امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان ـ فرید بازدار :
در جهانی که از خاورمیانه تا غرب آسیا در تب و تاب پساجنگ غزه میسوزد، یک حقیقت بیش از هر زمان دیگر آشکار شده است: ایران هنوز یکی از معدود قدرتهایی است که میتواند میان ویرانی و ثبات، میان ایدئولوژی و عقلانیت، و میان انزوا و نقشآفرینی، یکی را برگزیند. این یادداشت نگاهی است به لحظهای تاریخی که کشور ما باید از «حالت واکنش» به «مرحلهی پیشدستی» عبور کند.
جنگ غزه، با همهی خون و خاکسترش، به نقطهای از توقف موقت رسیده است؛ اما این صلحِ نیمبند نه آرامش است و نه پایان درگیری. همانگونه که تجربهی تاریخ میگوید، هر آتشبسی در خاورمیانه، دروازهی فصل تازهای از رقابتهای پنهان و آشکار است.
پشت پرده، ترامپ در تلاش است تا در آستانهی انتخابات آمریکا، چهرهای صلحطلب از خود ترسیم کند و از «صلح غزه» پلهای برای بازسازی وجههاش بسازد.
اما اسرائیل از توقف جنگ ناراضی است و مقاومت نیز از صلحی که عدالت در آن جایی ندارد، دلخوش نیست. این تضاد، ریشهی بحرانهای تازهای است که ممکن است از غزه تا قاهره، از بغداد تا آنکارا را دربر گیرد.
در چنین بزنگاهی، ایران یک فرصت تاریخی پیشِرو دارد: عبور از حاشیه به متن.
از هزینهسازی تا فرصتسازی
تحلیلگران داخلی به نکتهای تلخ اما واقعی اشاره کردهاند: جای خالی ایران در روند مذاکرات صلح غزه.
کشوری که دههها در دفاع از آرمان فلسطین هزینههای سیاسی و اقتصادی بیشماری پرداخت، در لحظهی تصمیمگیری نهایی، نه دعوت شد و نه حتی نامش در بیانیهها آمد. این، نشانهی ضعف نیت نیست؛ نشانهی ضعف روش است.
جهان امروز، میدان شعار نیست؛ میدان تعامل هوشمندانه و دیپلماسی دقیق است.*کشورهایی مانند آلمان، ژاپن و کرهجنوبی نشان دادند که بازسازی و اقتدار، نه از راه جنگ و شعار، بلکه از مسیر علم، دیپلماسی و شفافیت اقتصادی حاصل میشود. ایران نیز میتواند همان مسیر را طی کند — بهشرط آنکه به جای «تقابل با جهان»، به «مدیریت صحنهی جهان» بیندیشد.
سه گام تا بازتعریف نقش ایران
۱️⃣ تمرکز بر منافع ملی به جای ملاحظات جناحی.
سیاست خارجی باید در خدمت توسعهی درونزا و صلح پایدار باشد، نه ابزار تسویهحسابهای سیاسی داخلی.
۲️⃣ دیپلماسی فعال با شرق و غرب.
ایران میتواند میان پکن، مسکو، ریاض و حتی بروکسل نقش میانجیگرانهی جدیدی ایفا کند جایگاهی که اگر از آن غفلت کند، دیگران پر خواهند کرد.
۳️⃣ استفاده از قدرت نرم و فرهنگی.
جهان امروز، از ایران نه بهعنوان تهدید، بلکه بهعنوان میراثدار تمدنی میخواهد که میتواند الهامبخش ثبات و گفتوگو باشد.
ایرانِ امروز، در آستانهی انتخابی بزرگ
اگر دوران پساجنگ جهانی، دوران بازسازی اروپا بود، امروز دوران بازسازی خاورمیانه است. و این بار، تهران میتواند معمار این بازسازی باشد.
پیشدستی در صلح و ثبات، نیازمند شجاعت فکری است همان چیزی که تاریخ همواره از ملت ایران دیده است.
اقتصاد کشور، با بازگشت اعتماد جهانی، میتواند نفسی تازه بکشد؛ از جذب سرمایههای منطقهای تا بازگشایی مسیرهای تجاری و توسعهی صنایع انرژی و فناوری.
هر گام در مسیر عقلانیت و صلح، یعنی یک قدم در مسیر رفاه مردم و امنیت پایدار.
در پایان باید گفت:جهان امروز دیگر صدای تفنگ نمیخواهد، صدای تدبیر میخواهد.و ایران، اگر از واکنش به پیشدستی برسد، اگر از تقابل به تعامل برسد، نهتنها در منطقه که در جهان، دوباره به جایگاه تاریخی خود بازمیگردد:
بهعنوان محور ثبات، نه میدان نزاع.