کد خبر: ۱۱۳۲۸۵
تاریخ انتشار: ۱۱ مهر ۱۴۰۴ - ۱۶:۴۲

چرا دیگر کسی روزنامه نمی‌خواند؟

شوشان ـ منوچهر برون :

روزگاری نه چندان دور، بوی کاغذ تازه و صدای خش‌خش ورق‌های روزنامه، بخشی از زندگی روزمره مردم بود. در اوایل دهه هفتاد، خوزستان شاهد تحولی تازه در عرصه مطبوعات بود. دو سه هفته‌نامه نوپا با قلم‌های اصیل نویسندگان، مطالبی تولیدی و اندیشیده منتشر می‌کردند. مردم در حد توان، آن‌ها را تهیه می‌کردند و خواندن‌شان نه تنها عادت، بلکه شأن و اعتباری اجتماعی داشت. هر شماره تازه، شور و گفت‌وگویی برمی‌انگیخت و حلقه‌ای از آگاهی و اندیشه شکل می‌داد.

اما امروز، وضع دیگرگون شده است. نشریات در استان و کشور بی‌شمارند، اما کمتر کسی حتی نام آن‌ها را شنیده است. برخی تنها به‌صورت مجازی منتشر می‌شوند و بسیاری در انبوه خبرها و محتواهای فضای مجازی گم می‌شوند. مرجعیت رسانه، که روزگاری در دستان روزنامه‌ها و مجلات بود، اکنون به گوشی‌های هوشمند و شبکه‌های اجتماعی کوچ کرده است. خبری که روزنامه با زحمت جمع می‌کند، پیش از آنکه به چاپ برسد، در کانال‌ها و پیام‌رسان‌ها چندین بار دست‌به‌دست شده است.

این کوچ بزرگ، تنها تغییر ابزار نیست، بلکه دگرگونی در رفتار فرهنگی مردم است. مخاطب امروز دیگر منتظر نمی‌ماند تا فردا صبح خبر را از صفحه اول بخواند؛ او لحظه‌ای می‌خواهد و فوری. در چنین فضایی، اگر نشریات ما نتوانند با این شتاب هماهنگ شوند، سرنوشت‌شان چیزی جز فراموشی نخواهد بود.

اما این پایان کار نیست. روزنامه‌ها هنوز می‌توانند زنده باشند، اگر از سطح خبر صرف عبور کنند و به تحلیل، گزارش‌های تحقیقی، روایت‌های عمیق و تولید محتوای اصیل بپردازند. آنچه در فضای مجازی کمتر یافت می‌شود، تأمل و عمق است. این همان فرصتی است که مطبوعات می‌توانند به آن تکیه کنند.

روزنامه اگر بخواهد بماند، باید هم‌نفس با تحولات رسانه‌ای حرکت کند؛ نسخه دیجیتال خود را تقویت کند، زبانش را به زبان نسل جدید نزدیک کند، و در عین حال، اصالت و هویت تحلیلی خویش را حفظ نماید.

کسی روزنامه نمی‌خواند، چون روزنامه همان چیزی را می‌گوید که صدها کانال تلگرامی و صفحه مجازی بی‌درنگ بازگو می‌کنند. اما اگر روزنامه دوباره به سرچشمه‌ی اندیشه و روایت بدل شود، اگر حرفی تازه داشته باشد، آن‌گاه بار دیگر در دستان مردم خواهد نشست.

روزنامه کاغذی شاید کم‌خواننده شده باشد، اما نیاز به تفکر و تحلیل هرگز از میان نرفته است. سرنوشت مطبوعات، بسته به آن است که خود را در آینه‌ی زمان بازبینی کنند و دریابند که برای ماندن، باید هم‌زمان ریشه در گذشته داشته باشند و شاخه در آینده.

نظرات بینندگان