امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان - منوچهر برون :
در سالهای دور، دهه شصت، شبهای بیبرق شمال و جنوب خوزستان، قصهی دیگری داشت. روستاها در تاریکی فرو میرفتند و فانوسهای کمنور، محفل خانوادهها را روشن میکردند. برق نبود، اما صمیمیتی ساده و گرم بود. چراغهای نفتی، نور کمجانشان را بر صورتهایی میانداختند که گرد هم نشسته بودند؛ گفتگوها، قصهها، و خندههایی که با جیرجیر شب درآمیخته بودند، گرچه برق نداشتند، ولی روشنیِ دیگری داشتند.
اما با آمدن برق، چرخ زندگی شتاب گرفت. کولرهای آبی و گازی جای بادبزنهای حصیری را گرفتند. شبهای شرجی و نفسگیر خوزستان کمی خنکتر شدند، تلویزیونها روشن شدند و پنکهها نغمهی تازهای سر دادند. مردم با تمام وجود این نعمت را درک کردند؛ نعمتی که امروز، خود به دغدغه بدل شده است.
اکنون، در ابتدای قرن جدید شمسی، زندگی خوزستانیها بیش از همیشه به برق وابسته است. دیگر نه خانهها حیاطدارند، نه باد آزاد در آنها میوزد. خانهها آپارتماناند و بسته. پنجرهها به جای نسیم، به دستگاه تهویه دل بستهاند. اما همین برق، امروز گاه و بیگاه قطع میشود؛ خاموشیهایی که نه تنها زندگی روزمره، بلکه جان آدمها را هم تهدید میکند.
وقتی برق میرود، آب نیز پشت سرش خاموش میشود. کسی که در آسانسور است، محبوس میشود. کسی که زیر دوش آب ایستاده، ناگهان با بیآبی غافلگیر میشود. دربازکنهای الکترونیکی از کار میافتند، و وسایل برقی یکییکی قربانی نوسانات و قطعیهای برق میشوند. خسارتهایی که هیچ سازمانی پاسخگوی آن نیست.
در این میان، پرسشی جدی مطرح است: چرا نباید از ظرفیتهای بیپایان این سرزمین بهره گرفت؟ خوزستان، با آنهمه خورشید، چرا سهمی از انرژی خورشیدی ندارد؟ با آنهمه باد در شمال استان، چرا توربینهای بادی نمیچرخند؟ مگر نه اینکه همین اقلیم سخت، ظرفیتی بیبدیل برای تولید انرژیهای پاک و تجدیدپذیر دارد؟
ساخت نیروگاههای جدید، توسعهی انرژی خورشیدی و بادی، و نوسازی زیرساختها، دیگر یک انتخاب نیست، یک ضرورت است. خاموشی امروز، فقط قطع یک جریان برق نیست؛ قطع یک جریان زندگی است. قطعی که میتواند آیندهی توسعه در این خطه را زیر سؤال ببرد.
خوزستان، سرزمین نور و نفت، سزاوار تاریکی نیست.