شوشان - نويد قائدی:
چهره خارهايی که در صحرا می رویند هميشه عبوث و گرفته است اما گلهای مريم لطافت و زیبایی و بويی جان آفرين دارند، از قديم گفته اند از كوزه برون تراود آنچه در اوست، مدت هاست سوالی ساده دارم ، چرا فرزندان امروز ايران شاد نيستند؟ اگر حاصل جمع رفتارها و آموزشهای خانواده و مكمل آن مدرسه يعنی همان سيستم آموزشی و مجموعه اجتماع بيرون و مراودات سببی و نسبی را عوامل اصلی پيدايش اخلاق و رفتار هر فردی ناميد ، چگونه مي توان انتظار داشت فرزندان امروز ما لبهايی خندان و چهره هايی گشاده داشته باشند، آيا با توجه به حجم بالای مشكلات و مصائب اكثر خانواده های ايرانی به نظر شما شادی و سرور در خلال زندگی روزمره چه جايگاه و نمودی می تواند داشته باشد، چگونه باید اين انتظار را داشت در نبود شادی، سرریزی از آن به فرزندان منتقل شود، وقتی افكار و رفتار والدين توام با استرس و نگرانی از آينده و معیشت است آيا اين تشويش ذهن های لطيف فرزندان را متاثر و درگير نخواهد كرد؟ آيا در مدارسی كه دارای هزاران مشكل ساختاري و آموزشی هستند و معلمان و دبيران به دلايل تنگناهای مالی اندر خم يك كوچه و در اداره زندگی شخصی مشكل دارند چگونه می توانند با لبخند در محل كار خود حاضر شوند؟ در مدارس ما چقدر از زمان و تايم هاي آموزشي به طور اختصاصی جهت تزريق شادی و سرور به فرزندان تدوين شده است ؟ در محتواي كتاب هاي آموزشي جز مطالب خشك و كليشه اي چه محتوايي مبني بر ايجاد روحيه نشاط و شادي مانند زنگ هاي موسيقي يا نمايش فيلم هاي كمدي اختصاص داده شده است؟
پرسش اساسي اين است در جامعه ايران جايگاه شادي و سرور در كجاي پازل زندگي خانواده ها قرار دارد تا خانواده اين اولين و مهم ترين نهاد اجتماعي بتواند صادر كننده و مولد شادي در جامعه باشد؟ امروز چهره هاي فرزندان ايران عبوس و گرفته است و كمتر مي توان شاهد خنده و قهقه هايي از ته دل از سوي اين نسل نوظهر بود، اين نسل كه خود آينده سازان و مولدين نسل بعد هستند وقتي با شادي و خنده غريبه اند چگونه مي توانند شادي آفرين باشند؟
شكي نيست كه شادي حلقه مفقوده ي جامعه امروز ايران است و نبايد تعجب كرد وقتي فرزندان شادي نديده ايران در هر مناسبت عمومي مانند برد تيم هاي فوتبال و يا احياناً مراسم هاي ملي مانند چهارشنبه سوري و اعياد بدنبال شادي آفريني هاي خودجوش هستند كه البته بدليل عدم نهادينگي رفتارهاي شاد بطور نامتعارف بروز خواهند داد. توليد شادي و شادي آفريني مانند تمام موضوعات مهم زندگي و اجتماعي نياز به برنامه ريزي دارد و اگر نباشد يعني اميد در زندگي تحليل رفته و اين تحليل اميد در زندگي يعني ركود و نخوت و توليد بيماري هاي روحي و جسمي و افسردگي و چنين ملتي در تمامي امور جاري خود دچار مشكل خواهد بود.