کد خبر: ۱۱۲۸۴۴
تاریخ انتشار: ۲۳ تير ۱۴۰۴ - ۱۸:۵۲

در آغاز شکست: تأملی بر طلاق‌های زودهنگام در سایه آمار

حال، جامعه باید تصمیم بگیرد: آیا می‌خواهد تنها ازدواج را آسان کند، یا زندگی مشترک را قابل دوام؟ آیا به فرزندان خود فقط هزینه عروسی می‌دهد، یا مهارت زندگی؟ ازدواج، اگر چه سنت است، اما ماندگاری‌اش نیاز به علم، صبر، و عشق دارد.

شوشان - منوچهر برون :

گاه زندگی، نه با مرگ که با جدایی پایان می‌یابد. و چه بسیار پیوندهایی که هنوز گلِ قول و قرار خشک نشده، درخت‌شان به تبر سوء‌تفاهم، ناپختگی و فشارهای اقتصادی فرو می‌افتد. آخرین آمار طلاق در کشور، آینه‌ای‌ست که باید بی‌پروا در آن نگریست: بیشترین طلاق‌ها، در سال‌های نخستین زندگی مشترک رخ می‌دهد؛ همان زمانی که باید فصلِ رویش باشد، نه ریزش.

بر پایه‌ی اعلام مرکز آمار ایران، تنها در بازه‌ی یک تا پنج سال نخست ازدواج، ۱۳ هزار و ۹۲۷ رویداد طلاق ثبت شده است؛ عددی که هر کدام از آن‌ها نه یک پرونده اداری، که شکسته شدن دو دل، دو خانواده، و گاه چند نسل را در پی دارد. در مقابل، کمترین آمار طلاق، به دوره‌ای مربوط می‌شود که زوجین بیش از بیست و پنج سال در کنار هم زیسته‌اند. گویی عشق دیرسال‌تر، پایدارتر است؛ یا شاید درختی که ریشه دوانده، آسان نمی‌افتد.

این آمار نه فقط هشدار، که پرسشی است بی‌پاسخ در ذهن جامعه‌شناسان و اهل دل: چرا پیوندهایی که در هیاهوی جشن و لباس سفید آغاز می‌شوند، در کمتر از پنج سال به جدایی می‌رسند؟ آیا انتخاب‌ها سطحی‌تر شده‌اند؟ آیا نسل امروز کم‌تحمل‌تر است؟ یا شاید فشارهای اقتصادی، شبکه‌های اجتماعی، تصویرهای مقایسه‌ای و توقعات بالا، نفس صبوری را گرفته‌اند؟

سال‌های نخست ازدواج، زمانی‌ست برای یادگرفتن. برای آزمونِ فهم، گذشت، و ساختن با هم. اما اگر این سال‌ها به میدانِ نبرد بدل شوند، اگر زوجین به جای گوش دادن، تنها فریاد بزنند، اگر خانواده‌ها نقش حامی نداشته باشند، آنگاه رابطه‌ای که باید ریشه بگیرد، در خاک کم‌عمق خود می‌پوسد.

در بسیاری از موارد، دلیل طلاق نه "نبود عشق"، بلکه نبود بلوغ عاطفی، فقدان مهارت‌های گفت‌وگو، فشار اقتصادی، یا ناتوانی در عبور از چالش‌های اولیه زندگی است. خانه‌ای که با وام و استرس آغاز شود، به زودی در آن نه آرامش خواهد بود، نه امید.

اما نقطه‌ی روشن این آمار نیز درخور تأمل است: زوج‌هایی که بیش از بیست سال با هم زیسته‌اند، کمترین آمار جدایی را داشته‌اند. این یعنی درختی که بادهای نخستین را تاب آورده، به فصل‌های پایداری رسیده است. یعنی هنوز، وفاداری و سازگاری در بطن جامعه ما نفس می‌کشد.

و حال، جامعه باید تصمیم بگیرد: آیا می‌خواهد تنها ازدواج را آسان کند، یا زندگی مشترک را قابل دوام؟
آیا به فرزندان خود فقط هزینه عروسی می‌دهد، یا مهارت زندگی؟
آیا رسانه‌ها، نهادهای مشاوره، آموزش و پرورش، سهمی در ساختن پیوندهای ماندگار دارند؟

طلاق، اگرچه حق است، اما گاه ریشه در نادانی‌ست.
ازدواج، اگرچه سنت است، اما ماندگاری‌اش نیاز به علم، صبر، و عشق دارد.

شاید وقت آن رسیده که پیش از آنکه پیوندی را ثبت کنیم، در ذهن‌ها و دل‌ها، زیستن در کنار هم را آموزش دهیم.
و از طلاق‌های زودرس، نه فقط عددی آماری، بلکه درسی اجتماعی، عاطفی و فرهنگی برای امروز و فردا بگیریم.

نظرات بینندگان