کد خبر: ۱۱۳۲۶۰
تاریخ انتشار: ۰۷ مهر ۱۴۰۴ - ۱۵:۲۷
نوید قائدی

یک سال فرصت مناسبی برای ارزیابی عملکرد یک استاندار است

شوشان - نوید قائدی :

گذر از یک‌سالگی مدیریت نقطه عطف و زمان‌بندی مناسبی برای ارزیابی عملکرد مدیریت اجرایی و حکمرانی منطقه‌ای است. انتصاب یک استاندار که سکان‌دار توسعه و مدیریت یک استان است، همواره با انتظارات بالایی همراه است. اما سؤال کلیدی این است: چند وقت باید صبر کنیم تا ارزیابی منصفانه و دقیقی از کارنامه او داشته باشیم؟ 
برخی ممکن است بگویند یک سال بسیار زود است. برنامه‌ها و پروژه‌های بزرگ نیاز به زمان طولانی‌تری برای به ثمر نشستن دارند و زیرساخت‌ها یک‌شبه تغییر نمی‌کنند. این گفته درست است. اما ارزیابی عملکرد در سال اول به دنبال دستاوردهای نهایی نیست، بلکه در پی‌سنجش مسیر و پایه و اساس کارهای انجام شده است.
در عمر چهار‌ساله یک دولت تعلل بیش از حد نیز می‌تواند منجر به اتلاف منابع و ازدست‌رفتن فرصت‌ها شود. اجازه‌دادن به یک مدیریت ضعیف و ناکارآمد برای ادامه فعالیت بدون بازنگری دوره فعالیت، به معنای نادیده‌گرفتن مطالبات مردمی و تضعیف اعتماد عمومی است. یک سال، نقطة تعادل طلایی است؛ فرصتی کافی برای استاندار تا تیم خود را بچیند، برنامه‌هایش را تدوین کند، اولویت‌ها را مشخص سازد و دست‌کم، نشانه‌های مثبتی از حرکت را نمایان سازد.
ارزیابی عملکرد یک استاندار در سال اول نباید صرفاً بر اساس گفته‌ها و اعلام برنامه‌ها و یا افتتاح پروژه‌های کوچک باشد. بلکه باید بر روی چهارستون اصلی متمرکز شود.
اول  تعیین اولویت‌ها و تنظیم برنامه استراتژیک استاندار که آیا استاندار توانسته است چالش‌های اصلی استان (مانند بیکاری، کمبود آب، یا مشکلات محیط زیستی) را به‌درستی شناسایی کند؟ آیا برنامه‌ای مدون، شفاف و قابل‌اندازه‌گیری برای مقابله با آن‌ها ارائه داده است؟ برنامه باید شامل اهداف کوتاه‌مدت و بلندمدت باشد. یک سال فرصت کافی است تا این اسناد بنیادین تنظیم شوند و جهت‌گیری کلی مدیریت مشخص شود.
دوم  مدیریت منابع انسانی و ایجاد تیم کاری کارآمد انجام شده است؟ قطعاً استاندار به‌تنهایی نمی‌تواند موفق شود. آیا او توانسته است با انتصاب‌های به‌موقع و صحیح، تیمی متخصص، متعهد و هماهنگ را در سطوح مختلف مدیریتی استان گرد هم آورد؟ تغییروتحول در مدیریت‌ها باید بر اساس شایسته‌سالاری و نه صرفاً روابط سیاسی باشد.
سوم نحوه تعامل و ارتباط با مردم و گروه‌های مرجع است. آیا استاندار یک مدیر پشت‌میزنشین است یا یک مدیر میدانی و در دسترس است؟ سال اول باید با حضور فعال در میان مردم، شناخت دقیق از نیازهای آن‌ها، و ایجاد کانال‌های ارتباطی مؤثر با نمایندگان، صنعتگران، کشاورزان و فعالان مدنی همراه باشد. سنجش سطح اعتماد عمومی و پاسخگویی در این مدت، حیاتی است. منظور گروه‌های گزینشی و لابی‌های سیاسی فارغ از توجه به عموم خواسته‌های مردمی نیست.
چهارم اقدامات زیربنایی برای جذب سرمایه و تسهیل محیط‌های کسب‌وکار است. اگرچه پروژه‌های بزرگ به‌سرعت به بهره‌برداری نمی‌رسند، اما اقدامات زیربنایی برای جذب سرمایه‌گذار و تسهیل فرایندهای اداری باید آغاز شده باشند. آیا موانع بروکراسی کاهش‌یافته است؟ آیا امنیت و ثبات لازم برای ورود سرمایه فراهم شده است؟ نشانه‌های اولیه در این حوزه، از توان مدیریتی او برای تحول اقتصادی حکایت می‌کند.
در نهایت می‌توان گفت یک سال، نه‌تنها فرصتی برای سنجش عملکرد استاندار است، بلکه محملی برای مسئولیت‌پذیری و شفافیت است. این بازه زمانی، به استاندار این پیام را می‌دهد که کار او همواره زیر ذره‌بین است و او باید برای هر روز از زمان مدیریت خود برنامه داشته باشد.
ارزیابی یک‌ساله، می‌تواند یک هشدار به هنگام برای رفع نواقص، یک فرصت تقویت روحیه برای تداوم موفقیت‌ها، و در نهایت، یک معیار ضروری برای دستگاه‌های نظارتی و مردم باشد تا تصمیم بگیرند آیا سکان هدایت استان در دستان فردی توانمند است یا نیاز به بازنگری جدی وجود دارد. برای توسعه استان، باید به‌موقع قضاوت کرد و یک سال، زمان مناسبی برای این قضاوت است.

(7 مهر 1404)

نظرات بینندگان