵۰ درصد فروش نفت همان دوره را دریافت کند واگر تولید میدان، مطلوب نباشد حتی پیمانکار قادر به بازیافت عواید خود در آینده هم نخواهد بود.
یا مثلا در جایی گفته اند قراردادهای IPC از قراردادهای امتیازی قدیمی ماقبل سال ۱۳۵۳ هم استعماری تر است و میادین کشور را برای ۲۵ سال به بیگانگان واگذار می کند. درصورتیکه اینگونه نیست و پیمانکار در کل دوره ی ۲۵ ساله ی قرارداد، تحت نظرشرکت ملی نفت و درچارچوب قرارداد،مسئول تولید توافق شده از میدان است؛ هم پاسخگو است و هم بازیافت هزینه هایش طی ۲۵ سال، متاثر از عملکرد خوب یا بد خودش است.
و اما گروه دوم مخالفان، در نقدهای شان به وامصیبت ها و اتلاف وقت شرکت توتال و فساد استات اویل و کرسنت و .... استناد می کنند ولی معلوم نیست چرا در صدها صفحه نقدهای منتشر شده شان، نامی از شرکت های روسی نمی برند!؟ مثلا لوک اویل که دوسال از وقت دولت دهم را تلف کرد و در آستانه ی امضا قرارداد توسعه ی میدان آذر(مدل بیع متقابل قدیم) به بهانه ی تحریم های سال ۱۳۹۰ از امضا قرارداد نهایی شده سرباز زد و دو سال بعد، قرارداد توسعه ی میدان بدراء(بخش عراقی میدان مشترک مرزی آذر) را با اطلاعات مخزن آذر با کشور عراق امضا نمود.
روسنفت هم اطلاعات چندین میدان مشترک و غیرمشترک ما را در مدل IPC طی مذاکرات به دست آورد و بعد از ۲سال اتلاف وقت وبه بهانه ی لغو برجام و ازبیم مجازات های آمریکا، ،سال گذشته از سرمایه گذاری در میادین یاران و آزادگان و کوپال ،منصرف شد.
شاید این نوشتار ،بخشی از لایه های پنهان مخالفت ها و جنگ و جدل های برخی گروهها و نمایندگان را با وزیر نفت جمهوری اسلامی، که گویا اسبش را برای امتیاز ندادن به مخالفان زین کرده است، زدوده و ابهامات را آشکار نماید.