او باید بداند که مخالفان این روزهایش این بازی را بهتر از او بلدند و این زبان را سلیستر و روانتر از او و بیهیچ لکنتی، حرف میزنند و قدم گذاشتن در این وادی، بازی در زمین حریفی است که در مقام بازندهای که چیزی برای از دست دادن ندارد، خطرناک است
فضلالله یاری
رئیس جمهور در چند روز گذشته دوبار از الفاظ «کودک» و «کودکانه» برای توصیف مخالفتهای عجیب و غریب مخالفان دولت استفاده کرد. نگارنده تردیدی در بیاساس بودن بسیاری از انتقادات حامیان وضعیت تاسفبار کشور در دولت سابق و مخالفان وضعیت امروز کشور، ندارد و گاه از پررویی برخی از مسببان وضعیت تلخ و دردناک کشور در هشت سال گذشته - که امروز به لباس منتقد درآمدهاند - تعجب میکند، اما نمیتوان از کنار استفاده رئیسجمهور مردم ایران از این ادبیات به سادگی گذشت.
یکی از مواردی که سبب شد مردم خواهان اصلاح در انتخابات سال 92 به دکتر حسن روحانی رای دهند، فاصله بسیار وی با ادبیات سیاسی و گفتاری رئیس دولت سابق بود. همو که درباره منتقدانش گفته بود«یقهشان را میگیریم و سرشان را به سقف میکوبیم» و همو که مخالفانش را «خس و خاشاک» خوانده بود.
اما در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 حسن روحانی در مقام یک سخنران مذهبی، چهره سیاسی و دیپلمات ورزیده با تحصیلات حوزوی و دانشگاهی توانست تضاد خود با سلوک رئیسجمهور سابق را به ایرانیان اثبات کند و از همین منظر، رای مردم خسته از هیاهو و بینزاکتی سیاسی را به حساب خود واریز کند.
ظهور و بروز احمدینژاد و تحولات پس از آن در عرصه سیاسی ایران و بهخصوص رایج شدن نوعی گفتمان سیاسی خاص، در کنار عجایب و بدعتهای آن دوره، نشان داد که گویی هر ایرانی در درون خود یک احمدینژاد سرکش دارد، که هرچند وقت یکبار با کنار گذاشتن ملاحظه موقعیت و شخصیت خود، آن را به دیگران نشان میدهد و در حقیقت مغلوب اشتیاق این احمدینژاد کوچک برای بازیگوشی و شیطنت میشود.
در این میان حسن روحانی رسالتی عظیم برعهد دارد؛ او در کنار آن که باید وضعیت اقتصادی، سیاسی و بینالمللی کشور را به جایگاهی درخور مردم ایران برساند، باید بتواند شخصیت و جایگاه «منتخب» مردم ایران را نیز احیا کند. او در این راه اگرچه با همراهی محمدجواد ظریف تا اندازهای توانسته است ادب، فرهنگ و منطق ایرانی را برای جهانیان ترجمه کند، اما نباید مغلوب شرایط هیجانی و فشار بیامان مخالفان تریبوندار خود شود و منطق مدارا با مخالف را به کناری نهد و با زبانی سخن بگوید که در شان رئیسجمهور مردم ایران نیست، حتی دربرابر مخالفان بیمنطق و بهانهگیر.
او باید بداند که مخالفان این روزهایش این بازی را بهتر از او بلدند و این زبان را سلیستر و روانتر از او و بیهیچ لکنتی، حرف میزنند و قدم گذاشتن در این وادی، بازی در زمین حریفی است که در مقام بازندهای که چیزی برای از دست دادن ندارد، خطرناک است
.
او عصاره آرای مردم ایران است ، پس باید خلاصهای از منش، فرهنگ و منطق ایرانی باشد. فرهنگی که تنها یک سلول کوچک از آن در این مصرع حافظ نمایان است که «با دوستان مدارا، با دشمنان مروت» وبخش دیگری از آن در این ابیات عارفانه میرسیدعلی همدانی؛عارف و شاعر ایرانی همعصر حافظ نهفته است که روی گشادهاش را به مخالفان و دشمنانش گرفته و خطاب به آنان - و البته برای همه ادوار تاریخ بشر- سروده است که:
هرکه مارا یاد کرد، ایزد مر او را یاد باد
هر که مارا خوار کرد، از عمر برخوردار باد
هر که اندر راه ما، خاری فکند از دشمنی
هر گلی از باغ وصلش بشکفد، بیخار باد
در دو عالم نیست مارا، با کسی گرد و غبار
هر که ما را رنجه دارد، راحتش بسیار باد