شوشان - لفته منصوری :
امروز در ماتم ارتحال استاد دکتر سید حسین محفوظی موسوی؛ قاریان قرآن، روحانیان، استادان، معلمان، روشنفکران، اندیشمندان، دینداران، شاعران، هنرمندان، روزنامهنگاران، نویسندگان، مسئولان، مداحان، فعالان فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و مردم از همهی گروههای اجتماعی در مسجد امام حسین علیهالسلام بوستان اهواز گردهم آمدند.
من در این یادداشت قصد ندارم از برجستگیهای علمی و پژوهشی این استاد پرکار و فرزانهی دانشگاهی بنویسم. همین بس که بیش از 50 کتاب تألیفی و ترجمهای و افزون بر دهها مقاله علمی در کارنامهی پر جهد و اجتهاد خود در حوزهی الهیات و معارف اسلامی دارد.
اما شاید مهمترین ویژگی این شخصیت کمنظیر «دین ورزی» او بوده است. کسانی «درسِ دین» میدانند و کسانی «دردِ دین» دارند! دکتر محفوظی «دردِ دین» داشت. البته این گوهر کمیابی است که بسیاری از فارغالتحصیلان حوزه و دانشگاه ندارند و شوربختانه حتی آرزویش را هم نمیکنند!
یعنی او دین ورزی دردمند و مشفقِ مردم بود. چون جد بزرگوارش «کان طَبیبٌ دَوّارٌ بطبِّهِ» بود. دنبال درد میگشت و همان موضع دردمند را مرهم میگذاشت.
منبر، مدرسه، کلاس و تریبون؛ ابزار دینداران «درسخوان» است! همانانی که یکجانشین هستند و به انتظار مینشینند تا «دردمندان» به آنها مراجعه کنند و آنها را ویزیت کنند و مسئلهشان را جواب گویند! اما او همچون مجاهدی مجتهد در عرصهی دین ورزی گام برمیداشت. او «مسئلهگو» نبود، بلکه «مسئلهشناس» بود و این تفاوتی شگرف در معرفت اندیشی دینی است. او بهراستی هم دلِ سخن پذیر و هم سخنِ دلپذیر داشت! و این متاع گرانقدری است که سینهاش مملو از آن بود.
او فقط دغدغهی دین نداشت، بالاتر از آن چشمهای نگرانش «دینداران» را میپایید! روح بلند این بزرگ اندیشمند متواضع قرین رحمت الهی باد.
بعد از وفات، تربت ما در زمین مجو / در سینههای مردمِ عارف، مزارِ ماست