شوشان - قاسم منصور آل کثیر :
فاطمه عبادی یا "ملکه شن ها" با کاسه ای از شن های جنوب توانست فریادِ خاک آلودِ دیارش را به گوش همه ی نفتی ها و متولیان برساند.
ملکه شن ها مرا یاد "محمد عصاف" می اندازد وقتی که پیروزی اش در برنامه ی استعدادیابیِ مشهورِ خاورمیانه چهره غمبار دیارش را شاد و جهان را یک شب به شادی برد.
ملکه شن ها همچون دیگر هنرمندانِ همتبارش مثل مهدی یراحی و ... از جنگ با طبیعت و از آلودگی گفت و توجه به مسئولیت های اجتماعی را ضمیمه ی هنرش کرد و محبوبیتش فزونی یافت. مسئولیت اجتماعی ای که نزدیک به ۲۰ پتروشیمی قدرتمندِ دیارش نتوانستند نام شهرش را اینچنین معرفی کنند و در برابر انگشتانِ زنانه ی ملکه ی شن ها ناتوان ماندند.
ملکه شن ها، یک زن جوان بود و برخلاف جریان های زنانه ی موجودِ مثل دغدغه ی روسری و ... که نتوانستند توجه ها را به زن معطوف کنند، توانست بی کلام و با انگشتان زنانه اش "جایگاه" و استعداد یک زن را برجسته کند.
او هم زن است و هم در هنرش زنانگی را فراموش نکرد. ماسکِ آلودگی را بر چهره ی زن بست و در کنارِ درختی خاک آلود، زن و درخت را نشانه ای از زایش دانست و زن را نمادی از مقاومت جنوب معرفی کرد. کاری که بسیاری از زنانِ کشور در اوجِ شهرت و مسئولیت، نکردند و زنانگی خود را فراموش کردند.
ملکه شن ها همچون شن های روان بی صدا بود. آرام و آهسته و بی کلام آمد. پیش از او نیز افرادی بی صدا توانستند در برنامه های استعدادیابی موفقیت کسب کنند. مثلِ استندآپ کمدینی که نمیتوانست صحبت کند، توانست جایزه برنامه تلویزیونی استعدادیابی بریتانیا (Britain‘s Got Talent) را ببرد.
ملکه شن ها اکنون نمادی از دلسوزی برای جامعه است. او محبوب شد و بعد مشهور. فاطمه، گوی سبقت را از بسیاری که مشهورند و شعارهای دلسوزی برای جامعه و خوزستان می دهند را ربود.
فاطمه یا ملکه شن ها بی کلام گفت که جهان روبه زنانگی است. گفت که زبان هم در بیانِ دغدغه ها و آلامِ جامعه گاهی ناتوان و نشان داد که هنر چقدر توانا است. گفت که هنر، زبانِ گویای رنج های جنوب است.
فاطمه حتی ملکه ی خلق و محو بود. میساخت، شگفتی می آفرید و تخریب می کرد. شبیه به جنوب. که طبیعت میساخت و صنعت و نفت نابودش می کرد. فاطمه دلبسته ی خلق آثارش نبود. با اینکه هیچ اثری از او نماند اما تاثیرِ هنرش که یکی از هفت هنر جهانی است تا سالها ماندگار می ماند و شاید وجودش برگی جدید از تاریخ هنر و اجتماعی زنان کشور را ورق زند.
ملکه شن ها حتی تشر زد. به نظام استعدادکُشِ آموزش و پرورش که بداند استعدادها از زیر قبای او بیرون نیامدند. حتی به صدا و سیما که بداند توجه به بدنه ی اصلی مردم و توجه به زن و زنانگی چگونه برایش محبوبیت می آفریند.