امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان - منصور کاووسی / دانش آموخته ی دکتری تخصصی مدیریت بحران :
واقعیت این است که اگر اندک سوادی هم از شرایط اقلیمی داشته باشیم، خواهیم دانست که کشور ایران در کمربندی نیمه خشک متمایل به خشک اقلیمی قرار گرفته است که تغییرات اقلیمی و جوی در دهه های اخیر و ضعف مدیریت منابع آبی با سیاست گذاری های نادرست و غلط ، روند را از نیمه خشکسالی به خشکسالی و تنش آبی با جهش به سمت بحران، ورشکستگی و فاجعه تبدیل کرده است.
در چند دهه ی اخیر تغییرات اقلیمی، کاهش نزولات جوی بخصوص بارش برف در سرشاخه های اصلی رودخانه ها و چشمه ها، حفر چاه های عمیق و نیمه عمق جهت استیصال سفره های آبی زیر زمینی، بهره وری بی رویه از منابع آبی به ویژه در دو بخش ذخایر زیر زمینی و سرشاخه ها، ضعف دیپلماسی آب در بحث حق آبه منابع حوضه هایی خارج از جغرافیای مرزها ، ایجاد صنایع سنگین و آب بر در مناطق خشک و کویری، کشاورزی سنتی و غرق آبی و عدم بهره گیری از شیوه های نوین کشاورزی صنعتی و مکانیزه مخصوصا آبیاری علمی و بهینه سازی تولید بر مبنای موقعیت سرزمینی و..... از عواملی است که هر آگاهی نسبت به اقلیم ایران از آن خبردار می باشد، اما برای ایجاد یک اولویت بندی مناسب و مقرون به صرفه جهت برون رفت کشور از یک وضعیت بغرنج و فاجعه بار مدیریت علمی، یکپارچه، تخصصی و کارآمد در حوضه های منابع آب امری ضروری و حیاتی است، به جهت بررسی دقیق ابر بحران منابع آبی باید تاریخچه ی مدیریت آبی کشور و پیچیدگی آن مورد مطالعه دقیق قرار گیرد، چون این مساله یعنی بحران آب در تمام ادوار تاریخی زیست انسان در این گوشه از جهان همیشه وقت دغدغه ی حکمرانی آبی بوده است، اما به دلیل ناکارآمدی مدیریت منابع آبی امروزه تنش های آبی در حال تبدیل شدن به ابر بحران و فروپاشی روند زندگی عادی و اجتماعی جامعه می باشد. وقتی سیستم حکمرانی آب در وضعیت ضعف و درماندگی قرار گرفته است بدین معنی می باشد که این حکمرانی با عریض و طویل بودن دستگاه های مختلف قادر به انجام وظایف ذاتی سازمانی خویش نبوده به جهت عدم اولویت بندی در امنیت آب و غذا و نبود مدیریت واحد و یکپارچه، گرفتار یک دور تسلسل شده است.
طبق آمارهای رسمی مصارف خانگی آب شرب زیر 10 درصد از مجموع کل است در صورتی که کشاورزی و صنایع مصرف کننده های بین 70 تا 80 درصد آب استیصال شده بوده، بین 10 تا 20 درصد و در بعضی از موقعیت ها تا 30 درصد هم پرتی و هدر رفت را باید در نظر گرفت.
واقعیت این است که به دلیل بحران مدیریت در منابع آبی و عدم اولویت بندی شیوه های مصرف،بی تدبیری متولیان تصمیم ساز و تصمیم گیر، برنامه ریزی های نادرست، صدور بی رویه مجوز برداشت های غیرکارشناسی از ذخایر زیر زمینی و..... صنعت آب کشور در حال ورشکستگی و ورود به فاجعه ی چرخه ی ابر بحران آب را رقم زده اند. در بخش کشاورزی و صنایع آب بر در جایگاه مصرف کننده ی اول این مایه ی حیاتی باید به تاکید بر توسعه ی نسنجیده ی بخش کشاورزی با شعار خودکفایی و استقلال، سیاست گذاری های نادرست و غیر کارشناسی اقتصادی در این بخش ( کشاورزی) بدون توجه به محدودیت های منابع و ذخایر آبی و عدم توجه به تغییرات اقلیمی نقش زیادی در شدت بخشیدن به بحران آب اشاره نمود.
به هر نحو ممکن باید به صراحت گفت در مدیریت و حکمرانی منابع آبی کشور، چرخه ی مدیریت بحران مغفول مانده، متأسفانه سیستم عریض و طویل متولی هیچ کدام از مراحل این چرخه را مد نظر قرار نداده، صرفا بر مبنای " مدیریت سنتی "، بحران آفرینی نموده است.
واقعیت این است که وقتی چرخه ی مدیریت بحران و مراحل آن ( پیش بینی، آمادگی، مداخله و بازتوانی یا بازسازی) ناقص طی شوند، منجر به بروز فاجعه های زیست محیطی و زیست انسانی در ابعاد مختلف خواهند شد، زیرا در مدیریت بحران در کنار مراحل چرخه باید " تاب آوری" جامعه ی هدف را هم مد نظر قرار دارد، وقتی فاجعه ای مثل ورشکستگی و ابر بحران آبی رخ دهد، نهایت تاب آوری مطلق 72 ساعت جهت کاهش تنش می باشد و آب در جایگاه اول زیست انسانی در بین نیازهای حیاتی، منبع بدون جایگزین خواهد بود، بر همین مبنا هر چند فرصت سوزی های زیادی در این حوزه رخ داده است، ضرورت بازنگری و بهره گیری از تکنولوژی و تغییر در برنامه های فاقد راندمان با چشم اندازهای کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت و سپردن امور به دست متخصصین واقعی از شدت یافتن این ابر بحران جلوگیری خواهد نمود.