امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان - عیسی نیسی / روزنامه نگار و تحلیلگر رسانه ای :
مقدمه
در دورانی که چیزی فراتر از سیاست و دیپلماسی رایج، ژن مقاومت جمعی را زنده نگه میدارد، رسانه دیگر فقط سکو یا ابزار خبررسانی نیست. نقش اساسی رسانه، مراقبت بیاغماض از آبرو و شأن ملی است؛ یعنی همان "خط اول عزت" که محور توصیههای رهبری به اهالی خبر و تحلیل شد. هر جمله و تصویر میتواند تکیهگاهِ اطمینان یا روزنهی فرسایش اعتماد ملی شود.اینجا عزت، فقط واژهای عرفی یا اخلاقی نیست برخورد مصمم و بیتعارف با آن، رمز بقاء و امنیت حقیقی ملت است، حتی پیش از آنکه مرز جغرافیایی تهدید شود. ایران، درست در میانه جنگ روایتها، جایی که باید آبروی یک ملت را بیترحم و بیاغماض پاس بدارد، در معرض بلندترین قضاوتها و روایتها قرار گرفته است. این مقاله با رویکرد تحلیلی-تولیدی و به دور از شعارزدگی یا دفاع صرف، صورت مسئلهی «حفظ عزت ملی» را در سیاست رسانهای ایران بازخوانی میکند؛ جایگاهی که امروز به بزرگترین خط قرمز و قوام امنیت روانی ملت بدل شده است.
صورتمسئله: «خط قرمز بیاغماض» در سپهر رسانه ایران
حفظ عزت و آبروی کشور و ملت دیگر یک توصیه اخلاقی سطحپایین یا یک شعار رسمی نیست. در منظومه سیاست ایرانی، این امروز بدل به نخستین متر پایداری ملی و مهمترین سپر سیاست بازدارندگی ما شده؛ مخصوصاً در دورانی که مخاطره اصلی نه از مرزهای جغرافیایی، بلکه از مرزهای ادراکی روانی و رسانهای میگذرد.
تصور کنید کشوری با سرمایه مادی و قدرت نظامی، اما بیسپهر قدرتمند رسانهای و بدون روایت قوی از خود؛ در عین داشتن دستاورد، بازنده ادراک عمومی میشود. هر واژه، خط خبری یا سکوت، میتواند یا قوام عزت ملی باشد یا روزنهای برای تهدید مشروعیت و فرسایش سرمایه اجتماعی.
دشمنان از لندن گرفته تا لسآنجلس و استودیوهای دوحه نفس به نفس میکوشند که غرور ملی ایران را تخریب، و ذهن مردم را زمینگیر کنند. اما خطر عمیقتر آنجاست که همین پروژه تحقیر از حنجره یا قلمهای داخلی ولو ناخواسته بازتولید یا تسهیل شود.
تبیین عمیقتر صورتمسئله :
در دنیای امروز، جنگ اطلاعاتی و ادراکی، قلب عملیات روانی دشمنان علیه ملتهاست. این جنگ، فراتر از مرزهای فیزیکی، در سپهر ذهن و روان جامعه جریان دارد. قدرت رسانه در این میان، نه صرفاً به عنوان ابزار اطلاعرسانی، بلکه به عنوان سازنده اصلی ادراک و تعریفکننده واقعیت، نقشی حیاتی ایفا میکند. زمانی که ملتی از نظر ادراکی و رسانهای ضعیف باشد، حتی با داشتن دستاوردهای عظیم مادی و نظامی، در عرصه افکار عمومی شکست خورده و مشروعیت خود را از دست میدهد.
تأثیر ادراک بر واقعیت: جامعه ایران، همانند هر جامعه دیگری، بر اساس آنچه از رسانهها دریافت میکند، برداشت خود از واقعیت را شکل میدهد. اگر رسانهها نتوانند با روایتی قدرتمند و عزتمندانه، دستاوردها، تاریخ و فرهنگ ایران را بازنمایی کنند، این خلاء توسط روایتهای تحریفشده و مغرضانه پر خواهد شد.
سپر بازدارندگی ادراکی: همانطور که ارتش از مرزهای جغرافیایی دفاع میکند، رسانههای قدرتمند و عزتمدار، سپری در برابر حملات ادراکی و روانی دشمنان محسوب میشوند. ناتوانی در بازنمایی صحیح، منجر به گشوده شدن روزنههایی در این سپر میشود که میتواند به فرسایش سرمایه اجتماعی و مشروعیت نظام سیاسی آسیب بزند.
دشمنان فرهنگی و روانی: دشمنان خارجی، که در این متن به لندن، لسآنجلس و دوحه اشاره شده، به طور مداوم در حال برنامهریزی و اجرای عملیات روانی برای تضعیف روحیه ملی و تخریب هویت ایرانی هستند. این عملیاتها شامل تحریف تاریخ، بزرگنمایی مشکلات، و تولید روایتهای منفی از وضعیت کشور است.
خطر داخلیسازی تحقیر : نکته بسیار خطرناکتر، زمانی است که این پروژه تحقیر، ناخواسته یا خواسته، توسط قلمها و زبانهای داخلی بازتولید شود. این امر میتواند از طریق انتشار شایعات، تحلیلهای نادرست، یا برجسته کردن صرف مشکلات بدون در نظر گرفتن زمینه کلی، صورت گیرد و ابزاری در دست دشمن قرار دهد.
تحلیل: چالشها، پیشرانهها و سازوکار اثرگذاری رسانه بر عزت ملی
در میدان امروز، مسئولیت خبرنگار، سردبیر، تحلیلگر یا حتی مجری تلویزیون فقط انتقال «خبر» نیست؛ تکلیف او حفظ سقف امنیت روانی ایرانیان است و این فقط با پایبندی به عزت و آبرو به دست میآید.
مهمترین چالشهای عملیاتی:
۱. جنگ رسانهای مستقیم و غیرمستقیم علیه عزت ملی
از تحریف حماسهها و شکستها گرفته تا روایتهای میکروسکوپی بحران، بخش عمده هدف جنگ روانی و برنامهریزیشده دشمن، مخدوش کردن سیمای ملی ایران در چشم شهروند و جهانیان است. نقطه آغاز افول هر ملتی، ترک “عزت و آبروی ملی” از درون است.
تحریف تاریخ و وقایع : دشمنان با استفاده از ابزارهای رسانهای خود، وقایع تاریخی ایران، چه پیروزیها و چه شکستها، را به گونهای تحریف میکنند که تصویری منفی از ایران ارائه دهند. این تحریف میتواند شامل نادیده گرفتن دستاوردها، بزرگنمایی اشتباهات، یا نسبت دادن رویدادها به عوامل خارجی باشد.
تمرکز بر بحرانها : رسانههای معاند عمداً بر مشکلات و بحرانهای داخلی تمرکز میکنند و آنها را به عنوان تنها واقعیت ایران جلوه میدهند. این رویکرد، که با برجسته کردن جزئیات کوچک و بیاهمیت صورت میگیرد، سعی در مخدوش کردن سیمای کلی کشور و ایجاد ناامیدی در جامعه دارد.
خطر فروپاشی از درون : پیام کلیدی این بخش این است که آسیبپذیرترین نقطه یک ملت، نه مرزهای جغرافیایی، بلکه احساس عزت و آبروی ملی آن است. زمانی که این حس درونی ضعیف شود، جامعه در برابر حملات خارجی آسیبپذیرتر میگردد.
۲. بازی خودزنی رسانهای با خبرهای هیجانی، خام و فاقد اخلاق حرفهای
در فضای رقابتی و فوری رسانهای، شتابزدگی و شایعهپراکنی عملاً به خدمت پروژه تحقیر درمیآید؛ خطری که هر روز اخبار، تحلیلها و واکنشهای فضای مجازی بدان دچار میشوند.
هیجانزدگی و سطحینگری : سرعت عمل در انتشار خبر، گاهی منجر به انتشار اطلاعات خام، فاقد تأیید، و مملو از هیجان میشود. این نوع اخبار، به جای روشنگری، احساسات منفی را برمیانگیزند و به پروژههای تضعیفکننده کمک میکنند.
شایعهپراکنی و انتشار اطلاعات غلط : فضای مجازی، به دلیل سرعت و گستردگی انتشار، بستری مناسب برای شایعات است. اگر رسانهها، حتی به طور ناخواسته، در بازنشر این شایعات نقش داشته باشند، به تضعیف اعتماد عمومی و گسترش ناامیدی دامن میزنند.
نقش ناخواسته در پروژه تحقیر : زمانی که رسانهها، تحت فشار رقابت یا هیجانزدگی، اخلاق حرفهای را زیر پا بگذارند و اخبار غیردقیق یا هیجانی منتشر کنند، ناخواسته در خدمت اهداف دشمن قرار میگیرند و به پروژه تحقیر ملی کمک میکنند.
۳. کژفهمی مفهوم انتقاد با تخریب؛ مرز باریک اما حیاتی
در بحثهای داغ یا افشاگریهای غیرمسئولانه، بزرگترین سهلانگاری یک رسانه، عبور از نقد به سمت تحقیر یا افشای نامسئولانه است. در این نقطه، رسانه درست به پروژه دشمن بدل میشود، ولو نیت آن “روشنگری” و “پاسخگویی” باشد.
تمایز نقد سازنده و تخریب : نقد سازنده، نقدی است که به دنبال اصلاح و بهبود است و با احترام به اصل واقعیت و منافع ملی بیان میشود. تخریب، در مقابل، به دنبال زدن ریشه، ایجاد ناامیدی، و تضعیف کلیت است.
افشای نامسئولانه : انتشار اطلاعاتی که صرفاً جنبه شخصی، حاشیهای، یا حتی دروغین دارد و به منافع ملی یا آبروی افراد (بدون دلیل موجه و مسئولانه) لطمه میزند، نوعی تخریب محسوب میشود.
نقش رسانه در تبدیل شدن به ابزار دشمن: وقتی رسانهای، حتی با نیت خیرخواهانه مانند شفافیت، از مرز نقد عبور کرده و به سمت تخریب یا افشای نامسئولانه میرود، نتیجهای جز خدمت به پروژههای دشمن نخواهد داشت. رسانه تبدیل به ابزاری برای تشدید شکافها و تقویت ناامیدی میشود.
ساز و کارهای اثرگذار
رسانهها چگونه عزت را به رأس بازدارندگی ملی میآورند؟
تنظیم هوشمند چارچوب روایت : نه جعل واقعیت اما انتخاب سپاسگزارانه نمادها، واژگان و زوایا برای هر رخداد ملی به گونهای که مخاطب حس کند هنوز ایران او، پناه و مأمن اعتبار است؛ نه خلوتخانه سرزنش یا تحقیر.
تعریف چارچوببندی : چارچوببندی به معنای انتخاب برخی جنبههای یک واقعیت و برجسته کردن آنها برای ایجاد یک تفسیر خاص است. رسانه با انتخاب زوایا، واژگان و نمادهای مناسب، میتواند یک رویداد را به گونهای روایت کند که حس عزت و افتخار ملی را تقویت کند.
استفاده از زبان و نمادهای مثبت : انتخاب واژگانی مانند «حماسه»، «افتخار»، «مقاومت»، «همبستگی» و برجسته کردن نمادهای ملی و فرهنگی، میتواند در ایجاد حس تعلق و غرور سهیم باشد.
جعل نکردن، بلکه انتخاب مسئولانه: این رویکرد بر اهمیت وفاداری به حقیقت تأکید دارد، اما بیان میکند که نحوه ارائه حقیقت، یعنی چارچوببندی، میتواند به شکل مؤثری در تقویت عزت ملی به کار گرفته شود.
اولویتبندی موضوعات : کاشتن بذر عزت و غرور در بلندگوهای اصلی روایت؛ نمایش پیروزیهای علمی، صبوریهای ملی، بزرگان فرهنگ و اخلاق نه برای پنهان کردن مشکل بلکه حفظ امید و سرمایه نمادین در سختیها.
تعریف اولویتبندی : اولویتبندی به معنای تأثیرگذاری بر معیارهایی است که مخاطب برای قضاوت خود به کار میبرد. رسانه با برجسته کردن موضوعات خاص، آنها را در ذهن مخاطب مهمتر جلوه میدهد.
اهمیت دادن به دستاوردها : نمایش منظم و مستمر دستاوردهای علمی، فرهنگی، اقتصادی، و همچنین نشان دادن نمونههای فداکاری، مقاومت، و اخلاق در جامعه، میتواند امید را در دل مردم زنده نگه دارد.
حفظ سرمایه نمادین : در شرایط سخت، سرمایه نمادین (یعنی ارزشها، قهرمانان، و دستاوردهای گذشته) به عنوان پشتوانهای برای روحیهی جامعه عمل میکند. برجسته کردن این سرمایه، به ویژه در زمان بحران، بسیار حیاتی است.
سلاح نرم قدرت ملی : ارائه مداوم تصاویر، قصهها و ایدههایی که ناخودآگاه مخاطب را به “هویت ملی” متصل میکند.
قدرت نرم و هویت ملی: قدرت نرم به معنای توانایی جذب و اقناع از طریق فرهنگ، ارزشها، و ایدئولوژی است. در این زمینه، رسانه میتواند با ارائه روایتهای جذاب و الهامبخش، حس هویت ملی را در مخاطب تقویت کند.
تولید محتوای جذاب: ساخت مستندهای جذاب، فیلمهای سینمایی با مضامین ملی، و برنامههای فرهنگی که به زبان روز جامعه و با رویکردی نوآورانه ارائه میشوند، میتوانند ارتباط ناخودآگاه مخاطب با هویت ملی را عمیقتر کنند.
فراتر از اخبار روزمره: این رویکرد بر این نکته تأکید دارد که قدرت نرم صرفاً در پوشش اخبار روزمره خلاصه نمیشود، بلکه در توانایی ایجاد یک تصویر مثبت و پایدار از ملت در ذهن مخاطب است.
راهکارها و رویکردهای عملیاتی
۱. ایجاد کد رفتاری ملی در تحریریهها :
هر خبر، تحلیل یا حتی مطلب انتقادی قبل انتشار، باید با فیلتر “حیثیت ملی” سنجیده شود. یعنی حتی افشاگری و نقادی، نباید به سرمایه جمعی، غرور یا سرمایه روانی مردم خدشه بزند.
اصول راهنمای تحریریه: تدوین و اجرای یک منشور اخلاقی-راهبردی در تحریریهها که بر اولویت حفظ عزت و حیثیت ملی تأکید دارد. این منشور باید به عنوان چراغ راهنمای تمام فعالیتهای رسانهای عمل کند.
فیلتر “حیثیت ملی”: قبل از انتشار هر محتوایی، باید از خود پرسید: آیا این مطلب به غرور ملی، امید مردم، یا انسجام اجتماعی لطمه میزند؟ اگر پاسخ مثبت است، باید بازنگری جدی صورت گیرد.
نقد مسئولانه: حتی در مواردی که نقد سازنده و افشاگری ضروری است، باید دقت شود که این اقدام به گونهای صورت نگیرد که کلیت نظام، ملت، یا دستاوردهای ملی را زیر سؤال ببرد. هدف، اصلاح است، نه تخریب.
۲. آموزش و بازآموزی اخلاق رسانهای:
اهالی رسانه در تمام سطوح از ویراستار شبکههای مجازی تا مجری تلویزیون دورههای فشرده اخلاق حرفهای و سواد راهبردی رسانه دیده و دغدغه ملی داشته باشند. فقدان سواد اخلاقی و راهبردی میتواند خبرنگار را ناخواسته ابزار خط دشمن کند.
اهمیت آموزش مستمر : آموزش صرفاً یک بار انجام نمیشود، بلکه نیازمند بازآموزی مداوم است تا با تحولات جدید در عرصه رسانه و تغییر تاکتیکهای دشمن همگام شود.
سواد راهبردی رسانه : این سواد، فراتر از مهارتهای فنی، به درک عمیق از نقش رسانه در جامعه، شناخت اهداف دشمن، و توانایی خنثیسازی عملیات روانی دشمن میپردازد.
مسئولیتپذیری فردی و سازمانی : آموزش اخلاق حرفهای باید به گونهای باشد که حس مسئولیتپذیری فردی را در هر خبرنگار و رسانهنگار تقویت کند. مدیران رسانهها نیز مسئولیت اصلی این آموزشها را بر عهده دارند.
۳. واکنش هوشمند و جمعی به حملات رسانهای خارجی:
سکوت منفعل، یا دفاع منفعلانه تاکتیک دشمن است. باید اتاقهای فکر واکنش سریع رسانهای تقویت و مجهز به هوش داده کاوی شوند تا عملیات پاسخگو، شفاف و عزتمدار، بلافاصله به شایعه یا تحقیر واکنش منطقی و ملی بدهد.
تدافع منفعلانه، ابزار دشمن : سکوت در برابر هجمههای رسانهای یا دفاع صرفاً در سطح انکار، به دشمن فرصت میدهد تا روایت خود را تثبیت کند.
ضرورت واکنش فعال و هوشمند : باید یک سامانه واکنش سریع رسانهای ایجاد شود که با استفاده از تحلیل دادهها و هوش مصنوعی، بتواند به سرعت حملات رسانهای دشمن را شناسایی کرده و با ارائه اطلاعات مستند، شفاف، و عزتمدار، به آنها پاسخ دهد.
محتوای پاسخگو : پاسخها نباید صرفاً جنبه دفاعی داشته باشند، بلکه باید جنبههای مثبت، دستاوردها، و روایتهای واقعی را نیز برجسته کنند تا بتوانند اذهان را به سمت خود جلب کنند.
۴. تخصصی کردن تولید روایتهای مثبت و فرهنگساز:
نه روایتسازی کاذب و شعاری، بلکه روایت امید، مقاومت و مهارت عبور از بحران با زبان جوانان، هنرمندان و دانشمندان.
واقعگرایی در روایت امید: منظور از روایت امید، نفی مشکلات یا ناامید کردن مردم از حل آنها نیست، بلکه نشان دادن توانایی جامعه برای عبور از سختیها و رسیدن به موفقیت است.
زبان نسل جوان : استفاده از زبان، قالبها، و هنرمندان مورد علاقه نسل جوان، برای انتقال مفاهیم مثبت و فرهنگساز، بسیار مؤثر است.
شناسایی و معرفی الگوها : معرفی دانشمندان، هنرمندان، ورزشکاران، و افراد موفقی که با پشتکار و مقاومت به موفقیت رسیدهاند، میتواند الهامبخش جامعه باشد.
۵. تولید محتوای تعاملی ملی در فضای دیجیتال :
از ساخت اینفوگرافیک و پادکست تا سریال آنلاین؛ عزت ملی باید الگویی زنده، هیجانبرانگیز و چندلایه باشد. نباید تنها به اخبار رسمی اکتفا گردد.
اهمیت رسانههای دیجیتال: فضای دیجیتال، به ویژه شبکههای اجتماعی، نقش کلیدی در شکلدهی به افکار عمومی ایفا میکنند. تولید محتوای جذاب در این بسترها، ضروری است.
فرمتهای نوین محتوا : استفاده از اینفوگرافیک، پادکست، ویدئوهای کوتاه، و سریالهای آنلاین، میتواند دسترسی مخاطب را به محتوای ارزشمند افزایش دهد.
تعاملی بودن: طراحی محتواهایی که امکان نظردهی، اشتراکگذاری، و مشارکت مخاطب را فراهم کند، حس تعلق و همراهی را در جامعه تقویت مینماید.
بخش پرسش و پاسخ و پیشنهاد نوآورانه
پرسش ۱: آیا الزام به عزتمداری باعث سانسور انتقاد و کاهش شفافیت میشود؟
پاسخ: خیر. نقد اصولی، رمز بقای کشور است، اما آنچه نباید رخ دهد، نقدی است که قوام عزت ملی یا وحدت ملی را هدف بگیرد. رسانه مسئول باید فرق واضح میان نقد باسواد و خودزنی بیسواد را بشناسد و آموزش ببیند.
دفاع از نقد سازنده : این پاسخ بر تمایز بین نقد که برای اصلاح و پیشرفت لازم است و تخریب که هدفش نابودی است، تأکید میکند.
نقد مبتنی بر دانش و مسئولیت : نقد سازنده، نقد مستند، منطقی و در راستای منافع ملی است. رسانهای که این نوع نقد را ارائه میدهد، نه تنها شفافیت را کاهش نمیدهد، بلکه به تقویت آن کمک میکند.
آموزش برای تمایز : آموزش مستمر خبرنگاران و رسانهنگاران برای درک این تمایز حیاتی است. آنها باید بتوانند بین بیان مشکلات با هدف حل آنها، و بیان مشکلات با هدف ایجاد ناامیدی، تفاوت قائل شوند.
پرسش ۲: رسانه در برابر تخریب خارجی سرسخت باشد یا پاسخگو؟
پاسخ: ترکیبِ دفاع مستند و واکنش هوشمند؛ باید گفتمانی فراتر از “واکنش” ساخت که عزت ملی را فعالانه و پیشنگر نه منفعلانه، در متن روایت قرار دهد. تحقیر را با عزت، امید و روایت موفق پاسخ گفت.
رویکرد فعالانه، نه انفعالی: صرفاً دفاع کردن در برابر حملات کافی نیست. رسانهها باید به طور فعال، روایتهای قدرتمند و مثبت خود را بسازند و ارائه دهند.
اثربخشی پاسخ: پاسخهای رسانهای باید مستند، هوشمندانه، و عزتمندانه باشند. این پاسخها نباید صرفاً جنبه رد کردن اتهامات را داشته باشند، بلکه باید به بازسازی و تقویت تصویر مثبت کشور کمک کنند.
غلبه بر تحقیر با ابزارهای مثبت: بهترین راه برای مقابله با تخریب و تحقیر، ارائه روایتهایی از عزت، موفقیت، امید، و انسجام ملی است. این امر باعث میشود که ذهن مخاطب به سمت داشتههای مثبت کشور سوق داده شود.
پرسش ۳: در شرایط بحران/جنگ رسانهای، رسانه چه کند؟
پاسخ: حتی بحران، فرصتی برای خلق وحدت و سرمایه اجتماعی جدید است؛ لازمه آن تحلیل عمیق و انتقال روایت امید و تابآوری، همراه با شفافیت و احترام به حقیقت است.
بحران به مثابه فرصت : حتی در شرایط بحرانی، رسانه میتواند نقش مؤثری در ایجاد وحدت و تقویت حس همبستگی اجتماعی ایفا کند.
شفافیت و صداقت : در دوران بحران، اعتماد عمومی از اهمیت بیشتری برخوردار است. شفافیت در انتقال اطلاعات و احترام به حقیقت، کلید حفظ و تقویت این اعتماد است.
روایت تابآوری : انتقال داستانهای موفقیت در مقابله با بحرانها و برجسته کردن قابلیتهای جامعه برای غلبه بر مشکلات، امید و تابآوری را در مردم افزایش میدهد.
جمعبندی نهایی :
در میدان امروز، رسانهای که توانایی فهم لحظه، کشف تهدید و پایمردی بر عزت دارد، نه فقط ابزار دفاع بلکه کارخانه هویتسازی ملی ماست.
حفظ عزت و آبروی کشور در دنیای روّایی امروز، همان نخستین و آخرین سنگر بقای ایران قدرتمند است. این مسئولیت نه فقط “تکلیف شرعی” و “اخلاقی”، بلکه نخستین اصل بقا، بازدارندگی نرم و تولید سرمایه مشروعیت برای حاکمیت و ملت است.
پیشنهاد :
ایجاد «باشگاه عزتبان رسانه»، جایی که خبر و تحلیل قبل از انتشار، از صافی جمعی اهالی حرفهای رسانه میگذرد تا نه تنها خبر، بلکه شرف و آبروی ملی را پاس دارد.