اين روزها که نزديک انتخابات هستيم باز هم مثل سالهاي گذشته دوستاني را مي بينيم كه در حال تبليغ براي مشاركت نكردن در انتخابات هستند بدون آنكه گزينه جايگزيني معرفي كنند كه براي اثر گذاري در سرنوشت خود و آينده گان اگر راي ندهيم چه آلترناتيو ديگري وجود دارد!؟
و دلايلي را بيان مي كنند براي توجيه راي ندادن كه به برخي از آنها اشاره ميكنم:
١- اينكه ما سياسي نيستيم و با سياست كاري نداريم!
كه البته راي ندادن بيشتر از اينكه كاري سياسي باشد، مديريتي است. اينكه ما فكر كنيم با محيط عمومي اطرافمان كاري نداريم قطعا به اين معني نيست كه محيط هم با ما كاري نخواهد داشت!
همه حال و آينده ما تحت تاثير اتفاقاتي است كه در محيط اطرافمان مي افتد چه ما روي آن اثر بگذاريم چه نگذاريم.
چه به ساختن آن اقدام كنيم و يا ديگران آن رابسازند.
نهايتا ما اثرش را در تمام بخش هاي زندگيمان خواهيم ديد.
٢- اينكه دموكراسي در ايران كامل نيست و براي همين راي نمي دهيم!
مگر جايي در جهان سراغ داريم كه صبح از خواب بيدار شده اند و ديده اند همه جا پر از دموكراسي است! آن هم از نوع كاملش! و يا نه هر جايي كه دموكراسي است سالها و يا حتي قرن ها براي ساختنش مبارزه كردند - كه قطعا مي دانيم هر راه و روش خوب ساختني است و كسي آن را به ما نخواهد داد - و همچنان مبارزه مي كنند.
در همين امريكايي كه امروز دموكراسي نسبتا پايداري دارد تا چند دهه قبل تمام آرزوي سياهپوستان اين بود كه بتوانند فرزندانشان را همراه سفيد پوستان به مدرسه بفرستند و برايشان شغل خوبي درست كنند و بعد چند دهه تلاش و مبارزه ميبينيم كه چه قدر از خواست اوليه شان فراتر مي روند و براي كشورشان رئيس جمهور معرفي مي كنند!
٣- اينكه همه چيز از قبل تعيين شده و ما كاره اي نيستيم و راي مان تاثيري ندارد!
اين نگاه ناشي از نگرش مركز كنترل بيروني است كه اين باور را به افراد مي دهد كه ما مسئول سرنوشت خويش نيستيم و اراده اي براي ساختنش نداريم و اين ديگران و محيط هست كه اين كار را براي ما انجام مي دهد!
اين دولتمردان هستند كه از قبل نقشه ها را كشيده اند و ما صرفا داريم طبق نقشه آنها پيش مي رويم و بعضا فراتر مي روند و مي گويند كه اين كار انگلستان است و براي آينده همه كشورها و ملت ها سالهاست كه برنامه ريزي كرده! كه اگر هم چنين باشد به نظر مي آيد بايد اين تقدير از قبل نوشته شده را تغيير داد نه اينكه تسليمش شد!
به نظر من اگر توطئه اي در كار باشد، آن نيست كه همه چيز را از قبل تعيين كرده اند؛ بلكه توطئه اين است كه به ما بقبولانند ما تاثير زيادي نمي توانيم بگذاريم.
تا نا اميد شويم و مشاركت نكنيم تا آنها به راحتي به خواسته هایشان برسند.
٤- اينكه همه كانديداها مثل هم هستند و با هم تفاوتي ندارند!
مي دانيم اين مفهوم كه -همه آدمها مثل هم هستند- يك خطاي ذهني است
حتي شبيه ترين آدمها هم مثل هم نيستند
حتي اشخاصي كه در یک حزب و جناح هستند هم مثل هم نيستند
ما در آدم هاي نزديک خودمان اين را به راحتي مي فهميم مثلا فرق دو همكار يا دو مديرمان را براحتي مي فهميم اما در مورد اشخاصي كه از نزديک نمي شناسيمشان دچار اين خطا مي شويم كه همه مثل هم اند و فرقي بينشان نيست!
مگر مي شود نديد تفاوت دولتمردي كه با صحبت هاي منطقي و سنجيده اش، مخالفينش را هم وادار مي كند به او ،به نمايندگي از مردمش احترام بگذارند و دولتمردي كه آنقدر بي منطق و ديوانه وار صحبت مي كند كه آبرويي براي خويش و و كشورش نمي گذارد!
باور دارم شكوفايي كشورمان زماني فرا خواهد رسيد كه ما به جاي اينكه منتظر باشيم همه چيز خود به خود درست شود و يا كساني پيدا شوند و درستش كنند، مثل همه ملت ها و كشورهاي پيشرو ما با اراده و جسارت خويش شروع به ساختنش كنيم.
پی نوشت : چيزي به اسم راي ندادن وجود ندارد .آنهايي كه راي نمي دهند در واقع به نفع اقليت هايي كه منافعشان در عدم مشاركت اكثريت هست راي خواهند داد.