امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
:: صبح برآورد سر از کوهِ خواب
دختر زرپوشِ سحر- آفتاب
از فِدِلَک نرم و سبک در رُبود
از سر و گوشُ و رُخِ شُشتَر نقاب
مَقنَعِه ی نقرهئیِ ابر را
باد پَراکند، زِ دوشِ سحاب
باغ شناور شده در اشکِ شوق
شبنمِ خوش خنده نمود انقلاب
گردنِ گل، صف زده یاقوتِ سبز...
ریخته بر صورتِ شالی گلاب
رقصِ نفَسگیرِ تنِ آبشار
گرمِ سِماعی ست قلندرمُآب
از سَدِ شاپورِ ذوالکتاف هست
لشکرِ پاییز، به رنج و عذاب
میچَکد از، کیسه گلها شمیم
میوَزد از، جانبِ جو، عطرِ آب
میپَرد از- ذِهنِ چکاوک سکوت
میرَود از، یادِ شب آویز- خواب
خنده ی گلهایِ سحر خیزِ باغ
داده به رگهایِ نسیم التهاب
تیغِ درختان، ز شعف پاره کرد
رشته ی زربافته ی آفتاب
سازه آبی تو، تاریخ ساز
دیده یِ حیرانِ جهان، چون حباب
گردش تاریخ- دِلش سنگ بود
سنگی که چرخاندهئی در آسیاب
حله ی نور، از افق آید برون
مرکبِ خورشید، چوگیرد شتاب
قافله ی موج، بَردبامداد هودَجِ خورشیدِ روان،
زیرِآب
نغمه ی مرغانِ سحَر خیز را
سمفونیِ ساحل شط
بازتاب
تاک و نیستان، همه مستِ سرور
باغ وَ بستان، همه مست خراب
چشمه و جو، شالی و شط، جمله مست
نخل و- کُنارو- شَمط و- شیخ و شاب
میدَمَد از چشم افق - سوزِ عشق
روشنی ی چشمهٔ جوشان کتاب
مهدِ وفا، مهدِ"شباب" ۱ و"شرف"۲
مهدِ"وفایی"۳ گلِ تصویرِ ناب
مَسندِ"حلاج"۴ و کراماتِ "سَهل"۵
"قاضی"۵ی شاهد، گلِ از خون خضاب
مهد دو صد شیخ چنان "شوشتری"۶
گنجِ *چهِل، پیرِ*۷ دگر، در تراب
محمد بقالان
پی نویس ها::
1=شباب شوشتری از شعرای دوران بازگشت
2=شرف، مخفف شرف الدین تاریخ نویس از نوادگان سهل بن عبدالله
3=حکیم وفائی شاعر معاصرناصرالدین شاه
4=حلاج، ،منصورحلاج
5=سهل ابن عبدالله شوشتری عارف قرن دوم
پیرومرشدمنصورحلاج
6= علامه شهیرمعاصر
شیخ محمدتقی شوشتری
7=چهل پیر معروف شوشتر...