امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان ـ صادق رضایی :
-اظهارات اخیر سخنگوی وزارت امور خارجه مبنی بر اینکه «وزارت خارجه هیچ برنامهای برای مذاکره ندارد»، از جهات مختلف قابل تأمل است:
- اگر این سخن، حاصل برنامهریزی دقیق و آگاهانه باشد، بیش از آنکه نشانهی اقتدار باشد، نشانهی نوعی نادیده گرفتن منافع ملی در شرایط پیچیده و پرچالش کنونی است.
در جهانی که گفتوگو و تعامل، ابزار اصلی پیشبرد منافع کشورهاست، چشمپوشی از مذاکره و اعلام آن از تریبون رسمی در واقع چشمپوشی از فرصتها و بهانه تراشی برای برخی جریان های تنش خواه است.
-دیپلماسی، عرصهی نرم قدرت است؛ که کشورها میکوشند از طریق گفتوگو، اقناع و تعامل، به منافع خویش دست یابند بدون آنکه هزینههای جنگ، تحریم یا انزوا را متحمل شوند.
وقتی سخنگوی دستگاه دیپلماسی وزیر خارجه و یا سایر مقامات دستگاه دیپلماسی، زبان خود را از واژگان گفتوگو تهی میکنند، در واقع فلسفهی وجودی وزارت خارجه را زیر سؤال میبرند.
باید یادآور شد مأموریت این وزارتخانه، مدیریت تنش و تبدیل بحرانها به فرصت است، نه اعلام رسمی بنبست در ارتباط با جهان.
-واقعیت این است که کشورها در هر سطحی از قدرت، ناگزیر از گفتوگو هستند. حتی قدرتهای بزرگ، در اوج اختلافات، کانالهای مذاکره را باز نگه میدارند.
تاریخ روابط بینالملل پر است از مثالهایی که نشان میدهد گفتوگو، نه نشانهی ضعف بلکه نشانهی بلوغ سیاسی و درک عمیق از منافع ملی است.
امروزه حتی جنبشهایی چون حماس که سالها بر موضع مقاومت مطلق تأکید داشتند، به این درک رسیدهاند که تعامل و مذاکره میتواند بخشی از راهحل باشد.
وقتی گروهی در شرایط محاصره و فشار به چنین نتیجهای رسیده، آیا کشوری با ظرفیت تاریخی و تمدنی ایران نباید رویکردی عقلانیتر در پیش گیرد؟
-اصرار بر مواضع تنشزا توسط هر شخص حقوقی یا حقیقی ، نه تنها به افزایش فشارهای بینالمللی میانجامد، بلکه فضای داخلی کشور را نیز از امکان گفتوگو و تعامل تهی میکند.
در نظام بینالملل امروز، قدرت صرفاً در توان نظامی خلاصه نمیشود؛ بلکه در «توان گفتوگو»، «اعتمادسازی» و «ایجاد ائتلافهای هوشمند» متجلی میشود. کشوری که خود را از سازوکار گفتوگو کنار میکشد، در عمل به حاشیهی تصمیمسازیهای جهانی رانده میشود..
از سوی دیگر، بیان چنین مواضعی تأثیری مستقیم بر برداشت افکار عمومی جهانی از سیاست خارجی ایران دارد. در دنیایی که رسانهها لحظهبهلحظه مواضع کشورها را تحلیل و بازتاب میدهند، یک جملهی ساده میتواند مسیر برداشتها و تحلیلها را تغییر دهد. وقتی سخنگوی وزارت خارجه با لحنی قاطع از نبود اراده برای گفتوگو سخن میگوید، پیام پنهان آن برای جهان، ترجیح تنش بر تعامل است؛ پیامی که بدون شک در تضاد با منافع بلندمدت کشور قرار دارد.
در شرایطی که منطقه خاورمیانه در حال تجربهی تحولات سریع و پیچیده است، هرگونه موضعگیری نسنجیده میتواند فرصتهای ارزشمند دیپلماتیک را از میان ببرد. امروز بیش از هر زمان دیگری، ایران نیازمند بازتعریف نقش خود در معادلات منطقهای و جهانی است؛ نقشی که نه بر پایهی انزوا بلکه بر مبنای گفتوگو، واقعگرایی و تعامل سازنده بنا شود.
دیپلماسی، میدان قدرتنمایی زبانی نیست؛ میدان عقلانیت، انعطاف و آیندهنگری است. هر جملهی دیپلمات، میتواند پلی باشد برای عبور از بحرانها یا دیواری برای انزوای بیشتر. از همین روست که انتظار میرود سخنگوی دستگاه دیپلماسی، پیش از هر اظهار نظر، وزن کلمات خود را با معیار منافع ملی بسنجد.
در نهایت باید گفت، هنر دیپلماسی در این نیست که بگوییم «مذاکره نمیکنیم»، بلکه در آن است که بدانیم کِی، کجا و چگونه باید مذاکره کرد. کشوری که گفتوگو را کنار بگذارد، عملاً خود را از مؤثر بودن در نظام جهانی محروم میسازد
و این، نه نشانهی اقتدار، بلکه نشانهی از دست دادن فرصتهای تاریخی است.