شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۹۸۴۵۲
تاریخ انتشار: ۰۴ شهريور ۱۳۹۸ - ۲۲:۰۰
شوشان - دکتر عليرضا رئيس زاده :
چند سال پيش كتابي مي خواندم به زبان آلماني درباره جنگهاي بين سرخپوستان وسفيد پوستان در امريكا و نكته  جالب و قابل توجه اينکه در مقطعي، دو طرف جنگ موافقت كردند بر سر ميز مذاكره بنشينند اما اندك زماني بعد جنگ و نزاع دوباره درگرفت چرا كه سفيد پوستان پيشنهاد داده بودند كه سرزمين سرخ پوستان را بخرند و سرخپوستان بر افروخته شدند از اين پيشنهاد و مي گفتند:
 اين زمين و طبيعت مادر ماست که پس از مرگ هم ما را در آغوش مي گیرد مگر كسي مادر خود را مي فروشد ؟ 
اين زمين و كوه است كه صاحب ماست مگر كسي مي تواند صاحب خود را بفروشد ؟
 درختان يا كوهها را مثل فرزندان خود نامگذاري مي كردند البته نه تنها سرخپوستان كه نيا كان ما هم ستايشگر طبيعت خود بودند و در پاسداشت  آن  همت مي گماشتند سخنها گفتند و شعرها سرودند آدمی با دست كشيدن بر سنگ نبشته ها و كتببه هاي تاريخي هم مي تواند براين حقيقت انكار ناپذير گواه دهد .
اما شوربختانه غالب نسل امروز ما نه چون ان سرخپوست و نیاکانشان درخت و طبيعت  را مقدس مي شمارد و نه چون انسانهاي فرهيخته ،دانا و اگاه  و مدرن امروزي اهميت و مزاياي آن را ميداند شده ایم گونه ای منحصر بفرد،تخريبگر طبيعت و وندالیسمگری.! راستي اگر روزي نياكان ما از خاك برخيزند فرياد بر نمي اورند از اين همه بي خردي ما در برابر انچه مي بايست دوستش مي داشتيم ونگاهبانش مي بوديم در برابر انها چه پاسخي داريم؟؟

روزي هزاران تن زباله هاي پلاستيكي در اطراف خود رها مي كنيم در ختان را بي محابا از جا مي كنيم تالابها را مي خشكانيم و هر كسي بتواند اب رودخانه ها را بيشتر به سمت ولايت خود منحرف كند  قهرمانش مي خوانيم  رودخانه عظيم و پر شكوهي مثل كارون را انقدربي رمق مي كنيم كه ديگر ناي حركت كردن  ندارد در زاگرس بي كس ، البرز بی پناه و جنگلهاي شمال كه همه بر طبل جنگ  مي كوبند تنها صدايي كه شنده نمي شود صداي غم انگيز طبيعت است ،خشكي تالاب ها و درياچه هاي فارس انقدر شديدشده كه شايد در اينده كودكان ان سر زمين، درياچه ها را در كتابهاي قصه بايد جستجو كنند .
و شگفتا ما، قوم بينا و پر مدعا با خود كاري كردیم  كه هيچ نابينايي با خود نكرد.از نظر سلامت زيست محيطي دردر ميان10 كشور اخر در دنيا و در تخريب خاك در جايگاه اول دنيا ايستاده ايم .
ناشیانه  ابهاي زير زميني كه طي هزاران سال شكل گرفته اند بيرون كشيده ايم و زمين را سست كرديم  بي انكه عاقبت فاجعه را بدانيم شركت های بزرگی چون  نفت  هر كاري كه دوست دارند با اين طبيعت مي كنند بي انكه كه پاسخگوي صدمات و لطمات وارده به آن باشند برای نمونه  تالاب هورالعظيم  را بخاطر استخراج نفت بی هیچ ملاحظه ای نابود می کنند تا منشا گرد و خاک و ریزگرد ها شود بی هیچ پاسخگویی و جبرانی.
وقتی سد ميازيم يگانه ماموريت رسانه هاي ما متراژ كردن  ديواره هاي سد و اندازه گيري مختصات ان مي باشد،اما اينكه در اطراف سد چه اتفاقي افتاده و با طبيعت چكار كرديم گزارش هیچ رسانه ای نیست. خوشحالي بي حد وحصر ما از به دام انداختن رودخانه چنان سرمستمان مي كند كه يادمان مي رود با ابگيري سد ها اكوسيستم منطقه چطور در معرض نابودي قرار مي گيرد. 
 پيشرفت و طبيعت مدار صفر يا يك نيست كه وجود هريك مستلزم عدم ديگري باشد ، به بهانه پيشرفت نمي بايست به تخريب و نابودي طبيعت كمر بست 
المان كه با بيش از82 ميليون جمعيت و به عنوان صنعتي ترين  كشور و با رتبه اول صادارات صنعتي دنيا انهم با كمتر از يك پنجم وسعت كشور ما چگونه توانست كشور سبز جهان لقب بگيرد !! انها چگونه اين مقوله ها را را كه از نظر ما متضاد و جمع ناشدني هستند در كنار هم نهادند ؟ چطور تكنولوزي را در راه خدمت به طبيعت بكار بستند و نه تخريب آن؟ چه اتفاقي افتاده است كه حاضرند جلوي تيغ بلدوزر بخواند تا وزرات راهشان  مجبورشود بجاي قطع درخت از روي ان پل بزند ؟
راستي در پس چنين اقداماتي چه انديشه و فرهنگي نهفته است؟ چرا انها براي نگاهباني از منابع طبيعي خود حاضرند  هرهزينه اي را بپردازند، تاوان بدهند اما ما، چون ادمهاي طلبكار به زيست بوم خودنگاه مي كنيم طبيت خود را به مثابه يك دشمن ميبينيم؟ چرا؟ چگونه تربيت شده اند و فرهنگ عمومي انها در مورد طبيعت چيست؟ 
در عوض ما براي خشكاندن رودخانه زنده رود هورا مي كشيم،درياچه پريشان را پريشان مي كنيم  گونه هاي بي دفاع گياهي و جانوري خود را ناشيانه از پاي در مي اوريم ، تالاب زيباي انزلي  را زمين فوتبال بچه هاي خود مي كنيم و به جاي عشق ورزيدن به ناحيه زيباي كرخه و نوازش ان، نفت  در ان مي رها مي كنيم و مسببان نادان و نااگاه ان به به جاي شرمساري و پاسخگويي  خود را قهرمان می خوانند زیست بوم را چون گروگاني در دست مي گيريم
 چه باید کرد؟
بدون شك يكي از كارمدترين و حساسترين عناصر در اين مورد رسانهاي جمعي و روزنامه ها هستند. اما مطبوعات و رسانه هاي ما تا چه حد به طبيعت حساس هستند ؟ در اگاهي دادن به مردم و فرهنگ عامه در اين زمينه تا چه حد پيش قدم هستند؟ هستند رسانه ها ومردمان فرهيخته ، خردمند و دلسوزي كه حاضرند براي نجات طبيعت اين مرزو بوم دست به هر تلاشي بزنند  اما چون روز روشن است و مبرهن:
مادامي كه  رسانه ها ، صدا و سيما ، مطبوعات و مسئولين كشورما در برابر منابع طبيعي و محيط زيست  حساس و مسئوليت پذير نباشند و يكا يك ما چون نياكان خود طبيعت را مقدس نشماريم و آن را پاس نداريم  تا زماني که به  كودكان خود نياموزيم  اين زمين كه پاي بران مي نهيم  چون ناموس ماست مادامی که مسببان تخریب طبیعت را شماتت و باز خواست نکنیم
 مادامي كه نگرش و فرهنگ همه ما نسبت به طبيعت و محيط زيست تغيير نكند  و سخن كارشناسان و مردمان دانا،فهيم و طبيعت دوست اين مرز وميهن را ارج ننهيم  ناگفته پيداست و روشن که  قصه و حكايت تلخ تخريب زيست بوم اين كهن سرزمين همچنان ادامه خواهد داشت.به امید روزهای بهتر

Alireza2951@gmail.com   
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار