"در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند." سوره مبارکه الأحزاب آیه ۲۳
این روزها عجیب خسته و درمانده ام. آنقدر گیج و حیران که نمیدانم کلامم را با کدام نام پروردگار آغاز کنم.
بنام خدای منتقم از ظالم یا خدای مهر آفرین. با بسم الله قاصم الجبارین یا بسم الله الرحمن الرحیم...
غمین و افسرده ام، دلتنگ رفتن مراد دلم عبدالرضا حیاتی و بیتاب پرگشودن محبوب قلبهایمان حاج قاسم سلیمانی و دلگیر و مکدر از برخی خودی های بیخودی. کسانی که بوی تعفن روشنفکر مآبیشان فضای غمبار ایران را پرکرده است.
هنوز چند روزی از وداع با پیکر مطهر فرمانده مبارزه با جبهه تکفیری های داعش نمیگذرد که این بار خودفروختگان و پیاده نظام استعمار پیر به بهانه همدردی با بازماندگان حادثه سقوط هواپیمای اوکراینی اشک تمساح ریخته و به تمثال سردار دل ها شهید حاج قاسم عزیز اهانت میکنند و چه دردناک است که در مییابیم فرماندهی این پیاده نظام در خط دهی، هدایت و انتخاب شعارها همان توله کفتار پیر استعمار یعنی سفیر انگلیس است.
داستان حماسه از خیابان های اهواز شروع شد. به مشهد، تهران، قم و کرمان کشیده شد و از آنجا به تمام ایران و دنیا مخابره شد. روز تشییع پیکر مطهر سردار سلیمانی، مردم شعاری می دهند که نه رنگ ماتم بلکه بوی حماسه و سوختن میدهد. سوختن و آتش گرفتن کاخ های ستم. مردم داغدار، از سپاه یک مطالبه جدی دارند. انتقام سخت. و سپاه به مردم وعده سیلی سنگین می دهد.
سپاه خیلی زود به وعده اش عمل می کند و در شب به خاک سپاری سردار دل ها، همان ساعت و دقیقه ای که پهپاد های آمریکایی سردار و همراهانش را ناجوانمردانه و در تاریکی شب به شهادت رساندند، یکی از بزرگترین پایگاه های ارتش آمریکا توسط یگان هوا فضای سپاه با چندین فروند موشک نقطه زن شخم زده می شود.
و درست ساعاتی پس از این سیلی سهگین بر پیکر دولتی که به کمک ابر رسانه های تبلیغاتی وابسته اش، خود را اولین قدرت نظامی دنیا می خواند و دهه ها با تمسک به همین حیله، بر جهان اربابی می کرد، حلاوت و شیرینی این اقدام سپاه در انتشار خبری غمبار گم شد.
هواپیمایی مسافربری متعلق به کشور اکراین با ١٨٠ مسافر درست لحظات و ساعاتی پس از حمله به عین الاسد در نزدیکی تهران سقوط میکند.
کشور در بهتی عجیب فرو میرود. اما داستان عجیب جابجایی قهرمان و محکوم از همین جا آغاز می شود. همان روز به شب نرسیده دستگاه دروغ پراکنی نظام سلطه در اقدامی عجیب خبر از هدف قرار گرفتن هواپیمای مسافربری توسط یگان پدافند هوایی سپاه ایران می دهد. آگاهان به خوبی می دانند که در اینگونه حوادث، تحقیقات برای چرایی موضوع روزها، هفته ها و شاید سال ها به طول می انجامد اما در این حادثه تلخ، دستگاه رسانه ای دشمن در همین ساعات ابتدایی خبر از یک اشتباه مهلک از سوی سپاه ایران می دهد.
بعد از دو روز اظهار نظر های متفاوت و واکنش ها به این رویداد تلخ، ستاد مشترک نیروهای مسلح ایران در بیانیه ای خبر از بروز یک خطای انسانی توسط اپراتور سیستم پدافند در تشخیص یک هواپیمای مسافربری با موشک مهاجم کروز می دهد.
دور روز بعد این بار وظیفه یکی دیگر از سرداران سپاه است تا نقشی جدید ایفا کند. او بخوبی میداند انجام این وظیفه سخت تر و جانکاه تر از هر ماموریت دیگری است . سردار سرافراز ایران سردار حاجی زاده که چند روز پیش از آن از یک حادثه تروریستی جان سالم به در برده بود، در فاصله کوتاهی از شهادت سردار سلیمانی و یارانش، به غرب کشور میرود، تا در پاسخ به مطالبه مردم، یکی از بزرگترین حوادث تاریخی ٧٠ سال اخیر جهان، یعنی حمله به یک پایگاه نظامی آمریکا در برابر بخشی از انتقام خون شهید سپهبد سلیمانی را فرماندهی کند، اما او در فاصله کوتاهی به تهران بر می گردد و در برابر دوربینهای که در انتظار ریختن آبروی او در برابر شرمندگی سقوط هواپیمای بوئینگ است، قرار می گیرد»
برای کسی که می توانست، با حمله به پایگاه مزدوران آمریکایی در عین الاسد سال ها و چه بسا دهها سال قهرمان ملی باشد، رفتن به جلوی دوربینها و ریختن آبرو با اصل حب نفس! منافات بزرگی دارد. آمدن او جلوی دوربینهای تلویزیونی یک آرمان بود برای او. «دفاع از صداقت نظام »
آری او آبرویش را بدون آنکه مقصر اصلی باشد داد تا تاریخ نتواند انکار کند که انقلاب اسلامی، انتقام سردار ایران، سپهبد شهید قاسم سلیمانی را از آمریکاییها گرفت و حاضر به معامله نشد.
و چه زیباست معامله عاشق با معشوق و چه فداکارند این طیف آسمانی. یکی جانش را معامله می کند دیگری آبرویش را و چقدر برای دشمنش شیرین بود کسی که بزرگترین سیلی را به پیکرش می زند، چند روز بعد جلوی دیدگان ملتی که از امنیت آن دفاع کرده اینگونه با تلخی آرزوی مرگ کند.
اما این پایان ماجرا نیست. درحالیکه جهانیان در حال مذمت ترامپ به خاطر ایجاد یک بحران جهانی در ملتهب ترین نقطه دنیا هستند و او را بهخاطر ترور یک مقام عالیرتبه نظامی در کشوری ثالث، عامل اصلی این التهاب میدانند؛ اما برخی وابسته های داخلی، این فضای احساسی به وجود آمده را محلی برای عقدهگشاییهای سیاسی و جناحی خود قرار دادند.
حادثه سقوط هواپیمای اکراینی که بی شک یکی از غمبارترین و تلخ ترین حوادث طول تاریخ ایران عزیز است نه اولین و نه آخرین این گونه حوادث است. نمونه های مشابه آن را به وفور شاهد بودیم.
بارها شاهد بودیم که هواپیمایی مسافربری یک کشور سهوأ یا عمدأ توسط کشوری دیگر مورد هجوم قرار می گیرد. کافی است حادثه سقوط هواپیمای اکراینی را فقط با یک مورد آن مقایسه کنیم تا بر اشک تمساح برخی دلالان عزت و اقتدار ملت ایران برای همدردی با بازماندگان شک نماییم. آمریکاییها در ماجرای تیرماه ۶٧ عامدانه هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی شامل ٢٩٠ مسافر را عمدأ مورد حمله قرار دادند اما در مورد اخیر، خطای انسانی باعث بروز فاجعه شد. «ویلیام سی. راجرز» فرمانده ناو هواپیما بر آمریکایی کسی که دکمه ماشه شلیک به هواپیمای ایرانی را فشرد، چند سال پس از آن حادثه غمبار، به دست بوش پدر، رییسجمهوری وقت آمریکا، مدال شجاعت گرفت. اما در این حادثه، عالی ترین مقام مسئول سپاه ایران جلوی دیدگان میلیون ها بیننده تلویزیونی با پذیرش مسئولیت این خطای تلخ برای خود آرزوی مرگ میکند.
و اما نکته مهم در میان قیل و قال های بوجود آمده ، این است که عامل اصلی و ریشهای حادثه بوئینگ ٧٣٧ ، ایالات متحده آمریکا بوده که متاسفانه در این میان این سپاه بود که با پذیرش خطای بوجود آمده باز هم فدایی ملت خود شد.
یقین داریم به زودی پرده از این ماجرا برداشته خواهد شد و زوایای پنهان آن آشکار خواهد شد.
لذا ضروری است تا یکبار دیگر به آن کسانی که در این روزهای پرالتهاب، دایه های مهربانتر از مادر شده اند و نوک پیکان انتقادات خود را به سوی عزیزان سپاه گرفته اند باید گفت راه شهید سلیمانی پر رهرو خواهد ماند و این راه توسط همسنگران آن شهید سرافراز و کسانی که تمام عمر خود را در راه خدمت به مردم عزیز ایران وقف کرده اند و ثمره این جانفشانی امنیتی است که در تمام ایران عزیز حکمفرماست،ادامه خواهد یافت.
بی شک به زودی دستان پلید آمریکای جنایتکار و دیگر نوکران منطقه ایش در این توطئه بزرگ رو خواهد شد.
تاریخ به زودی به ما ثابت خواهد کرد در آن ٩ ثانیه جهنمی چه بر اپراتور پدافند گذشته است و او چه هدف مهاجمی در سطح رادار جلوی دیدگان خود دیده.
به زودی درخواهیم یافت آن کسی که در نیمه شبی تاریک و ساکت در بیابان های اطراف تهران با دوربین روشن در دست منتظر شلیک پدافند سپاه ایران به سمت هواپیمای مسافربری است که بوده و رابطه اش با رسانه آل سعود پلید چیست؟
به زودی قهرمان واقعی و محکوم اصلی این داستان جنایی،سیاسی، الکترونیکی مشخص خواهد شد.
به امید روزی که انتقام اصلی خون شهید حاج قاسم سلیمانی را که همان ریشه کنی غده سرطانی جهان، یعنی رژیم غاصب صهیونیست و نوکران آن در منطقه است را شاهد باشیم.
"و الله مع الصابرین"