امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان – امید حلالی :
سناریوی ترور شهید حاج قاسم سلیمانی آن قدر مهم است و داغش آن چنان سنگین و اثراتش
آن قدر وسیع بر تحولات منطقه که فارغ از مباحث احساسی مقطع کنونی نیاز به مداقه و
تحلیل فراوان در شناخت ریشه ها و رویکردهای طرف ها و اضلاع مختلف معادله چند وجهی
دارد.
تفاوت رویکردهای حاج قاسم و ظریف
پیش تر و در جریان معاهده برجام بسیاری نخبگان حاج قاسم و ظریف و ترکیب کاری
اجرایی رویکردهای آنان را مفید به حال کشور می دانستند چرا که یکی در سنگرها و در
محور مقاومت می جنگید و دشمن را در منطقه پس می زد و دیگری پشت میزها سرگرم خنده و
چانه زنی بود برای رسیدن به توافقات. ترکیب کاری حاج قاسم و ظریف ترکیب جهاد و
دیپلماسی توامان تلقی می شد و پیروزی ها و دستاوردهای میدانی حاج قاسم در جبهه و
محور مقاومت پشتوانه ای بود برای پیشبرد کار چانه زنی ظریف که البته وزیر خارجه
بیشتر از دستاوردهای حاج قاسم بهره برد تا فرمانده محور مقاومت از دستاوردهای وی.
اما واقعیت های میدانی موجود حاکی از یک تفاوت رویکرد اساسی میان کار این دو
بود. تیم کاری و فکری «روحانی – ظریف» به دنبال ورود به فضای بین الملل با کلید
روابط مطلوب با اروپا بود که پایه برجام محسوب می شد و حتا می توانست به عادی سازی
روابط ایران با ایالات متحده بیانجامد و در نظریه های این طیف مصدر امور اجرایی
کشور می توانست حتا منجر به حل مشکلات اقتصادی کشور ظرف صد روز گردد که این وعده
حتا یکی از عوامل تعیین کننده پیروزی انتخاباتی و گفتمان آنان و پیشی جستن بر
رقبای سیاسی شد که در این رویکرد کماکان موجود توجه به کشورهای خاورمیانه ای در
اولویت های بعدتر قرار داشت و به بیان بهتر و صحیح تر اصلا جزو اولویت ها نبود.
لیکن دیدگاه و باور حاج قاسم با آنان تفاوت اساسی داشت. حاج قاسم در عمل به
دنبال کم کردن شکاف بین دولت ها و شبه دولت ها و حرکت های اسلامی موجود و فعال در
منطقه خاصه نیروهای مسلح و احزاب و شخصیت های اثر گزار و موتلف کردن آنان در جبهه
مقاومت بر ضد دشمنی نهایی و اساسی به نام اسراییل بود که عملا و ماهیتا تلاش بر
افزایش فاصله و شکاف ها میان کشورها و جریان های اسلامی برای افزودن بر بقای خود و
محکم تر کردن جا پای خود برای توسعه طلبی از طریق تضعیف و مجادله دیگران را دارد.
با این رویکرد حاج قاسم موفق شد در ادامه کار بزرگانی همچون امام خمینی و امام
موسی صدر و شهید چمران و ... طیف وسیعی از نیروهای منطقه اعم از حماس گریزپا و حزب
الله راسخ و انصار الله تازه نفس و این اواخر حتا طالبان را نیز با سیاست های
منطقه ای جمهوری اسلامی و مخالفت با اسراییل هم پیمان گرداند و صرفا مانند مولا
علی (ع) در برابر نهروانیان زمان یعنی داعشیان که تفکری تکفیری نسبت به سایر
مسلمانان و نحله های اسلامی داشتند دست به اسلحه برد و آنان را تا مرز اضمحلال رسانید.
اثبات این رویکرد حاج قاسم را می توان در جذب نهایی طالبان دریافت وقتی که
اجازه نداد در معادلات قدرت افغانستان داعشی های شکست خورده در فلات و دشت های مسطح
عراق و سوریه این بار در کوهستان های سخت و زمخت افغانستان ماوا گرفته و جایگزین
قدرت محلی طالبان شوند. سفر هیات طالبان به عنوان نیرویی محلی و بومی افغانستان به
ایران در این اواخر که نگداشت داعشی های وارداتی جایگزین آنها شوند و حتا پیام
تسلیت و همدردی آنان در شهادت حاج قاسم خود به خوبی مبین این وضعیت و شرایط جدید و
حتا احتمال افزوده شدن نیرویی جدید به محور مقاومت خواهد بود.
شیوه عملی حاج قاسم حاکی ست که این شهید والا مقام دشمن اصلی را اسراییل می
دانست و نه حتا کشور مسلمانی مانند سعودی. در نهایت هم یکی از دلایل مهم ترور
ایشان و اتفاق همبسته به آن یعنی شورش و شلوغی در عراق و تلاش برای به زیر کشانیدن
دولت «عادل عبدالمهدی» می تواند یک راز سر به مهر باشد. عبدالمهدی (و حتا سید مقتدی
صدر) واسطه تنش زدایی و آشتی احتمالی میان دو قدرت اصلی و رقیب منطقه و جهان اسلام
یعنی ایران و سعودی بود کاری که هم راستا با اقدامات عملی حاج قاسم بود و این دو شخصیت
را به شکل راهبردی در نهایت در کنار هم قرار می داد چرا که بخش زیادی از هزینه
عملی دشمنی این دو کشور را در نهایت عراقی ها پرداخت می کردند و عراق به میدان
اصلی رقابت دو قدرت تبدیل می شد. از طرفی هر نوع افزودن دشمنی میان ایران و سعودی
نهایتا منجر به پس زدن و فرستادن سعودی متزلزل میان رقابت با ایران و منازعه درون دودمان
پادشاهی و قبیله آل سعود و موتلفان سنتی آنان در ساختار آن سامان یعنی اختلاف با علمای
وهابی به واسطه عملکرد اصلاح گرایانه و ساختارشکنانه محمد ابن سلمان و تابوشکنی وی
در سیستم متصلب عربستان به آغوش اسراییل می انجامید. محمد ابن سلمان همزمان می
بایست با :
-
ایران،
-
- رقبای درون
دودمان قبیله حاکم آل سعود،
-
یمنی های سر سخت
و مقاوم
-
و علمای وهابی
درون ساختار به عنوان موتلفین در قدرت پادشاهی سعودی
بجنگد که از توان بلند پروازانه او خارج است و راه را در پناه جستن در آغوش
اسراییلی ها می جوید تا کمبودهای خود را جبران کند که عادل عبدالمهدی در پی برهم
زدن این معادله بود و به چالش کشیدن قدرت و مشروعیت وی در عراق در اصل پروژه ای
اسراییلی ست چرا که خواست این غده سرطانی منطقه در واقع درگیر کردن ایران و سعودی
و دو قطب و قدرت اسلامی و موتلفین آنان در جنگی دامنه دار و فرسایشی است تا خود در
امن و امان باشد و بماند.
برخی کدهای لازم جهت رمزگشایی از واقعه ترور شهید حاج قاسم را اما می توان از
سخنان دیروز عادل عبدالمهدی در پارلمان عراق و روز مهم رای پارلمان به اخراج نیروهای
امریکایی از عراق اقتباس کرد و دریافت وقتی که عنوان کرد حاج قاسم سلیمانی میهمان
رسمی دولت عراق بوده و وعده دیداری با هم در ساعت 8.30 بامداد داشته اند و قرار بوده حاج قاسم پاسخ رسمی
جمهوری اسلامی را به نامه سعودی ها تحویل این واسطه خیر تنش زدایی بین طرفین یعنی
عادل عبدالمهدی نخست وزیر عراق نماید که البته این جلسه محقق نمی شود و نظام زورگو
و مستکبر سلطه و اشرار دست به ترور حاج قاسم و ابومهدی می زنند.
با در نظر گرفتن فرضیات فوق اسراییل در واقع بیشترین انگیزه را برای پای کار
آوردن ترامپ عاقبت نیاندیش و نامتعادل در دست زدن به ترور ناجوانمردانه حاج قاسم و
ابومهدی داشته است چرا که متضرر اصلی تنش زدایی میان ایران و پادشاهی سعودی و
درگیری های داخلی جهان اسلام به یقین اسراییل خواهد بود زیرا از دست رفتن پول، خاک
گسترده و لابی سعودی ها به عنوان نوعی پشتوانه اسراییلی ها در مبارزه با جمهوری
اسلامی قلب و عقل محور مقاومت و از طرفی تغییر جهت مبارزاتی گروه های فعال اسلامی بجای
درگیری های داخلی و فرسایشی و پرهزینه فی مابینی معطوف به مبارزه نهایی و اصلی با
غاصبان قدس شریف، کابوسی مهیب برای اشغال گران خواهد بود.
اسراییلی ها این بار با پناه گرفتن پشت ترامپ نامتعادلی که روانشناسان امریکایی بر این خصلت وی وقوف و اذعان دارند سعی کرده اند تا مسئولیت و ننگ ترور این شخصیت های محبوب مجاهد و طوق لعنت و نفرین ابدی دست یازیدن بر این عمل را بر گردن او از طریق اعلام رسمی و قدم ها و مواضع بعدی اش بیاندارند لیکن با همه تلاش هایشان برای باقی نگزاردن رد اما همدستی آنان با ترامپ آن چنان محرز و مشخص است مانند همدستی ابوسفیان و هند جگرخوار با غلام وحشی در ترور حمزه سید الشهدا از راه دور و با پرتاب نیزه مسموم یا جنایت شمر و عمر سعد به دستور ابن زیاد و یزید در حادثه کربلا لذا اسراییلی ها در فردای انتقام سخت یکی از شایسته ترین اهداف و گزینه ها برای دادن تقاص پس دادن و طلب ثار خواهند بود.