کد خبر: ۱۱۲۸۲۷
تاریخ انتشار: ۱۹ تير ۱۴۰۴ - ۱۹:۳۰
نقدی مشفقانه و ملی بر بیانیه اخیر برخی اقتصاددانان

وقت عقلانیت مقاوم است، نه التهاب بی‌هنگام

وقت عقلانیت مقاوم است، نه التهاب بی‌هنگام
در روزهایی که کشور، پس از یک جنگ نفس‌گیر ۱۲ روزه و تجاوز مستقیم دشمن، در آستانه بازسازی ملی و ترمیم اعتماد عمومی قرار دارد، انتشار بیانیه‌ای از سوی برخی اساتید دانشگاه و اقتصاددانان، هرچند با نیت اصلاح‌طلبانه، اما واجد کاستی‌هایی در منطق راهبردی، پیامدهای اجتماعی و زمان‌بندی است.

شوشان ـ محسن ذیحجه زاده :

در روزهایی که کشور، پس از یک جنگ نفس‌گیر ۱۲ روزه و تجاوز مستقیم دشمن، در آستانه بازسازی ملی و ترمیم اعتماد عمومی قرار دارد، انتشار بیانیه‌ای از سوی برخی اساتید دانشگاه و اقتصاددانان، هرچند با نیت اصلاح‌طلبانه، اما واجد کاستی‌هایی در منطق راهبردی، پیامدهای اجتماعی و زمان‌بندی است.
در ادامه، به‌اجمال و با نگاهی منصفانه، تحلیلی از نکات کلیدی این بیانیه تقدیم می‌شود:

۱.  نیت خیرخواهانه، اما خطای راهبردی در زمان انتشار.
صدور بیانیه در فضای پساجنگ، با آتش‌بس شکننده و پیش از تثبیت دولت تازه‌استقرار، خطایی در زمان‌بندی است.
در چنین شرایطی، باید بر ترمیم سرمایه اجتماعی، آرام‌سازی فضای عمومی و انسجام جبهه داخلی تمرکز کرد، نه طرح گزاره‌هایی تنش‌زا و بعضاً سیاسی‌زده.


۲. تحلیلی ناقص از جنگ و جایگاه مردم.
بیانیه با تمجید از رشادت‌های مردم و نیروهای مسلح آغاز می‌شود، اما بلافاصله، بدون تحلیل ژرف از شرایط ژئوپلیتیک، به انتقاد از ساختار داخلی می‌پردازد.
جای تحلیل نقش هویت ملی، حافظه تاریخی و رفتار فراجناحی ملت ایران در این بحران، خالی است.

۳.  تقدیر از نیروهای مسلح، سپس تضعیف آنان؟
ستایش نیروهای مسلح در خط مقدم دفاع، در کنار درخواست حذف آنان از طرح‌های توسعه‌ای و زیرساختی، تناقضی آشکار و تضعیف‌کننده اقتدار ملی است.
در بسیاری کشورها، نیروهای مسلح در زمان صلح در طرح‌های ملی و زیرساختی با رعایت قواعد رقابت، ایفای نقش می‌کنند، بی‌آنکه جای بخش خصوصی را بگیرند.
این حضور، در شرایط بحران و پروژه‌های فرابخشی، مکمل دولت و پشتیبان توسعه است، نه مانع آن.
اصلاح، حکمت می‌طلبد؛ نه نادیده‌گرفتن ستون‌های اقتدار ملی.

۴. نقد ساختاری بدون تحلیل تهدیدات خارجی.
تحلیل ناکارآمدی حکمرانی، بدون درنظر گرفتن فشارهای بیرونی، تحریم، تروریسم سایبری و عملیات روانی دشمن، تصویری ناقص و غیرمنصفانه از واقعیت ملی ارائه می‌دهد.
نقد، زمانی مؤثر و راهگشا است که همه ابعاد صحنه دیده شود، نه صرفاً روایت داخلی.


۵.  اصلاحات، بله.
اما در بستر امنیت و وفاق.
هیچ اصلاح پایداری بدون ثبات داخلی، وفاق نخبگانی و مشروعیت مردمی امکان‌پذیر نیست.
آزادی بیان، تحول رسانه‌ای، شایسته‌سالاری و شفافیت همه نیاز امروز ایران‌اند، اما نه از مسیر بیانیه‌نویسی بحران‌زده، بلکه در چارچوب عقلانیت تدریجی و همراهی ملی.

۶.  نقدهای اقتصادی: مفید، اما حاشیه‌زده.
اشاره به لزوم مقابله با رانت، اصلاح سیاست‌های ارزی و بازنگری در بنگاه‌داری عمومی، از نکات درستی است که متأسفانه در سایه مباحث حاشیه‌ای مغفول مانده‌اند.
اقتصاد، اولویت بی‌چون‌وچرای امروز ایران است.
ای‌کاش بیانیه، به‌جای ورود به حوزه‌های امنیتی، رسانه‌ای و سیاست خارجی، بر همان عرصه‌هایی تمرکز می‌کرد که امضاکنندگان در آن صاحب تخصص‌اند.

۷.خطر بهره‌برداری دشمن از چندصدایی نخبگان.
دشمنان ایران، به‌ویژه در رسانه‌های خارجی، مترصد همین‌گونه شکاف‌های نخبگانی‌اند.
صدور این بیانیه، ولو از سر خیرخواهی، بهانه‌ای برای القای واگرایی در داخل کشور و تضعیف اقتدار ملی فراهم می‌آورد.
نخبگان، به‌جای مطالبه‌گری شتاب‌زده، باید نقشه راه اصلاح را در بستر گفت‌وگوی ملی و با مشارکت مسئولانه ارائه دهند.

۸.  مرز نقد دلسوزانه و نارضایتی انباشته.
زبان بیانیه در بخش‌هایی از چارچوب نقد تخصصی فراتر رفته و به مرز گلایه‌مندی‌های شخصی و انباشته نزدیک شده است.
در شرایطی که کشور نیازمند آرامش و تعادل است، طرح مسائل با لحنی متوازن و بر مدار عقلانیت، شرط مسئولیت‌پذیری نخبگان است، نه بیانیه‌نویسی‌هایی که ناخواسته بار احساسی یا شائبه عقده‌گشایی را ایجاد نماید.

۹.  غفلت ناگفته از اصل ماجرا.
در هیچ‌کجای بیانیه، اشاره‌ای روشن به ماهیت تجاوز خارجی و نقض حاکمیت ملی ایران توسط ائتلافی آشکار از بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، به‌ویژه رژیم صهیونیستی و حامیان غربی آن، دیده نمی‌شود.
گویی مخاطره‌ی بزرگ این ایام نه حمله‌ای بی‌سابقه به سرزمین و غرور ملی، بلکه صرفاً چند شاخص اقتصادیِ نوسان‌دار بوده است.
نادیده‌گرفتن چنگ‌اندازی دشمن، در شأن خردمندان و روشنفکران ایران نیست.
امروز، وقت بازسازی ملی است؛ نه فشار بی‌موقع بر ساختار تصمیم‌گیری.

اصلاح، بله.
اما با تدبیر و در بستر امنیت و آرامش.

نقد، بله.
اما نه بی‌هنگام، بی‌هدف و فراتر از مرز تخصص.

نخبگان اقتصادی کشور باید با ارائه نسخه‌های دقیق برای اصلاح ساختارهای مالی، تقویت شفافیت، کنترل فساد و بازتعریف سیاست‌های ارزی، به دولت کمک کنند.اما ورود به عرصه‌هایی چون امنیت ملی، رسانه‌های رسمی، روابط دیپلماتیک و سیاست خارجی، که نیازمند تجربه و دانش تخصصی مستقل است، نه به اصلاح کمک می‌کند و نه به حفظ اعتبار نخبگان.
ایران امروز، بیش از هر زمان، نیازمند عقلانیت مقاوم، امید واقعی و انسجام نخبگانی است.
والسلام .

 

نظرات بینندگان