شوشان - ابراهیم مکوندی (سکوت):
ستایش در ستایش رحمت خداوند
یک ملودرام عاشقانه
- مجموعه ی تلویزیونی ستایش،یکی ازمعدود مجموعه های تلویزیونی است،که با فیلمنامه ایی محکم،جذاب و گیرا،همراه با دیالوگ های ماندگار و بهره جستن از بازیگران تراز اول سینما و تلویزیون،در امر جذب مخاطب ،برگ برنده را در دست دارد.
کارگردان کاربلد و نام آشنای سینما وتلویزیون جناب آقای استاد سعید سلطانی،کمر همت بسته و یک کار طاقت فرسا و دنباله دار را به پیشگاه دیدگان مشتاق مخاطب تلویزیون ،تقدیم نموده است.در این مجموعه،همه چیز سرجای خودش قرار گرفته است.از کارگردانی کم نظیر،بازیگردانی اصولی،سیر تحولی فیلمنامه،بکار گیری عنصر تعلیق،دیالوگ های ماندگار و تاثیرگذار،بازی هنرمندانه و بی نظیر استاد داریوش ارجمند (حشمت فردوس)، که از ایشان یک کاراکتر خاص ساخته است،
لازم به ذکر است که این شخصیت (حشمت فردوس) یک شخصیت ماندگار ،در بین شخصیت های تلویزیونی ،خواهد ماند. درست مانند شخصیت های داستان ها و رمان های مشهور ایران و جهان،همچون کلیدر،جای خالی سلوچ و شازده احتجاب ...و نمونه های جهانی همچون ژان وال ژان در رمان بینوایان و سه تفنگدار و...
که نویسندگان این آثار ،با خلق یک شخصیت خیالی و یا واقعی،به رمان و نوشته ی خود،اعتبار جهانی بخشیدند.در این سریال که نوشته سرکار خانم مونا انوری زاد است.
همه چیز در جای خود قرار گرفته است.داستان در یک کش و قوس جالب و جذاب،پیش می رود.انگار تمام وجودت را با خود به عمق ماجرا ها و رخداد های داستان می کشاند. به طوری که مخاطب،با شخصیت های داستان، همذات پنداری عجیبی می نماید.حشمت فردوس ،نمونه ی انسان های نسل قدیمی ایران زمین است. در آنجا که می گوید:شاید خیلی ها کاری بکنند.که من زمین بخورم.ولی هیچ کس نمی تونه که نگذاره از زمین بلند بشم.
-بیان زیبا و دلشین کوچه بازاری حشمت فردوس ،ما رابا خود به روزگاران گذشته و روزگار پهلوانان این آب و خاک،می راند. خاطرات (نوستالوژی) پدرانمان را زنده می گرداند.و گوشزد می کند که چقدر ما از آن دوران باشکوه مردی ومردانگی ،دور گشته ایم. مردی با فیزیک و بیانی قلدر مابانه، ولی قلبی سرشار از مردانگی و جوانمردی،...
در مقابل،محمد(مهدی سلوکی)نماینده ی نسل امروز جوانان است.و نشان می دهد که یک جوان ،چقدر می تواند، محجوب و حرف گوش شنو، باشد.البته کمی اغراق شده هم است زیرا که نسل نوجوان و جوان امروزی،بسیار سرکش و طغیانگرتر از آن چیزی است که در شخصیت و کاراکتر،محمد،مشاهده می کنیم.البته آموزش خوبی است برای الگو سازی یک جوان ایرانی که سربه زیر است و موفق هم هست...
از طرفی ،شخصیت مظلوم ستایش(نرگس محمدی) نماینده ی زنانی است که خود را فدای فرزندان خود نموده است. و با فداکاری مادرانه خویش،نشان می دهد که یک زن شایسته ی ایرانی،چه خصوصیاتی دارد.و در انتها با یک تصمیم عاقلانه و معقول،به ازدواج دوم،تن در می دهد.که یک نکته ی آموزشی دیگر از این مجموعه نیز هست.
-همچنین موسیقی متن،موسیقی تیتراژ آغازین وخصوصا"، موسیقی تیتراژ پایانی با صدای مخملین استاد شهاب مظفری با ملودی و ترانه سرایی بسیار تاثبر گذار و مفهومی ،که با سیر روایی و تحولی داستان ، منطبق گردیده است.
از دیگر نکات مثبت این مجموعه،طراحی صحنه ی بسیار عالی ،آکسسوار جالب،پیوستگی وهارمونی داستان فیلم نامه و سیر تحولی روایی داستان،به خصوص تکیه کلام های جالب حشمت فردوس،که از ترواشات ذهن بیدار و روشن ضمیر نویسنده ی فیلم نامه سرچشمه گرفته است.که خود جای بسی تقدیر از فیلمنامه نویس را دارد.
-آنجا که در منزل پدرو مادر همسر آینده ی نوه ی خود،می گوید:جیزه،...
و توضیح می دهد که در خانه ی همه ما انسان ها،یک نبرد دائم مابین پدران و پسران(رستم و سهراب های زمانه)هر روزه در حال شکل گیری است.
و پدران زیادی ،پسران خود را، فقط و فقط به سبب غرور و تکبر،به مسلخ می فرستند.
و هر روز،سهرابی ،توسط رستمی، کشته وفنا می گردد.
تا آن لحظان نفس گیری که مخاطب را درگیر ماجرا می نماید.و حس همذات پنداری را در نهاد مخاطبان می کارد.
همذات پنداری با ستایش،همذات پنداری با محمد،همذات پنداری با حشمت فردوس،و....
این مجموعه درواقع، می خواهد،مرز حائل مابین خوبی ها و بدی ها ،سپیدی ها و سیاهی ها، و خیر و شر را به ما نشان دهد.
در نهایت ،می خواهد بگوید:دست خداوند،بالای همه ی دست هاست.
می خواهد بگوید:وقتی زمین می خوری،باید دست روی زانوی خودت بگذاری و برخیزی.
می خواهد بگوید: شکست،مقدمه ی پیروزی است.
و درانتها می خواهد بگوید:
همه ی کارها را با اعتماد و توکل بر خداوند بی همتا،انجام دهیم.
اوست که دست گیرنده ی همه ی موجودات است.
ودرآخر؛ مجموعه ی ستایش،یک کلاس تجربی و کاملا"شفاف و بی پبرایه ی آموزشی است.
امیدوارم جامعه ی ما بدان بلوغ فکری و اجتماعی دست یازد.که تفاوت اثر خوب را از اثر بد تشخیص و تمییز دهد.