کد خبر: ۱۱۳۶۲۵
تاریخ انتشار: ۱۵ آذر ۱۴۰۴ - ۱۰:۵۷

جایی که «رَست» آسمان را می‌گشاید؛ روایتِ تدبیر و لقا در تلاوت راغب غلوش

شوشان ـ  لفته منصوری :


وقتی مرحوم استاد راغب مصطفی غلوش به فراز پایانی آیه دوم سوره رعد می‌رسد، پرده‌ای نازک میان زمین و آسمان شکافته می‌شود. آیه که از آفرینش آسمان‌ها، استقرار عرش و تسخیر بی‌خلل خورشید و ماه سخن گفته، ناگهان انسان را به ژرفای دیگری از هستی می‌برد؛ جایی که حقیقت عالم در سه جمله کوتاه اما جهان‌ساز جمع می‌شود:
«يُدَبِّرُ الْأَمْرَ، يُفَصِّلُ الْآيَاتِ، لَعَلَّكُمْ بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ»
در این لحظه، رستِ استوار و آسمانی غلوش، شنونده را نه فقط با معنای آیه، بلکه با تجربه‌ای زنده از تدبیر الهی روبه‌رو می‌کند. استاد که در مقام رست چیره‌دست بود، این مقام را با وقار ذاتی‌اش و لطافتی نزدیک به بیات درمی‌آمیخت؛ چنان‌که دکتر مهدی دغاغله قرآن پژوه می‌گوید: صدایش هم آرامش می‌بخشد و هم بیدار می‌کند. همین آمیختگی است که باعث می‌شود «يُدَبِّرُ الْأَمْرَ» در تلاوت او گزارش خشکِ نظم عالم نباشد؛ خودِ نظم از دل نغمه سربرمی‌زند. ریتم ملایم، صعود نرم و فرود سنجیده، ترجمه‌ای صوتی از همان معنایی است که علامه طباطبایی در المیزان می‌گشاید: تدبیر یعنی نشستن هر جزء عالم در جای خویش و حرکت به سوی غایت مقدّر. انگار غلوش به زبان موسیقی می‌گوید: «هیچ نقطه‌ای در این عالم بی‌حساب نیست.»
با رسیدن به «يُفَصِّلُ الْآيَاتِ»، نغمه لحظه‌ای از استحکام اولیه فاصله می‌گیرد و به لطافتی آرام می‌نشیند؛ همان‌جا که معنای تفصیل در بیان علامه جان می‌گیرد: جدایی نور از ظلمت، حق از باطل، خیر از شر. غلوش با مکث‌های دقیق، این جداسازی و روشن‌سازی را در بافت صوت جاری می‌کند؛ چنان‌که انسان حس می‌کند حقیقت از تاریکی بیرون می‌آید و آیه نه فقط خوانده، بلکه آشکار می‌شود.
اما اوج تأثیر آن‌جاست که می‌گوید: «لَعَلَّكُمْ…»
غلوش بر این کلمه چنان تأکیدی می‌گذارد که لحنِ دعوت ربانی در آن شنیده می‌شود؛ نه تهدید، بلکه نوازشی که جان را می‌لرزاند. علامه توضیح می‌دهد که آوردن «رَبِّكُمْ» به‌جای ضمیر، تأکیدی بر ربوبیت نزدیک و مهربان خداوند است. و در صدای غلوش نیز همین نزدیکی موج می‌زند؛ گویی خداوند خود می‌گوید: «شاید… شاید یقین کنید.»
سپس، در «لِقاء»، همه‌چیز سبک می‌شود. نغمه از زمین کنده می‌شود و به آسمان می‌برد. دکتر دغاغله می‌گوید شنونده در این لحظه احساس پرواز می‌کند و حقیقتاً چنین است: «لقاء» در اجرای غلوش واژه نیست؛ روزنه‌ای است رو به جهان دیگر. این همان حقیقتی است که علامه شرح می‌دهد: بازگشت نهایی همه‌چیز به خدا و آشکار شدن روز فصل میان حق و باطل. صدای قاری این معنا را از ذهن به دل می‌برد؛ شنونده حس می‌کند که دیدار پروردگار مفهومی دور نیست، تجربه‌ای است که یک نغمه می‌تواند نزدیک کند.
در این تلاوت شگفت، تفسیر و موسیقی در هم می‌نشینند: تدبیر در نظم نغمه، تفصیل در جدایی فرازها، دعوت ربانی در لرزش مهربان «لعلّکم»، و پرواز معنا در «لقاء». آیه در صدای غلوش نه صرفاً خوانده می‌شود، بلکه مجسم می‌شود؛ گویی خداوند از میان نغمه‌ای که بر زبان بنده صالحش جاری شده، نرم و روشن می‌گوید:
«من عالم را تدبیر کردم، آیات را گشودم، راه لقا را نشان دادم…
پس از تردید برخیز؛ راه دیدار همیشه باز است.»

نظرات بینندگان