کد خبر: ۱۱۳۲۴۶
تاریخ انتشار: ۰۴ مهر ۱۴۰۴ - ۱۶:۴۴
تحلیل جامع شعر «به چرخشی کوتاه» از سیروس رادمنش از دیدگاه نظریات فلسفی شعر 

در سالگرد چهره کشیدن به نور

شوشان  ـ  ابراهیم ناصری :

مرده بر اسب

به چرخشی کوتاه 
ببین که مرده‌ام بر اسب
 با نفس هام
خشکیده در بوی خیس یال
گاوزبان ای بر اسبم بگذار و گورم را
بپوش از سم های پیگرد.
از شانه های تکیده رو برگیر
نگو کیستی 
از گردونه می دانم
 که تاریک می کند
 نام های روشن کوتاه را
 از غبار پلکم می شناسم 
جهان چه بود
 جز ارابه ای که دنبال می کند!

 


شعر «به چرخشی کوتاه» نمونه‌ای برجسته از تجربه‌ی ذهنی و وجودی انسان است که هم از منظر فنومنولوژی هوسرل و هم از دیدگاه فلسفه‌ی اگزیستانسیالیستی قابل تحلیل است. این شعر با زبان متراکم و تصویرپردازی حسی، تجربه‌ی شاعر را از بدن، محیط و جهان پیرامون به گونه‌ای بازتاب می‌دهد که خواننده مستقیماً وارد آگاهی لحظه‌ای او می‌شود.

از منظر فنومنولوژیک، شعر بر تجربه‌ی لحظه‌ای و خودآگاه شاعر تأکید دارد. مصرع «مرده‌ام بر اسب / با نفس‌هام / خشکیده در بوی خیس‌یال» بیانگر حضور جسمانی و درک عمیق حسی است؛ شاعر با تمرکز بر ادراک‌هایش، جهان را از دریچه‌ی تجربه‌ی خود ثبت می‌کند. هوسرل معتقد بود آگاهی انسانی همیشه جهان را از منظر خود تجربه می‌کند و شعر رادمنش به خوبی این اصل را نشان می‌دهد. همچنین حرکت چرخه‌ای و چرخشی شعر («چرخشی کوتاه»، «گردونه») حس زمان‌آگاهی و تجربه‌ی درونی از گذر زمان و تکرار هستی را تقویت می‌کند.

از دیدگاه اگزیستانسیالیستی، شعر با مضامین مرگ، پوچی، تنهایی و اضطراب وجودی مواجه است. تصویر «مرده‌ام بر اسب» و درخواست «گورم را بپوش از سُم‌های پیگرد» بیانگر مواجهه‌ی مستقیم با مرگ و تهدید هستی است. مصرع «نگو کیستی / از گردونه می‌دانم» هویت فردی را از برچسب‌ها و نام‌ها جدا می‌کند و تأکید می‌کند شناخت انسان از خود، تجربه‌ای درونی و مستقل است. این نگاه بازتابنده‌ی فلسفه‌ی سارتر و هایدگر است که وجود انسانی را با آزادی، مسئولیت و اضطراب تعریف می‌کنند.

زبان و فرم شعر نیز نقشی کلیدی در بازتاب این تجربه دارد. ترکیب تصاویر حسی («خیس‌یال»، «غبارِ پلکم»، «سُم‌های پیگرد») و استفاده از استعاره‌های سوررئال، ذهن خواننده را به تجربه‌ی شاعر پیوند می‌دهد. جملات کوتاه و پراکنده ریتمی شبیه به جریان شعوری و لحظه‌ای ایجاد می‌کنند و تضاد میان واژه‌های متضاد («تاریک» و «روشن») بر پیچیدگی و چندلایه بودن جهان تجربه‌شده تأکید دارد. بدین ترتیب، زبان نه صرفاً ابزار بیان، بلکه خود محمل تجربه و آگاهی شاعرانه می‌شود.

در نهایت، شعر «به چرخشی کوتاه» نمونه‌ای از هم‌آوایی تجربه‌ی ذهنی و آگاهی لحظه‌ای با مواجهه‌ی اگزیستان

نظرات بینندگان