شوشان - دکتر فاضل خمیسی :
«مادرم غذای خاکستری می خورد و
بچه های خاکستری بدنیا میآورد»
(یاد سلمان هراتی)
فاجعه سیل در سیستان و بلوچستان مشکلات انباشت شده در این استان را دوچندان کرده اما مصیبت بزرگتر اینست که غرق شدن روستاها و آواره شدن نزدیک به نیم میلیون انسان هنوز به اولویت اول رسانه ها چه رسمی و چه مجازی در نیامده است .
گفته میشود غافلگیری در خروشان رودخانه ی محلی به حدی بود که بعضی از مردم مجبور شدند به بالای درخت ها که غالباً نخل خرما است پناه ببرند و علاوه بر آن خروج تمساح های بومی و حرکت آنها بسوی مناطق مسکونی مشکلات را دوچندان نموده است.
سال ها می شنویم که مردم سرزمین «باد» نماد محرومیت و فقرند . این شنیده ها آنقدر نهادینه شده اند که اگر موفقیت یا رتبه ی برتری نصیب این استان شود مایه ی تعجب میشود، زیرا مقرر شده برخی استانها عزیز دردانه و برخی دیگر پابرهنگانی بدون «مادر» تلقی شوند .
اینکه دومین استان پهناور کشور بعد از چهار دهه سپری شدن از انقلابی که شعار آن حکومت مستضعفان و ارزشمندی یک تار موی محرومان آن به کاخ ها می ارزد کماکان در انتهای جدول توسعه قرار داشته و مردم آن برای نجات جان خود به بالای درخت ها پناه میبرند نشان می دهد ، یک جای کار می لنگد!
بنظر میرسد مشکلات استان هایی از قبیل خوزستان و سیستان و بلوچستان علیرغم ظرفیت های موجود برای ترقی و پیشرفت بجای اینکه آسمانی باشد زمینی است! و این خدایگان زمینی مشکلات خواب آلودگی و بی تدبیری خویش را به گردن خدایی میاندازند که او سراسر خیر و خوبیست!
سرمایه های ملی هر کشور نیروی انسانی آنست که باید در یک زندگی کرامت گونه احساس کند در وقت مشکلات تمام ظرفیت کشور بسوی او روان و بفکر اوست .
آیا ما در برنامه ریزی و اولویت بخشی به توسعه همگن مناطق و استان ها بدنبال این کرامت بوده ایم و آیا نمی شد بهتر و بهینه تر از روشهای جاری جامعه را مدیریت کرده و سرمایه های ملی خویش را چنین بیچاره نکنیم ؟!