امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان ـ لهراسب زنگنه :
«اتیمولوژیک» شناخت ریشهها و تبارینه خویش
در عصری که دهکدهی جهانی مارشال مک لوهان نام گرفته و فرهنگ ها و زبان ها و هنر بزرگ، به تعبیر هگل از میان رفتهاند... هویت خواهی و تفرد قومی و نژادی پررنگ شده و خرده فرهنگ ها در هیئت شعر و موسیقی و رقص وارد کارزار شدهاند.
درهیچ عصری از تاریخ بشر، این همه انسان، بر ویژگی ها و علائق شخصی
خویش پافشاری نکرده بود!
سروده های کتاب «مینویسم اندیکا» در راستای حفظ خرده فرهنگهاست.
«می نویسم اندیکا»
(دندال نهم)
شاعر: حسین حسنزاده رهدار
هم اکنون
سپستر از سالها کودکی
در سنگینی غبار و دود و آهن و سیمان
در ترافیک زندگانی
در پشت چراغهای قرمز
به عبور سبزی مینگریم
که دیریست
در خواب های کودکانه مان
گاهی چشمک میزنند
و ما همان بازنههای بینام و نشان
در لال بهیگ شهرها
هرگز دو برادر یک پنج یکی
برای هم نبودهایم
«مینویسم اندیکا» شعر فارسی لری، در ۲٠ قطعه «دندال» سروده شده، گاگریو خوانی آرام و غمانه از برای از دست دادن عزیزان و کسان که تو گویی خواندنی برای دل خویش هم هست.
شاعر در این کتاب از اسطوره تا حکایت و فولک، سود برده است...
از اسطوره های زاگرس
میانی تا فرهنگ باستانی بینالنهرین.
حسنزاده میسراید:
تاس، آب و آینه
تهی دستی ملار
باز میدارد مرا تا که بر شوم
غرور کوهها را از پیات
به کوره راهها و سربالایی های سخت
که بهانهای برای زنده رو رفتن توست
اکنون
سپستر از سالهای قحطینه
که بر سنگ و کوه و درهها
سایهی لر اندام علف را...
این سطور به مسئلهی کمآبی فلات ایران از زاگرس تا بینالنهرین اشاره
دارد. کمآبی و خشک سالی دیرین که مارکس هم در بحث شیوهی تولید آسیایی به آن اشاره کرده بود.
حسنزاده در واژهای به چیر اشاره دارد، که نیما هم در یکی از شعرهایش
از چیرپا میگوید.
رهدار سروده بود:
به دلواپسیهای چیرپا
رم خوردن گله
هیجارهای آن شبان
که میتند به آن
گالههای بیامان
به شمار گندمی که ز دستی
وسته به گل
به نان، به نان، به نان
و باز هم به نان..!
از کتاب «ازخوزیان به جهان بیمار مینگرم»