شوشان - ابوالفضل بابادی شوراب / فعال لر و دوستدار تکثر فرهنگی و قومیتی تمدن بزرگ تاریخی ایران زمین :
بی شک اینکه گاهی تصمیمات مرتبط با مسائل غیر سیاسی (بطور مثال در ورزش و فوتبال) در آسیا و جهان متاثر از مسائل سیاسی قرار می گیرد، قابل انکار نیست و لغو میزبانی باشگاه های ایرانی در مسابقات باشگاه های آسیا از این دست اتفاقات محسوب می گردد.
با وجود اینکه مشخص نیست به چه علت مسئولین ورزش و فراکسیون ورزش مجلس در یک تصمیم احساسی و نمایشی(آیا می توان این حرکات بی فایده حماسی برخی نمایندگان فعلی فراکسیون ورزش را ریشه در حضور آتی آنان در انتخابات مجلس شورای اسلامی پنداشت؟) صحبت از لغو حضور باشگاههای ایرانی از جام باشگاه های آسیا می کنند و از پرداخت خسارت به کنفدراسیون آسیا، بابت عدم حضور باکی ندارند؟
در ادامه این پرسش مطرح می شود چگونه چنین افرادی که مسئول تدوین و تعیین و اجرای استراتژی های ورزشی کشور (قوه مجریه و مقننه)می باشند، در زمین تحریم کنندگان بازی می کنند و یک استراتژی درست در تقابل با این تصمیم ضد ایرانی کنفدراسیون آسیا در پیش نمی گیرند؟
به همین جهت برای دفع تصمیم هدفمند غیر ایرانی کنفدراسیون آسیا و هم حضور افتخار آفرین باشگاههای ایرانی، نگارنده پیشنهاد می دهد بجای پرداخت خسارت به این کنفدراسیون ورزشی ضد ایرانی، حال که فدراسیون فوتبال آسیا رای بر عدم میزبانی باشگاههای مان در مسابقات جام باشگاههای آسیا داده، و با دارا بودن حق امتیاز انتخاب کشورهایی که می توانیم بازی های خود را در آن انجام دهیم(کشور ثالث)، بهتر است به کشورهایی بیندیشیم که از لحاظ زبانی، فرهنگی و تاریخی جز میراث تمدنی ایران بزرگ فرهنگی بوده و این هزینه به کشورهای با تاریخچه مشترک همچون تاجیکستان، افغانستان، ازبکستان، جمهوری آذربایجان، ترکمنستان، ارمنستان، گرجستان و مناطق خودمختار ایرانی تبار آسیا و اوراسیا که دارای ورزشگاه های مجهز بوده و شرایط و امکانات میزبانی در آنان مناسب بوده، تعلق گیرد!
بدین شکل سود مالی و تبلیغاتی برگزاری این مسابقات به حساب کشورهایی واریز می شود که با ما نزدیک بوده و دارای مشترکات تاریخی بسیار می باشد.
تا پیوندهای تاریخی و اقتصادی میان مردمان کشورهای ایرانی تبار فارغ از هر زبان و قومیتی دوباره احیاء شود و قطعا حضور تیم های ما با پشتیبانی و حمایت پرشور از سوی مردم این کشورها همراه خواهد بود.
همچنین بوسیله فوتبال و ورزش و با استفاده از این رویداد تلخ می توان به احیای سیاست همگرایی فرهنگی با کشورهای وارث تمدنی ایران اندیشید.
و بی شک در این دوران بیش از پیش منافع ایران با سرزمین های جداشده در طول چند قرن گذشته، گره خواهد خورد.
ضمنا اندیشیدن و تلاشی ولو ناموفق برای اجرای این استراتژی ورزشی فرهنگی می تواند محکی برای فهم نمایشی یا واقعی بودن صحبت ها و عملکرد نمایندگان(خصوصا نمایندگان فراکسیون ورزش و کمیته فوتبال آن) و مسئولان ورزش کشور در مسئله دفاع از حیثیت میزبانی تیم های ایرانی به حساب آید.