شوشان - رضا کیانی: در نخستین مواجهه با آثارش در کتب درسی دوران دبیرستان ، نمی دانستم که او را چه بنامم ؛ ادیب یا مورخ ؟... مصلح اجتماعی و مبلغ و مدرس اخلاق نیک ؟ .. در هر بخش از روایتهای او توضیح صحنه ها و بیان حالات روحی و جسمی انسانهای حاضر در ماجرا و حتی شرح ابزار و وسایل صحنه ها ، مرا به یاد نوشته های نمایشنامه نویسان و فیلمنامه نویسان می انداخت ، گویی هر روایت سرشار است از مجرای ناب ارتباطی با مخاطب و تمهیدات همذات پنداری و باورپذیری شخصیتها ... با گذشت زمان سپهر اندیشه اش را بهتر شناختم . دریافتم که بزرگمرد بیهق خط روایت را با جوهری آغشته از اخلاق و امید و روحی سرشار از احساسات و زیبایی به گونه ای خلاقانه ترسیم می کند تا از کوران حادثه ها و وقایع شورانگیز و بزنگاههای تاریخی ، آیینه بیابیم برای بازشناسی و دیداری دوباره با خویشتن خویش ، باشد که چون ارمغانی مایه ور بدست آیندگان رسد ... روز پاسداشت فرهیخته و فخرآفرینی چون ابولفضل بیهقی را باید ارج نهیم ، اما مهمتر از آن آموختن از منظومه فکری و صفات نیک اخلاقی بیهقی در روزگار کنونی است . در زمانه ای که گاهی می دانیم از چه بنویسم اما ادبیات زمخت و عاری از خلاقیت و زیبایی و فرم ناکارآمد ، انتقال (( مفاهیم ارزشمند )) را عقیم نگه می دارد و یا گاهی نیز ادبیاتی پرطمطراق و وزین ، اما تهی از دردمندی و محتوی غنی بر گفتمان ما حاکم می شود و صدافسوس که در مواقعی نیز در غیاب اندیشه ورزی و پژوهش می بایست بی انصافی و شایعه پراکنی و موجسواریهای کاذب ، در فضای مجازی را شاهد باشیم ... این ماهستیم و میراث گرانسنگ بیهقی ها
سخنی نرانم تا خوانندگان این تصنیف گویند شرم باد این پیر را.
غرض من آن است که تاریخ پایهای بنویسم و بنایی بزرگ افراشته گردانم، چنان که ذکر آن تا آخر روزگار باقیماند ( بیهقی )