اشاره :
شوشان - کلماتش را در نهایت دقت و آرامش بیان می کند. وقتی سخن می گوید از لابه لای واژه هایش بار تجربه ای شِگرف پیداست. تجربه ای حاکی از فعالیتِ مداومِ نقش بسته در تار و پود زندگی اش. حاج ابراهیم عامری نامی آشنا در تاریخ فعالیت های قومی در استان خوزستان است و مردم با فعالیت های او از قبل از انقلاب تاکنون آشنا هستند. بستر بیماری نیز نتوانسته او را از تلاش هایش باز دارد و اکنون که در گفتگویی سه ساعته با ما سخن گفت، هنوز هم سرحال و مشتاق است.
ابراهیم عامری شجاعانه می گوید اگر اشتباه کردیم باید خودمان را اصلاح کنیم. وی معتقد است شرط لازم و کافی برای هر حرکتی، وجود دیگران است و اگر دیگران نباشند ما تنهاییم!
وی هیچ فرد و جریانی را دشمن خود نمی داند و می گوید فقط "جهل" دشمن انسان است که باید بر آن فائق آید. عامری یکی از موسس اصلی حزب وفاق اسلامی است که نظرات اکنونش درباره این حزب و فعالیت های قومی خواندنی است.
وی می گوید ما در حزب وفاق تنها بودیم و لازمه ی دوری از تنهایی فعالیت در زیر چتر یک "حزب ملی" است .
عامری، دکتر کیانوش راد را مرد اول سیاست خوزستان و یک قهرمان می داند و می گوید او با عملکرد مثبتی که دارد توانست اعراب خوزستان را خارج از تعصبات قومی و قوم گرایی، در جهت پیگیری مطالبات شان راهبری نماید.در عین حال به آقای شمخانی انتقاداتی دارد .
در هر صورت حاج ابراهیم عامری نه یک پدرخوانده مقتدر و پشت پرده و در سایه، بلکه یک تئوریسین باهوش در جریان خود است که نمی شود از نقش وی غافل بود یا با حذف صورت مساله وی را نادیده گرفت.
حاج ابراهیم عامری کسی که لیست شورای دوم اهواز را توانست به شکل یکدست از صندوق ها خارج کرده و به پیروزی برساند و در عرض 4 سال 9 نفر عضو شورا را با همگرایی و هماهنگی تمام راهبری نماید و شهردار خود را 4 سال تمام حفظ نماید و ان طور که معروف بود در آن 4 سال همه راه های شورا و شهرداری اهواز به وی یعنی مشاور فرهنگی شهردار اهواز ختم می شد.
همچون بسیاری تئوریسین ها کم حرف است و در این ده ساله اخیر مقاله یا مصاحبه ای از وی منتشر نشده است ضمن اینکه دارای تحلیل های عمیقی از حوادث منطقه خصوصا کشورهای عربی است که با او قرار می گذاریم تا با شوشان در فرصتی دیگر در این مورد مصاحبه داشته باشد. بنابراین شاید به دلیل چنین علتی اهمیت این مصاحبه فزونی بیابد چرا که گرو های مختلف سیاسی اجتماعی بر مواضع این لیدر کهنه کار حساسند . افزونی تجربه در این یک دهه هر چند بیماری یک ساله و بستری در بیمارستان لقمان حکیم تهران به سلامت و نشاط وی آسیب رسانیده اما نظرات او را قابل تامل تر کرده است...
آقای عامری از فعالیت هایتان بگویید؟
من قبل از انقلاب در انجمن اسلامی معلمان بودم و در جریان انقلاب هم به شیوه ی مردمی توانستیم با افزایش تعقل در توده های مردمی توقعات و انتظارات از دولت را به روش مناسبی کنترل کنیم. در زمان جنگ نیز در هفته ی اول، جنگ را اداره کردیم تا نیروهای نظامی وارد شدند و تا فتح خرمشهر حضور داشتیم. پس از آن چون معلم بودم به کار تعلیم علم و دانش مشغول شدم. با شروع ریاست جمهوری آقای خاتمی با تمام قوا وارد عرصه ی فعالیت شدیم و با این دید که توزیع امکانات و فرصت ها برای همه ی قومیت ها باید مساوی باشد فعالیت های قومی را آغاز کردیم و هسته ی حزب وفاق تشکیل شد.
درباره حزب وفاق توضیح دهید و عملکرد آن را بررسی کنید. آیا هنوز به این گونه فعالیت ها معتقد هستید؟
ما یک دوران ناپختگی را سپری کردیم و در حال حاضر به فعالیت های قومی معتقد نیستم. اگر همین الان هم مجوز این حزب را صادر کنند در چارچوب آن حزب فعالیت نمی کنم. به دلیل اینکه فعالیت های قومی، فعالیت هایی جزیره ای هستند که باعث تفکیک جامعه می شوند و تا وقتی که ما به صورت جزیره ای فعالیت کنیم فعالیت های ما با خواسته های عمومی مردم از نظر حقوق شهری و شهروندی فاصله دارد و طبق تجربه و مطالعه به این نتیجه رسیدیم که فقط در زیر پرچم یک حزب قانونی سیاسی و فراتر از فعالیت های قومی می توان حق مطلب را ادا نمود. اگر به دین اسلام هم برگردیم و آموزه های آن را سرمشق قرار دهیم خواهیم دید که اسلام هم دین وحدت و توحید است و وحدت و توحید با تفکیک قومی سازگار نیست. ما در نماز سلام می گوییم و سلام به معنای صلح و دوستی است. دین اسلام، قومیت را از خون به عقیده تبدیل کرد و ما باید در عقیده مشترک باشیم نه قومیت.
چگونه می توان فعالیت های قوم گرایانه را به سمت فعالیت های ملی سوق داد؟
ایده آل ما این است که روزی برخی از مردم ساده اندیشی را کنار بگذارند و مصالح ملی را نسبت به مسائل دیگر برتری دهند. مثلا وقتی آب کارون آلوده باشد یا فلان کارخانه تعطیل شود همه ی مردم با هم متحمل آسیب می شوند. راه سوق دادن گرایشات قومی به سمت فعالیت های ملی ایجاد احزاب سیاسی است. با تشکیل احزاب سیاسی نخبگان وارد عمل می شوند و نیازهای مردم را اولویت بندی می کنند. با فعالیت نخبگان که بهره هوشی بالایی دارند در احزاب، به دولت هم برای پیدا کردن مدیران مقتدر و شایسته کمک می شود. چرا باید در مواردی بهره ی هوشی افراد خارج از سیستم دولتی بیشتر از افرادی باشد که در دولت هستند؟ چرا دولت از این بهره ی هوشی استفاده نکند؟!
با استناد به حدیث پیامبر که می فرمایند:«كلّكم راع و كلّكم مسؤول عن رعيّته». یعنی رعیت همان مفهومی است که امروزه می گویند شهروند یا مردم. راع کسی است که مسئولیت مردم را بر دوش می کشد. چرا ما برای کسانی که "راع" هستند و مسئولیت مردم را به دوش می کشند افرادی را انتخاب می کنیم که تخصص آن کار را ندارند و یا تمامیت خواهی ما گُل می کند و به خود اجازه می دهیم در امری که تخصص نداریم نظر بدهیم. مثلا اگر اقتصاد ما مریض باشد باید آن را دست اقتصاد دان سپرد و اگر سیاست بیمار باشد آن را باید به دست سیاست مدار داد. باید مشکلات توسط اهل فن و متخصصانش حل شود. مثلا وقتی می گوییم دکتر کیانوش راد در سیاست خوزستان "راع " است و مرد اول سیاست در خوزستان است . چرا نباید به عنوان مشاور استاندار در امور سیاسی از او راهنمایی بخواهیم؟
از سویی دیگر، در نظام هایی که در آنها دولت توانسته بستر سازی کند و مردم را به صورت احزاب، اتحادیه ها، اصناف و شوراها که سرمایه های هوشی مردم هستند، سازماندهی کند موفق تر عمل کرده چون در این تشکل ها هم نیازهای مردم برای زندگی توام با آسایش، اولویت بندی می شود و هم ارتباط مردم با دولت و حاکمیت افزایش می یابد. متاسفانه برخی افراد دولتی هستند که با اظهار نظرهایشان حس قومیت را تحریک می کنند به عنوان مثال آقای شمخانی در خصوص اینکه مدیران عرب کمتری در استان خوزستان به کار گرفته شده است ،انتقاد کرده اند. خب آقای شمخانی یک فرد دولتی است و می تواند در خود دولت نسبت به این مسئله اعتراض کند و نیازی نیست در افکار عمومی این موضوع مطرح شود تا برای قوم عرب ذهنیت بوجود آید!
اتفاقا ما در زمان اصلاحات و دوره ی مجلس ششم که دو نماینده ی فارس و یک عرب در مجلس داشتیم بسیار موفق تر عمل کردیم و ارتباط بیشتر و سازنده تری با حاکمیت داشتیم تا با وجود سه نماینده ی عرب در دولت احمدی نژاد.
از شورای دوم شهر اهواز که فهرست شما حایز اکثریت قریب به اتفاق شد بگویید
پس از پیروزی در شورای شهر دوم اهواز به این نتیجه رسیدیم که باید دیگر اقوام و گروه ها را در مدیریت شهری دخیل کنیم. در آن زمان به استثنای معاونت فرهنگی و ترافیکی سایر مدیران شهرداری از قوم دیگری بکار گرفته شدند. از 8 منطقه شهری شهردار 6 منطقه را از میان اقوام دیگر برگزیدیم.
ورود مسائل قومی را در حوزه سیاست سم مهلکی برای استان می دانم.
عرب ها از حافظ و شجریان و عطار خوششان می آید اما از صادق هدایت نه!
سیاست اگر آغشته به قومیت شود دیگر مفید نخواهد بود.
باید بستر مشارکت عمومی در ساختن شهر فراهم شود.
اگر بدون مشارکت همگان بهشت نیز برای مردم بسازیم باز گروهی که در آن مشارکت نداشته اند ناراضی خواهند بود.
اگر مردم در ساختن استان و شهرشان سهیم باشند دیگر نقدش نمی کنند تحلیل و آسیب شناسی می کنند.
مردم خوزستان تشنه همگرایی و اصلاحات هستند.
اسلام دینی است که قومیت را از خون به عقیده تبدیل کرد.
حزب وفاق زاییده حزب مشارکت بود و می بایست مشارکت پذیر می بود.
اصلاحات مفهومی جز درس گرفتن از گذشته ندارد.
اگر احزاب در مصدر کار قرار گیرند نخبگان کشور را به خوبی اداره خواهند کرد.
آقای عامری، حالا که حرف از دولت اصلاحات شد مقایسه ای انجام دهید بین دولت های خاتمی، احمدی نژاد و دولت یکساله ی دکتر روحانی!
همه می دانند که بیشترین رای به خاتمی در خوزستان داده شد و پس از آن هم اصلاحات یک چتر حمایتی برای مردم بوجود آورد و ما در دوره ی اصلاحات به چیزی که دنبالش بودیم رسیدیم و در آن دولت بود که با حکومت و افرادی چون خاتمی، بهزاد نبوی، میردامادی بهترین ارتباط را داشتیم و با نمایندگان مردم در مجلس ششم دکتر کیانوش راد و دکتر کهرام از رابطه ی بسیار خوب و نزدیکی برخوردار بودیم ولی دولت احمدی نژاد با تحَکم همه ما را خانه نشین کرد !
اگر بخواهیم به یکی از نقاط ضعف دولت احمدی نژاد اشاره کنیم بی شک این نقطه ی ضعف پرداخت یارانه به مردم بود.
ببینید عرب ها زاد و ولد زیاد می کنند و در برخی روستاها یی که من می شناسم برخی افراد 13 تا 16 بچه دارند.
خوب این فرد وقتی یارانه می گیرد از نظر اقتصادی نیاز به کار را حس نمی کند و از این طریق اقتصاد مملکت فلج می شود و تولید و کشاورزی و صنعت از بین می رود و با ایجاد این توقعات زمام امور هم از دست دولتمردان خارج می شود.
دولت به جای اینکه مردم را متکی به خود بار بیارود، باید برای آنان جهت انجام کار و فعالیت بستر سازی کند نه اینکه به شکل احمدی نژاد عمل کند و لازمه ی موفقیت برای ایجاد این بسترها، استفاده از نخبگان است. توسعه در کشور مثل یک قطار است و تا نخبگان به آن وصل نباشند و آن را هدایت نکنند، حرکت نمی کند.
در ارتباط با دولت روحانی هم می دانیم این دولت، دولت خاتمی نیست ولی با روی کار آمدنش امید را در دل مردم زنده کرد.من به جرات می گویم که تمام نخبگان عرب در این دولت جان تازه ای گرفتند و دولت روحانی باید سعی کند از نخبگان و صاحبان فکر استفاده کند و باید بدانند که نمی توان 70 میلیون انسان را فقط با صد هزار نفر مسئول اداره کرد و باید از مشارکت خود مردم در همه ی امور استفاده کرد.
همچنین باید مردم هم تکلیف خود را در برابر دولت بدانند. اگر روحانی نیمه ای از در توسعه را باز کرد مردم باید نیمه ی دیگر آن را بگشایند.
در حال حاضر عده ای به دکتر کیانوش راد انتقاداتی دارند مبنی بر اینکه ایشان از جریانات قومی عرب حمایت می کنند. نظر صریح شما در این مورد چیست؟
من به صراحت می گویم اگر ما در برهه ای از کار قدر دکتر کیانوش راد را ندانستیم الان قدر ایشان را می دانیم و خوشحال هستیم که کسی پیدا شده است که با عملکرد مثبتی که دارد توانسته اعراب خوزستان را ورای تعصبات قومی در جهت تحقق مطالبات شهری و شهروندی شان رهبری کند. اینکه ایشان فارس هستند و جریان های قومی به ایشان اعتماد دارند بسیار مثبت است. چون به این صورت دیوار قومیت شکسته می شود و از حرکات جزیره ای جلوگیری می شود. ما مدیریت دکتر کیانوش راد را بسیار قبول داریم و معتقدیم او یک قهرمان است و علی رغم انتقادهایی که به ایشان می شود،می خواهیم در کنار ما بماند.
آقای عامری به عنوان فردی که از تجربه های زیادی در عرصه ی سیاست و قومیت برخوردار است،چه توصیه ای به جوانان عرب خوزستان دارید؟
در حال حاضر من می توانم قطعا بگویم که به دلیل آگاهی های رسانه ای نگاه به بیرون و گرایش به کشورهای عربی در جوانان عرب ما اصلا وجود ندارد. وقتی یک جوان تنش، درگیری و جنگ را در کشورهای عربی می بیند از افراطی گری در این کشور ها انتقاد می کند و جمهوری اسلامی باید از این نوع نگاه در خوزستان بهره ببرد.
من به جوانان پاک اندیش عرب توصیه می کنم تمام فضاها را کنار هم بچینند و در انتخاب عجله نکنند و با مطالعه و استفاده از تجربه های دیگران سعی کنند به بهترین گزینه برسند. در حال حاضر جهان هم به صورت یک دهکده به نام دهکده ی جهانی در آمده است که فعالیت های جزیره ای و قومی در آن جایی ندارد. پس منافع ملی را باید فراتر از منافع قومی و قبیله ای ببینند.
در ارتباط با مدیریت های استان چه نظری دارید مثلا استانداری و شهرداری. آیا عملکرد آنها را مثبت می دانید؟
عملکرد استاندار در بخش توسعه ی سخت افزاری خوب است ولی باید در بخش نرم افزاری هم کار کنند و توسعه ی سیاسی هم جدی بگیرند و اگر از نظرات دکتر کیانوش راد و کهرام استفاده کنند می توانند کارهای اثر بخشی در سیاست خوزستان انجام دهند.
در مورد آقای کتانباف شهردار قبلی هم باید بگویم که وی با حمایت سپاه توانست فعالیت های عمرلانی و خدماتی ملموسی را در اهواز اجرا کند. در خصوص عملکرد شهردار هم باید بگویم که حضور سید خلف موسوی برای ما یک فرصت بود ولی اشکالی که سید خلف موسوی دارد این است که نوع نگاه وی از بالا به پایین است که باید بالعکس شود و به برخی جریان های قدرت و متنفذ استان متصل شده است. سید خلف موسوی همچنین در بخش اجرا باید قوی تر عمل کند و نباید کم بیاورد.
توضیح شوشان:
با توجه به تاکید آقای عامری مبنی بر اینکه استفاده از کلمه ی "قهـــــرمان" صرفا به معنای ارزش گذاری بر فعالیت های دکتر محمد کیانوش راد بوده است .وی به شوشان گفت که اینجانب با قهرمان پرستی و قهرمان ستایی موافق نبوده ونیستم و صرفا از این کلمه جهت ارج نهادن به فعالیتهای ایشان استفاده کردم.